برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)
نویسنده: فئودور داستایفسکی
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
نمیدانستم قرار است این طور شود… اولین تلاشم با «قمارباز» بود، ترجمه جلال آل احمد. با خودم گفتم که مترجمش که خودش نویسندهی قهاری بوده پس حتما کلی کیف میکنم. ۱۰ درصد بیشتر نتوانستم بخوانم. انگار خواندنش تمرکزی فرازمینی میخواست: موقعیتها را بدانی، پیچیدگیهای داستان را بفهمی و از همه مهمتر یادت بماند کی به کی بود!
این کتاب که نشد، رفتم دوری در ادبیات بقیهٔ کشورهای جهان زدم و بعد از مدتی باز آمدم سراغ روسها. این بار «ابله» و خب اگر حجم کتاب را دیده باشید، میدانید که کار ابلهانهای کردم واقعا! باز هم نشد که نشد…
بعد گفتم شاید با کتاب متنی مشکل دارم و اگر صوتی گوش بدهم اوضاع بهتر شود. گویندهاش که آرمان سلطانزاده بود، صدایش هم سه بعدی بود! به نظر گزینه عالی میرسید: برادران کارامازوف… البته بعدا فهمیدم که ۵۰ ساعت زمانش است و من کمتر از ۱ ساعتش را توانستم گوش کنم…
بخشی از کتاب صوتی برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی) را بشنوید.
برادران کارامازوف (با صدای سه بعدی)
نویسنده: فئودور داستایفسکی
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
مشکل اصلیام با رمانهای روسی اسمهای عجیب و غریبشان است. بالا بروم پایین بیایم یادم نمیماند کدام شخصیت کی بود! آخر آلکساندر ایگناتیهویچ ورشینین؟! چرا خب؟!
یک بار یکی از دوستانم گفت که قواعدی در اسمگذاری روسی وجود دارد که اگر بدانی خیلی راحتتر میتوانی بخوانی؛ یعنی واقعا ممکن بود بالاخره بتوانم رمانهای روسی معروف را بخوانم؟!
یک چیزی که در کتم نمیرود این است که اسامی روسی که میشناسم آنقدر سخت نیستند؛ پس چرا رمانهایشان اینطور است؟! شخصیتهای روسی که در دنیای واقعی این روزها میشناسم، اسمهایشان ولادیمیر و فلانیویچ و بهمانیاوف است ولی در رمانها انگار اسامی از آسمان میآیند! به شوخی داستایوفسکی را تصور میکردم که نشسته است و با خود میگوید: «میخواهم یک رمان جدید بنویسم. اول ولی بگذار یک سری حرف را به صورت تصادفی کنار هم بگذارم تا اسم شخصیتها در بیاید!»
قصه این است که در روزگاران قدیم (که اکثر این رمانها در مورد آن روزگاران است) بیشتر مردم روسیه در روستاها زندگی میکردند و برای اینکه اسمها قاطی نشود میگفتند فلانی پسر فلانی یا دختر بهمانی. این شیوهٔ اسم گذاری مختص روسها هم نیست. در زبان فارسی با پسوند «پور» این کار را میکردند. اما ملموسترین تجربهاش برای ما زبان عربی است.
حالا لازم نیست خیلی عربی یادمان مانده باشد که بدانیم که اسم شخص میآمد بعد یک اسم واسط (مثل ابن یا بنت) و بعد اسم پدر.
اولین قاعدهای که نصف بیشتر مشکلات را حل میکند همین است! چیزی که در اکثر اسم شخصیتها وجود دارد اسم پدرشان است و این خودش برای مرد و زن فرق میکند. بیایید با یکی دو تا مثال این موضوع را ببینیم:
فرض کنید اسم شخصیتمان مارینا دیمیتریونا ماکاروا باشد. این عنوان یعنی اسم شخصیت مارینا است. او دختر دیمیتری است و فامیلیاش ماکاروف است. پس اولا اسم وسط اسم پدرش است. چون دخترش است (مثل بنت در عربی) ته اسم پدرش «ونا» آمده و باز هم چون دختر است آخر فامیلیاش به «آ» ختم شده. این موضوع در صورتی که مارینا همسر شخصی بود که فامیلیاش ماکاروف بود نیز صادق بود زیرا پس از ازدواج فامیلی مرد روی همسر گذاشته میشود ولی انتهای آن «آ» اضافه میشود.
