آس و پاس در پاریس و لندن
نویسنده: جورج اورول
مترجم: بهمن دارالشفایی
انتشارات: نشر ماهی
شنیدن نام جورج اورول برای کتابخوانهای دنیا، تداعیکنندهی دو دنیای باورنکردنی و جذاب است. دو داستان که توانستند دنیا را تکان دهند، جرقهای برای نوشته شدن داستانهای جذاب از نویسندگان دیگر شدند و به کتاب محبوب خیلی از افراد بدل شدهاند: قلعهی حیوانات و ۱۹۸۴. این دو داستان بینظیر همیشه در فهرست بهترین کتابهای دنیا حضور دارند. بارها و بارها، مترجمان مختلف را واداشتهاند تا ترجمهای متفاوت از آنها ارائه کنند و در تمام دنیا خواننده دارند. باید دید که این ماجراها از ذهن چه کسی به دنیای بیرون، قدم گذاشتهاند.
جورج اورول یک نام مستعار برای اریک آرتور بلر بود. آرتور ۲۵ ژوئن ۱۹۰۳ در بیهار، هند بریتانیا _منطقهای در هند که در آن دوران، تحت حاکمیت بریتانیا بود_ به دنیا آمد. او زمانی که کوچک بود، همراه مادر و خواهرش به انگلستان رفت. در آنجا بود که با خانوادهی بادیکامها آشنا شد و با جاسینتا بادیکام، شروع به نوشتن شعر کردند. این شعرها باعث شد تا این دو نفر رویای نویسندهی بزرگ شدن را در سرشان پرورش بدهند. رویایی که البته برای جورج اورول فراهم شد. دو کتاب مهشور او، یعنی قلعهی حیوانات و ۱۹۸۴روی هم رفته بیشتر از هر دو کتاب دیگری، در تاریخ ادبیات قرن بیستم، فروش داشتند.
اولین مدرسهای که آرتور به آن رفت، همان مدرسهای بود که خواهرش هم در آن درس میخواند. این مدرسه را راهبههای کاتولیک اداره میکردند و مادرش از این موضوع راضی نبود. او دوست داشت پسرش به جای درس خواندن در یک مدرسهی مذهبی، در یک موسسهی آموزشی عمومی برود. اما هزینههای بالای تحصیل مانع چنین کاری میشد. او به بورسیه نیاز داشت. در نهایت، با کمک مدیر مدرسهای در ایست بورن توانست که هزینههای تحصیلش را نصف کند. اینها را البته مدیون چارلز لیموزین، گلفباز مشهور بود. جورج مدرسه را دوست نداشت. او از اینکه تنها نیمی از هزینههای تحصیلش پرداخت میشود بیخبر بود اما به سرعت متوجه شد از دل خانوادهای فقیر بیرون آمده است.
جورج اورول از اکتبر ۱۹۲۲ تا دسامبر ۱۹۲۷ میلادی به عنوان پلیس سلطنتی هند در برمه ـاستانی در هند بریتانیاـ خدمت میکرد. او به سرعت توانست در این جایگاه پیشرفت کند. اما هر زمانی که فرصتی دست میداد به شهر میرفت تا به کتابفروشیها سر بزند یا غذای خوبی بخورد. او این کارها را، دور بودن از روال خستهکنندهی زندگی پلیسی میدانست.
جورج اورول زندگی پر فراز و نشیبی داشت. او مثل سایر نویسندگان و روشنفکران عصر خودش به اسپانیا رفت تا با حکومت فاشیستی ژنرال فرانکو بجنگد. در جنگ مجروح شد و همین جراحت، به همراه بیماری مزمن ریوی او، دست به دست هم دادند تا او را در سن ۴۶ سالگی به کام مرگ بکشانند. البته دلایل دیگری مانند سیگار کشیدنهای مدام و پیدرپی او هم در مرگش بیتاثیر نبود.
جورج اورول در بیمارستان با همسر دومش سونیا برانل ازدواج کرد. بنابراین شاید بتوان گفت این موضوع چندان هم به ضررش تمام نشد! در نهایت او در ۲۱ ژانویهی ۱۹۵۰در لندن چشم از دنیا فروبست.
