صد سال تنهایی
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: محمدرضا سحابی
انتشارات: انتشارات جامی
صد سال تنهایی رمانی است که خواندنش برای هر کسی آسان نیست. خیلیها این کتاب را در لیستهای مختلف صد رمان برتر جهان و چهل رمانی که پیش از مرگ باید خواند، دیدهاند و تصمیم گرفتند که این کتاب را بخوانند. ولی وقتی پشت سر هم اسمهای اسپانیایی را میبینند، وقتی میبینند چندین نفر به نام خوزه آئورلیانو در داستان وجود دارد، وقتی میبینند در لحظهی اوج داستان، فضایی تخیلی توصیف میشود، شاید کتاب را برای همیشه ببندند و قید خواندنش را بزنند. حتی در پاسخ به این سوال که بدترین کتابی که تا به حال خواندهاید، چه کتابی است؟ بیتردید جواب میدهند که «صد سال تنهایی».
در این یادداشت وبلاگ طاقچه تصمیم گرفتیم کمی دربارهی کتاب صد سال تنهایی و اینکه چرا باید این کتاب را بخوانیم و از خواندنش باید چه توقعی داشته باشیم، صحبت کنیم.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «بهترین ترجمه صد سال تنهایی» را هم بخوانید.
صد سال تنهایی
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
مترجم: محمدرضا سحابی
انتشارات: انتشارات جامی
صد سال تنهایی داستانی است دربارهی هفت نسل از خانوادهی بوئندیا. خوزه آرکادیو بوئندیا روزی از محل زندگی خود کوچ میکند و این دهکده را برای سکونت انتخاب میکند و همراه با اطرافیانش کم کم شروع میکنند به پایهریزی این دهکده.
اما چرا خوزه آرکادیو بوئندیا محل زندگیش را ترک کرد؟ او در یک درگیری پرودنکیو آگیولار را کشت و قرار بود به خاطر این کار عقیم شود. برای همین محل زندگیش را ترک کرد. یک شب رویای «ماکوندو» را دید. شهری از آینهها که جهان را در خود منعکس میکند و نشان میدهد. به محض اینکه بیدار شد، تصمیم گرفت ماکوندو را در کنارهی رود پایهریزی کند. ماکوندو یکی از نمونههای ساختن اتوپیا در ادبیات داستانی است. خوزه آرکادیو اعتقاد داشته ماکوندو باید دور تا دور با آب محصور شود. برای همین ماکوندو تبدیل به جزیرهای میشود که با جهان بیرون تا سالها هیچ ارتباط و پیوندی ندارد. البته به جز سالی یکبار حضور گروه کولیها در جزیره.
جنگ و درگیریهای داخلی، ورود بیگانگان، عشق، نفرت، حسادت، مرگ، ازدواج و تولد اساس همهی اتفاقهایی است که در این کتاب و برای نسلهای مختلف خانواده بوئندیا رخ میدهد.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «چرا باید مزرعهی حیوانات را بخوانیم؟» را هم بخوانید.
تکرار وقایع: یکی از اصلیترین تمهای داستان صد سال تنهایی این است که وقایع به طرز اجتنابناپذیری تکرار میشوند. انگار از بعضی اتفاقها هیچ وقت نمیتوان فرار کرد. شخصیتهای اصلی داستان را گذشتهشان کنترل میکند. حتی در داستان بارها ارواح را میبینند. ارواح نماد گذشته و طبیعت فراموشنشدنی هستند که در جزیرهی ماکوندو وجود داشته است. سرنوشت ماکوندو از پیش وجود داشته و انگار به همان محکوم شده است.
رنگها: گابریل گارسیا مارکز از رنگها به عنوان نمادها استفاده میکند. از رنگ زرد و طلایی به عنوان نمادهای امپریالیسم و بازهی زمانی خاصی در تاریخ اسپانیا که به عصر رونق و شکوفایی هنر و ادبیات معروف است، استفاده کرده است. همچنین رنگ طلایی نشانگر تلاش برای به دست آوردن ارزش اقتصادی است. در حالیکه زرد نمایانگر مرگ، تغییر و زوال است.
شهر آینهای: رویایی که سرهنگ بوئندیا می بیند، فقط به محل استقرار ماکوندو بر نمیگردد. بلکه آینه نمادی از سرنوشت است. در صفحههای پایانی کتاب چیزی که از ماکوندو می بینیم، شهر آینهها نیست، بلکه شهر سرابهاست. ماکوندو نشانگر همان دنیای قشنگ نویی است که آمریکاییها قولش را داده بودند.
بخشی از کتاب صوتی صد سال تنهایی را بشنوید.
صد سال تنهایی
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
گوینده: مهدی پاکدل
انتشارات: نوین کتاب گویا
صد سال تنهایی بخشی از تلاش مارکز برای ثبت تجربههای واقعی خود در زمانهای زندگی در کلمبیا است. مثلا در محل زندگی مارکز در سالهای نوجوانی کارخانههای میوه خارجی به خاطر هدفهای مختلف حضور پیدا کردند. موضوعی که در کتاب هم دقیقا به آن اشاره کرده است. در زمان حیات مارکز محل زندگیش به مرور در فقر و بدبختی فرو رفت. دقیقا همان اتفاقی که برای ماکوندوی کتابش اتفاق افتاد.