حالا بیایید یک پسر را در نظر بگیریم. فرض کنید اسمش میخائیل واسیلیویچ پلاتونوف باشد. این یعنی اسمش میخائیل است. اسم پدرش واسیلی است و فامیلیاش پلاتونوف است.
پس اگر بخواهیم این موضوع را جمع و جور داشته باشیم به این شکل میشود:
جنسیت | بخش اول | بخش دوم | بخش سوم |
مذکر (مرد) | اسم کوچک | اسم پدر + اِویچ / اُویچ | فامیلی |
مونث (زن) | اسم کوچک | اسم پدر + اِونا / اُوا | فامیلی + آ |
یک نکته دیگر دربارهی تلفظ است. در مثال اول دیدیم که فامیلی «ماکاروف» به «ماکاروا» تبدیل شده؛ یعنی حرف «ف» به «و» تبدیل شده است.
برای فهمیدن اتفاقی که اینجا افتاده باید ابتدا تفاوت بین صامتهای صدا دار و بدون صدا را بفهمیم:
اکثر صامتهای صدادار معادل یک صامت بدون صدا هستند. در مثالهای بالا: ب/پ، گ/ک، ج/چ، و/ف. برای اینکه شهود بهتری بگیرید سعی کنید بدون استفاده از تارهای صوتی حروف ب، گ، ج، و را تلفظ کنید.
در زبانهای اسلاوی (مثل روسی) و برخی زبانهایی با مبدا آلمانی، صامتهای صدا دار در برخی موقعیتهای خاص صدای خود را از دست میدهند و اصطلاحا denoise میشوند؛ یعنی با معادل بدون صدای خود تلفظ میشوند. به عنوان یک قاعده کلی، صامتهای صدا دار در دو حالت زیر denoise میشوند:
بیایید چند تا مثال ببینیم:
نام «چایکوفسکی» را در نظر بگیرید. این نام در انگلیسی این طور نوشته میشود: Tchaikovsky اما چون «و» قبل از «س» که یک صامت بدون صداست آمده، به «ف» تبدیل شده.
حال فرض کنید فامیلی مردی، «برژنف» باشد. در اینجا عملا «برژنو» را داشتهایم که چون آخر کلمه آمده است و بعد آن مصوتی نیامده به «ف» تبدیل شده؛ در صورتی که فامیلی همسر این فرد «برژنوا» خوانده خواهد شد.
امروزه خودمان هم که با هم صحبت میکنیم همدیگر را اینجور صدا نمیکنیم: «ای سید علی میرفردوس پسر فلانی! پا شو بیا فوتبال شروع شد!» یکی ممکن است بگوید آقای میرفردوس یا علی یا سید یا میری یا حتی فری. اینکه اسم آدمها را چطور صدا میکنیم به موقعیت و صمیمیت و احترام بستگی دارد.
درمورد اسامی شخصیتهای روسی هم همین شرایط برقرار است. فقط قصه یک ذره متفاوت است.
اسم کوچک + اسم پدر؛ از این حالت به عنوان احترام برای افراد بزرگتر استفاده میشود و البته این موضوع به صمیمیت بین افراد بستگی دارد. مثلا اگر دوست یک دختربچه اسم پدر او را به جای دیمیتری ایوانویچ، دیمیتری خالی بگوید یعنی از قصد دارد بیاحترامی میکند.
حالا اگر یک شخص کوچکتر را با اسم کوچک + اسم پدر صدا بزنند یعنی دارند او را مسخره میکنند یا والدینش دارند با قاطعیت مسئلهای را گوشزد میکنند.
و در آخر اگر کسی را فقط با اسم پدر صدا کنند، یعنی تا حدی او را تحقیر کردهاند.
بگذارید یک بار دیگر خلاصه ببینیم چی به چی است:
خطاب | سن | معنا |
اسم کوچک + نام پدر | بزرگتر | احترام |
اسم کوچک + نام پدر | کوچکتر | تمسخر یا صحبت قاطعانه بالا به پایین |
نام پدر خالی | فرقی نمیکند | تحقیر |
شاید پیش آمده باشد که در حال خواندن صحنهای از صحبت دو نفر باشید و ناگهان دعوا شود و نفهمید چرا! احتمال دارد لا به لای صحبتها یکی دیگری را تحقیر آمیز خطاب کرده باشد!
متناسب با موقعیت افراد، تعداد لقب هم میتواند به اسم آنها اضافه شود؛ مثل جناب آقای یا سرکار خانم خودمان. در بخش آخر مثالی از این مورد میبینیم.
با همهی این قواعد ممکن است ببینیم یک شخصیت با همه این اسامی خطاب شده: ایوان، وانیا، وانکا، وانوشکا و …
هر اسمی معمولا چند نوع شکسته استاندارد دارد که به تناسب صمیمیت صدا زده میشود؛ مثل مهدی، میتی، مدی یا محمد و ممد خودمان!
متاسفانه برای این اسامی شکسته قواعد زیادی نیست. فقط یکی دو تا نکته که بخواهیم به خاطر بسپاریم:
چند تا از اسامی پر تکرار روسی و نسخه شکسته آنها را در ادامه میبینیم:
اسم کامل | نسخه شکسته اصلی |
آلکسی | آلیوشا، لیوشا |
الکساندر | ساشا |
الکساندرا | ساشا |
لیودمیلا | لودا |
افگنیا | ژنیا |
آناستازیا | ناستیا |
دیمیتری | دیما |
یاکترینا | کاتیا |
النا | لنا |
با دانستن همه این نکات، باز هم ممکن است خواندن اسامی از روی نوشته سخت باشد! گاهی اسامی طولانی هستند و گاهی تلفظشان برای ما سخت است. واقعا اینجا دیگر کاری نمیشود کرد جز اینکه برای راحت شدن تلفظ یک نکتهی کوچک بدانیم:
فرض کنید میخواهید با فردی به اسم «دیمیتری ایوانویچ پوپوف» صحبت کنید و باید روش مناسب برای صدا زدن او انتخاب کنید.
اولا بیایید اسم او را تحلیل کنیم:
حال چند خطاب و حالتی که استفاده میشوند را بررسی میکنیم:
یک مثال سخت دیگر ببینیم:
در کتاب جنگ و صلح شخصیتی وجود دارد به نام «کنتس ناتالیا (ناتاشا) ایلیینیچنا روستوا»! بیایید تکه به تکه نام او را تحلیل کنیم:
وقتی که همهی این نکات را یاد گرفتم و داشتم برای یکی از دوستان توضیح میدادم، اسم نویسنده معروف و برنده جایزه نوبل «سوتلانا الکسیویچ» را به عنوان مثال خواست که توضیح دهم. اول گفتم خب چون ویچ دارد پسر است. بعد در حالی که داشتم شک میکردم چون ته اسمش آ دارد، گفت که او زن بوده… رفتم جستوجو کردم و دیدم اسم کاملش Svetlana Alexandrovna Alexievich است. قواعد رعایت شده و فقط فامیلیاش الکسیویچ بوده…
استثنا همیشه وجود دارد و کاریش نمیتوان کرد با این حال با دانستن این نکات امیدوارم کمی از دردسر خواندن رمانهای روسی برایتان کم شده باشد و بتوانید از این ادبیات غنی لذت ببرید. اگر میخواهید چرخی در این ادبیات بزنید میتوانید صفحه نویسندههای داستان و رمان روسیه را در طاقچه ببینید.
منابع:
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه