
داستان ایرانی چطور شروع شد؟
داستان ایرانی و نویسندههای ایرانی باوجود توانایی زیادی که دارند، در کنارِ داستانها و کتابهای مشهورِ خارجی و فهرستهای جهانیِ «کتابهای برتر» آن چنان که باید دیده و شناخته نشدهاند. دراین یادداشت توضیح کوتاهی در مورد شروعِ داستاننویسی در ایران میدهیم، با تمرکز بر داستانهایی از جمالزاده و صادق هدایت.
در یادداشتِ «چرا داستانِ ایرانی بخوانیم» توضیح دادیم که چرا خواندن داستان ایرانی مهم است.
محمد علی جمالزاده و داستان ایرانی
حتما داستانِ «کباب غاز» جمالزاده را در کتابِ ادبیات دبیرستان یه یاد دارید. ماجرای ولیمهی ترفیعِ رتبهی کارمندی که شبِ نوروز، همکاران و دوستانش را به خانه دعوت میکند، اما به خاطر حضور ناگهانی جوان دیلاقی که پسرعموی تنی راوی است، تمام برنامهها به هم میریزد.
بسیاری جمالزاده را نخستین نویسندهی ایرانی میدانند که شیوهی داستانپردازی اروپایی را با سنتهای داستانسرایی ایرانی و اصطلاحات عامیانهی فارسی به کار برده است. در کنارِ او صادق هدایت، بزرگ علوی و صادق چوبک هم از نویسندگانی بودند که در این راه همراستای او بودند و داستانهایی بهشیوهی امروزی منتشر میکردند.
سال ۱۲۷۰جمالزاده در اصفهان متولد شد و سالِ ۱۳۷۶(یعنی در سنِ ۱۰۶سالگی) در خانهی سالمندانی در ژنو درگذشت. با اینکه سالهای بسیاری از عمرش را در خارج از ایران گذرانده بود، داستانها و کتابهای بسیاری را به زبانِ فارسی نوشت و تأثیر شیوهی روایت و داستانگویی غربی در داستانهایش بسیار مشهود است. بیشتر داستانهای جمالزاده به زبان طنز روایت میشود و مسائلِ اجتماعی ایران را بازگو میکند.
فارسی شکر است
«فارسی شکر است» اولین داستان جمالزاده است که نخستینبار در مجله کاوه در برلین منتشر شد و بعدها به عنوانِ یکی از داستانهای کوتاهِ کتابِ «یکی بود، یکی نبود» چاپ شد. راوی داستان در اواخر دورهی قاجار از فرنگ به ایران برمیگردد. او و همسفرانش با کشتی به گمرک بندرانزلی میرسند و گمرکیها از آنجا که سر و روی راوی به خارجیها شبیه است، او را در اتاقی نگاه میدارند. ماجرای داستان، ماجرای گفتوگوی او با هماتاقیهایش است.
سه ایرانی به نامهای «رمضان»، «شیخ» و «موسیو». رمضان نوجوانی است که در چایخانهی همان شهر کار میکند؛ «شیخ» شخصی است که از قرآن و احادیث میگوید و در تمامِ مدتِ صحبتش از واژههای عربی استفاده میکند، «موسیو» هم مردی است با کلماتِ بیسروتهِ لاتین و اصطلاحات فلسفی و تخصصی سعی در برقراری ارتباط با باقی هماتاقیها دارد.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «نگاهی به زندگی و آثار محمدعلی جمالزاده» را هم بخوانید.
داستان «فارسی شکر است»، «دارالمجانین» و «جاودانِ» را میتوانید بهصورت رایگان از طاقچه دانلود کنید و بخوانید.
بسیاری از داستانهای جمالزاده در قالبِ کتابهای صوتی هم منتشر شدهاند. طنز بودنِ داستانهای او در کنارِ لحن و صدای گویندههایی که آنها را خواندهاند، شنیدنِ آنها را بسیار لذتبخشتر میکند. «قُبُل بر وزن دهل» یکی از داستانهای اوست که در مجموعهداستانِ «قصههای کوتاه برای بچههای ریشدار» منتشر شده است. داستانِ گفتوگوی دانشآموزی با پدرش دربارۀ کلمهای که به اشتباه «قُبُل» میخوانده است.
کتاب صوتی «قُبُل بر وزن دهل» را میتوانید بهصورت رایگان در طاقچه دانلود کنید.
صادق هدایت بنیانگذار داستان امروزی
نیز تقریبا همزمان با جمالزاده از بنیانگذاران داستانهای فارسی به شکلِ امروزی است. هدایت متولد ۱۲۸۱در تهران است و سال ۱۳۳۰(یعنی در سن ۴۹سالگی) در پاریس خودکشی کرد. کتابهای او، علاوهبر ایران در مقیاسِ جهانی هم بسیار مشهورند و بسیاری او را کافکای ایرانی میدانند. هدایت آنقدر شناختهشده است که شاید اولینباری که نامش را شنیدید، خاطرتان نباشد.
بوف کور
«بوفِ کور» معروفترین کتاب صادق هدایت است که به زبانهای زیادی ترجمه شده و همچنین در فهرستِ ۱۰۰۱کتابی که باید پیش از مرگ خواند، نیز آمده است.
بوفِ کور داستانِ مردی است که حرفهاش نقاشی روی قلمدان است و مدتهاست که نقشِ مشخص و یکسانی روی قلمدانها میکشد: دختری که شاخهای گلِ نیلوفرِ آبی را به پیرمردی که به حالتِ جوکیان هندی چمباتمه زده، هدیه میدهد. این داستان دو بخش دارد:
داستانِ بخش اول از اینجا آغاز میشود که روزی این مرد، همان نقشی را که سالها روی قلمدانها میکشید، در بیرون از خانهاش و از سوراخِ دیوار میبیند و مجذوب چشمانِ آن دختر میشود. چشمانی که به گفتهی خودش تمامِ بدبختیهای زندگی خود را در روشنایی آن میبیند. روزها بهدنبالِ دختر در اطرافِ خانهاش میگردد تا اینکه روزی دختر جلوی درِ خانهی او ظاهر میشود و خودش را تسلیمِ او میکند.
دختر روی تخت او میمیرد و راویِ داستان، چشمهای او را برای خودش نقاشی میکند و او را دفن میکند. بعد تصمیم میگیرد که تصویر چشمانِ او را در مقابلش بگذارد و تریاک بکشد. در اثرِ استعمالِ تریاک به عالم رویا میرود و به گذشته بازمیگردد. از این پس، راوی مشغول تعریفکردنِ ماجرای زندگیاش برای سایهاش میشود که شبیه جغد است و هرچه او مینویسد، میبلعد.
تصاویر و عباراتی که او در متنِ داستان به کار میبرد و همچنین شیوۀ پردازشِ داستان و خیالپردازیهایش، الهامگرفته از سفرهای متعدد او به فرانسه و هند است. داستانپردازیهای هدایت، او را تبدیل به نویسندهای صاحبسبک کرده که در کنارِ باقیِ نویسندگان، شروعِ جدیدی را برای داستانهای ایرانی رقم زده است.
کتابِ بوف کور و باقیِ کتابهای صادق هدایت، مانند؛ سگ ولگرد، سه قطره خون و… را میتوانید درطاقچه دانلود کنید، بخوانید و بشنوید.