هرچند جورج اورول را در دنیا به دلیل نوشتن رمانهای پادآرمانشهریاش میشناسند، اما نباید فراموش کرد که او آثار بسیاری دارد. به عنوان مثال او را به دلیل نقدهای بسیاری که بر کتابها مینوشت، بهترین وقایعنگار فرهنگ و ادب انگلیس میدانند. یک دلیل دیگر که باعث شده تا آثار او آنقدر محبوب باشد، توجه ویژهی او به مسالهی فقر است که در نوشتههایش مشهود است و در زندگیاش هم دیده میشود.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «چرا باید مزرعه حیوانات را بخوانیم؟» را هم بخوانید.
آس و پاس در پاریس و لندن
نویسنده: جورج اورول
مترجم: بهمن دارالشفایی
انتشارات: نشر ماهی
فضای هند و بریتانیا به شدت طبقاتی بود. این موضوع باعث شده تا جورج اورول نگاهی خاص به مقولهی فقر داشته باشد. وقتی که جوان بود، مدتی را برای کسب تجربه در بین کارگران فصلی لندن و پاریس زندگی میکرد و گهگاه در ظرفشویی یک هتل ظرف میشست. او از همان روزها شروع به نوشتن خاطراتش کرد و این خاطرات را بعدا به عنوان آس و پاسها در پاریس و لندن منتشر کرد. این کتاب اولین اثری بود که به جای استفاده از نام اصلیاش، با نام مستعار او، منتشر شد.
زنده باد کاتالونیا
نویسنده: جورج اورول
مترجم: مهدی افشار
انتشارات: انتشارات به سخن
یک نویسنده حتی اگر در جنگ هم باشد، باز هم نمیتواند دست از نوشتن بردارد. جورج اورول که در جنگ داخلی اسپانیا شرکت کرده بود، خاطراتش را به شکل یک زندگینامهی خودنوشت درآورده است. در کتاب درود بر کاتالونیا، از وقایعی که برای جمهوریخواهان و آنارشیستهای اسپانیا و علیالخصوص کاتالونیا پیش آمده نیز میخوانیم.
روزهای برمه
نویسنده: جورج اورول
مترجم: زهره روشنفکر
انتشارات: انتشارات به سخن
روزهای برمه نام کتاب دیگر جورج اورول است که داستانی خیالی دارد. اورول برای انتشار این کتاب دردسرهای زیادی متحمل شد. ناشر کتابهای قبلی او، از ترس اینکه به زودی محاکمه میشود، این کتاب را منتشر نکرد و ناشر دیگری هم با دلایل مشابه، زیربار انتشار کتاب نرفت. بعدها ناشری آمریکایی گفت که با ایجاد تغییرات حاضر به چاپ است. کمی بعد ناشر قبلی اعلام کرد که تنها در صورتی حاضر است این کتاب را چاپ کند که مطمئن باشد تمام شخصیتهای کتاب، خیالی هستند. با وجود تمام تحقیقاتی که در این زمینه شد، افراد بسیاری از شخصیتهای این داستان، شناسایی شدهاند.
یک فنجان چای دبش
هرچند بسیاری از ما ایرانیها چای را نوشیدنی دوستداشتنی و مورد علاقهی خودمان میدانیم اما نباید فراموش کنیم که چای در هند و انگلیس نیز، ارج و قرب بالایی دارد. این چای آنقدر نزد اورول محبوب بود که او مقالهای نوشت تا به دیگران هم بیاموزد راز درست کردن یک چای خوب چیست؟ شاید از این به بعد، هربار که چای را غلیظ و تلخ نوشیدید، به یاد جورج اورول بیفتید و مانند او احساس خردمندتر شدن کنید.
جورج اورول عمر کوتاهی داشت اما در تمام این مدت مشغول نوشتن بود. او آثاری آفریده است که هربار با خواندنشان احساس کنیم او دقیقا از آیندهی جهان خبر داشته است. آیندهای که میتواند تمام دنیا را به یک دنیای واحد تبدیل کند. دنیایی که در آن جایی برای زندگی همراه با احترام و آزادی وجود ندارد.
جورج اورول در ۲ ژانویه سال ۱۹۵۰ در لندن در ۴۶ سالگی از دنیا رفت.
جورج اورول نویسنده رمانهای ۱۹۸۴ و آس و پاس در لندن و پاریس بود. همچنین داستان مزرعه حیوانات نیز اثر پرطرفدار اوست.
اورول با اینکه منتقد اصلی استالین بود، اما یک سوسیالیست تمام عیار بود. اما سوسیالیستی که اورول به ن اعتقاد داشت با چیزی که در عمل در برخی کشورها اتفاق افتاده، متفاوت است. به آزادی اعتقاد داشت و و علیه اقتدارگرایی صحبت میکرد.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه