چرا داستان ایرانی بخوانیم؟
حتماً شما هم با فهرستهای متنوعی از «کتابهایی که باید پیش از مرگ خواند» یا «هزار کتابِ برترِ دنیا» یا «کتابهایی که جهانبینیِ شما را تغییر میدهد» مواجه شدهاید. جایگاه داستان ایرانی در این فهرستها کجاست؟
این فهرستها بر چه اساسی تهیه میشوند؟ بر اساس کدام یک از آنها باید پیش رفت؟ آیا کسانی که این لیستها را تهیه میکنند، نگاهی به سلیقهی خواننده هم دارند؟ آیا نگاهی به پیشینه تاریخیِ خواننده هم دارند؟ برخی از این فهرستها توسط نویسندگان یا متخصصانِ حوزهی ادبیات تولید میشوند.
تعدادی از سایتها هم براساسِ اینکه یک کتاب در چند لیست قرار دارد، آنها در لیستِ خودشان قرار میدهند و لیستهای جدید تولید میکنند. اما آیا این فهرستها برای تمامی خوانندهها قابل استفاده است؟ آیا خوانندههای ایرانی (یا هر ملیت دیگری) میتوانند بهعنوانِ مرجع به آن مراجعه کنند؟
شاید برایتان پیش آمده باشد که کتابی از این فهرستها را تهیه کنید و شروع کنید و نتوانید آن را تا انتها ادامه دهید. در مقابل، کتابی را شروع کرده باشید که در هیچ کدام از این فهرستها موجود نباشد و یکنفس تا انتها خوانده باشید و به دوستانتان هم توصیه کنید. البته این به آن معنا نیست که این فهرستها اساساً غیر قابل استفاده هستند.
در این فهرستها، کمتر پیش میآید که کتابی ایرانی وجود داشته باشد. معمولاً این فهرستها را کتابهای معروفِ خارجیای تشکیل دادهاند که تریبونهای بزرگ و متعددی در سراسرِ دنیا آنها را معرفی میکند. در مقابل، کتابهای ایرانی بسیاری وجود دارند که کیفیتِ خوبی دارند اما به دلایلِ متعددی آنطور که باید و شاید دیده نشدهاند؛ نبودنِ سازوکاری برای معرفی آنها، کم بودنِ مراسمِ تجلیل از نویسندهها و کتابهای ایرانی و یا دلایل دیگر باعث میشوند که این کتابها مهجور بمانند و آن طور که باید، معرفی و خوانده نشوند.
وبلاگ طاقچه، در بخش «ایرانی بخوانیم» قصد دارد با معرفی آثاری از نویسندگانِ ایرانی، فعالیتی در زمینهی دیدهشدن و خواندهشدنِ این کتابها انجام دهد.
خواندن داستان و رمان ایرانی چه مزیتی دارد؟
هیچ ترجمهای کامل نیست
ترجمهها معمولاً لهجهها و لحنها را منتقل نمیکند. کتابهایی که در بسترِ متفاوتی نوشته شدهاند، به زبانِ متفاوتی و در بسترِ دیگری خوانده میشوند و همین موضوع باعث میشود که خواننده ارتباط کمتری با آنها برقرار کند. بهعلاوه، مترجمهای فارسیزبان، معمولاً کتابها را از زبانِ انگلیسی به فارسی ترجمه میکنند و همین موضوع باعث میشود که کتابهای ترجمهشده، تنها محدود به کتابهای انگلیسیزبان شوند.
کتابهایی هم که از باقی زبانها ترجمه میشوند، معمولاً ترجمه نسخههای انگلیسی زبانِ آن کتابها هستند. این موضوع، باعث کمشدنِ کیفیت کتاب میشود و اگر تعدادِ این ترجمهها زیاد شود، بیشتر هم کاهش مییابد.
کتابِ «زمین سوخته»ی احمد محمود را در نظر بگیرید. در این کتاب جنگِ ایران و عراق را از زبان شخصی توصیف کرده است که در شهرهای مرزیِ خوزستان حضور داشته است؛ چطور میتوان حالوهوای این جنگ و لحن و لهجهی مردم را به زبانِ دیگری ترجمه کرد؟ درواقع نکتهی موردِ نظر ما این است که خواندن کتابهای ایرانی، بهتر از خواندن ترجمههای کتابهای مشهورِ خارجی نباشد، بدتر هم نیست.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «داستان ایرانی چطور شروع شد» را بخوانید
داستانهای ایرانی ارتباط عمیقتری با خوانندههای ایرانی پیدا میکنند
موضوعاتی که در کتابهای ایرانی به آنها پرداخته میشود، معمولاً با تجربهی زیستهمان همخوانی بیشتری دارد. علاوهبر آن، اصطلاحات و لغاتی را که مربوط به فرهنگِ خاص و قشر خاصی هستند، بنا به تجربه، بهتر توسط خوانندههای ایرانی درک میشوند. برای مثال، خیابانهایی که با آنها خاطره داشتهایم، حالا بسترِ اتفاقاتِ دیگری در داستان هستند. نامهایی که میشناسیم، شخصیتهای دیگری دارند و مراسمی که در آنها حضور داشتهایم، حالا توسط کتاب بازگو میشوند. همهی این موضوعات باعث میشود ارتباط ما با این کتابها عمیقتر شود.
زندهماندنِ نثر و ادبیات فارسی
درکتابهایی که زبانِ اصلیشان فارسی است، ادبیاتِ فارسی اهمیت زیادی در کنارِ روندِ داستانی دارد. کافی است یکی از کتابهای ساعدی یا دولتآبادی را با ترجمههای حتی «خوب» مقایسه کنید. آیا میتوان نثرِ آهنگین این کتابها را آنطور که باید به زبانِ دیگری ترجمه کرد؟ نکتهای که معمولاً در ترجمهها کمتر به آن پرداخته میشود.
مواردی که گفته شد،تنها بخشی از دلایلی بودند که میتوان دربارهی خواندنِ کتابهای ایرانی مطرح کرد. شما چه دلایلِ دیگری به ذهنتان میرسد؟
کتاب خواندن و شنیدن تفریحِ لذتبخش ماست و طاقچه تلاش میکند این تفریح را آسانتر کند. اگر طاقچه را نمیشناسید آن را به صورت رایگان دانلود کنید و سری به فروشگاه کتابهایش بزنید. در طاقچه میتوانید کتابهای الکترونیک، روزنامه، مجله و کتابهای صوتی نیز پیدا کنید.