علاوه بر این مارکز سعی کرده بخشی از تاریخ کشورش را در دل داستان بیاورد. مثلا در آمریکای لاتین ابتدا جمعیت بومی آزتک و ایکناها سکونت داشتند. اما به مرور اروپاییها منابع این منطقه را کشف کردند و به این محدوده مدام در رفت آمد بودند و در آنجا با قتل عام و کشت و کشتار مدام دنبال غارت منابع طبیعی بودند. ساکنان بومی هم کم کم از طریق آنها با تکنولوژی و بعد سرمایهداری آشنا شدند. دقیقا اتفاقی که در ماکوندو هم افتاد. گروه کولیها و البته ملکیادس نماد همان اروپاییها بودند که با حضورشان باعث آشنایی اهالی ماکوندو با تکنولوژی شدند و همچنین موجب رواج پول در میان ماکوندوییها شدند.
همچنین مارکز وضعیت سیاسی کشورهای مختلف آمریکای لاتین را در کتابش نشان داده است. همانطور که در ماکوندو هم به سرعت قدرت میان افراد مختلف جا به جا میشد در کشورهای آمریکای لاتین هم در آن دوره این اتفاق میافتاد. آمریکای لاتینیها هم انگار ناتوان از این بودند که دولتی ثابت و ساختارمند ایجاد کنند.
پیشنهاد میکنیم ویدیو زیر که دربارهی معرفی کتاب صد سال تنهایی است، ببینید.
گابریل گارسیا مارکز پیش از نوشتن این کتاب چندان نویسنده خوششانسی نبود. چهار کتاب قبلی او در مجموع ۲۵۰۰ نسخه به فروش رسیده بودند. اما این کتاب برای او موفقیت بسیاری را رقم زد. این کتاب در دهه ۱۹۶۰ تا حدی باعث ایجاد یک جنبش ادبی به نام la nueva novela latinoamericana شد. موفقیت اصلی برای یک رمان امریکای لاتینی این است که بتواند در اولین چاپ ۸۰۰۰ نسخه در سطح منطقهی خودش بفروشد. با این فروش خیره کننده کم کم نشرهای اسپانیایی زبان و بعد از آن نشرهایی به زبانهای دیگر تصمیم گرفتند این کتاب را منتشر کنند. صد سال تنهایی تا به حال به ۴۴ زبان ترجمه شده است. این کتاب بعد از کتاب دن کیشوت لقب بیشترین میزان ترجمه به زبانهای دیگر را در میان کتابهای اسپانیاییزبان از آن خود کرده است.
بخشی از کتاب صوتی صد سال تنهایی را بشنوید.
صد سال تنهایی
نویسنده: گابریل گارسیا مارکز
گوینده: علی دنیوی ساروی
انتشارات: آوانامه
در اسپانیای دهه ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ اغلب نویسندهها با سبک واقعگرای اجتماعی مینوشتند. سبکی که در آن شخصیتهای اصلی با مجموعهای از داستانهای غمگین و شرایط بد اجتماعی رو برو میشوند.
بعضی دیگر از نویسندههای اسپانیایی زبان در آن دوره اعتقاد داشتند نیاز نیست هدف رمان روایت داستان باشد. آنها به سبک ضد رمان اعتقاد داشتند. مثلا گئورگ پیرس در سال ۱۰۶۹ رمانی نوشت که در آن اصلا از حرف e که پرکاربردترین حرف زبان اسپانیایی است، استفاده نکرد.
اما در نهایت در ۱۹۶۷ عدهای از نویسدههای جوان با «بومیسازی» سبکهای نوشتاری دیگران مقابله کردند. آنها دنبال اثری ناب در آمریکای لاتین بودند. در بازهی زمانی ۱۹۶۷ تا ۱۹۶۹ عدهای از منتقین به این باور رسیدند که « صد سال تنهایی» توانسته بر محدودیتهای این سبکها غلبه کند. رمانی که نه تنها در ادبیات آمریکای لایتن، که در سطح جهان هم توانست مسیر رمان مدرن را اصلاح کند. رمان او با تفسیرهایی شاعرانه و زبانی شعلهور مسیر خودش را کاملا از رئالیسم اجتماعی جدا کرد. او به روایت تخیل بازگشت.
شبکه نتفلیکس به تازگی اعلام کرده که توانسته امتیاز ساخت اثری بر اساس کتاب صد سال تنهایی را بعد از ۵۰ سال از اولین انتشارش به دست آورد. فرزندان گابریل مارکز گفتهاند که پدرشان در سالهای زندگیش بارها پیشنهادهای مختلفی دربارهی ساخت اثری سینمایی از روی کتابش دریافت کرده است. ولی نگرانی پدرشان این بوده که در یک یا دو فیلم سینمایی همهی داستان به خوبی روایت نشود. از طرفی پدر آنها میخواسته فیلم صد سال تنهایی به زبان اسپانیایی ساخته شود. موضوعی که باعث میشد بسیاری از ستارههای سینمایی نتوانند در فیلم ایفای نقش کنند. برای همین ما شبکهی نتفلیکس را انتخاب کردیم که در ساخت سریالهای غیرانگلیسیزبان به همراه زیرنویس در سالهای اخیر موفقیتهای بسیاری به دست آورده است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت « ارباب حلقهها؛ از کتاب تا فیلم سینمایی» را بخوانید.
پینوشت: برای نوشتن این یادداشت از منابع زیر استفاده کردیم:
مقاله «۱۰۰ years of solitud» در وبسایت اسپارکنوت
مقاله «How One Hundred Years of Solitude Became a Classic» در وبسایت آتلانتیک
مقاله «۱۰۰ years of solitud» در ویکیپدیای انگلیسی
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه