لوگو طاقچه
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه
بهترین ترجمه بلندی‌های بادگیر

مقایسه و معرفی بهترین ترجمه بلندی‌های بادگیر

1 بازدید

برخی از نویسندگان در طول مدت زندگی خود تنها یک اثر از خود به‌جای می‌گذارند، ولی با همین یک اثر چنان دنیای ادبیات را تکان می‌دهند که هیچ‌کس جرئت فراموش‌کردن نام و یاد آن‌ها را به خود نمی‌دهد. امیلی برونته یکی از همین نویسنده‌ها بود. او که در خانواده‌ای اهل ادب و فرهنگ متولد شده بود، عمر کوتاه خود را با نوشتن شعر و داستان گذراند. امیلی برونته همراه با خواهران و برادرش در نزدیکی دشت‌های دلگیر و ابری یورکشایر زندگی می‌کرد و همین طبیعت باشکوه بود که او را به‌سوی نوشتن اولین کتاب بلندش سوق داد.

می‌گویند که امیلی برونته نسبت به دو خواهر دیگرش روحیه‌ی سرکش‌تری داشته است، قلبش سرشار از احساسات توفانی و ذهنش با افکار ناراحت‌کننده اما عمیق سنگین بوده است. هرچند، لازم نیست به سراغ خواندن کتاب‌های قطور زندگی‌نامه برویم تا چنین نکات بدیهی‌ای را بدانیم. شخصیت امیلی برونته چنان در رمان بلندش بازتاب یافته است که هرکس با خواندن آن می‌تواند به‌راحتی با او احساس هم‌ذات‌پنداری و نزدیکی کند. بلندی‌های بادگیر تنها اثری است که از این بانوی نویسنده به‌جای مانده است. این کتاب حالا یکی از مشهورترین و محبوب‌ترین آثار عاشقانه‌ی دنیا به شمار می‌رود و در سراسر دنیا به زبان‌های مختلفی ترجمه شده است.

در زبان فارسی نیز این کتاب چندین بار و به دست مترجمان گوناگونی ترجمه شده است. ازآنجایی‌که انتخاب ترجمه‌ی مناسب بر درک خواننده از یک کتاب تأثیر زیادی دارد، در این یادداشت قصد داریم برخی از این ترجمه‌ها را مورد بررسی و مقایسه قرار دهیم تا درنهایت بهترین ترجمه‌ی این اثر را پیدا کنیم.

بهترین ترجمه‌ی کتاب بلندی‌های بادگیر کدام است؟

از میان ترجمه‌های مختلف کتاب بلندی‌های بادگیر، ترجمه‌ی رضا رضایی بیشترین نزدیکی را به متن اصلی دارد. او در انتخاب واژگان دقت کرده، ساختار و معنای جملات را به‌طور کامل حفظ کرده و تنها گاهی لحن را کمی روان‌تر کرده است. نوشین ابراهیمی نیز ترجمه‌ی خوبی از این اثر ارائه داده است، مشکل این است که نسخه‌ی ترجمه‌ی او متن اصلی کتاب را شامل نمی‌شود و خلاصه‌سازی شده است. ترجمه‌ی او برای کسانی مناسب است که وقت کافی برای خواندن کتاب‌های قطور کلاسیک ندارند. سایر ترجمه‌ها نیز تقریباً همگی در سطح یکسانی قرار می‌گیرند.

محبوب‌ترین ترجمه بلندی‌های بادگیر در طاقچه

در طاقچه عنوان محبوب‌ترین ترجمه به ترجمه‌ی نگار غلام‌پور تعلق می‌گیرد. البته باید در نظر گرفت که این نسخه در اشتراک بی‌نهایت طاقچه قرار دارد و زودتر از بقیه‌ی نسخه‌ها به طاقچه وارد شده است. مسلماً این دو نکته‌ در میزان محبوب‌بودن آن بی‌تأثیر نیست. نسخه‌های محبوب بعدی متعلق به ترجمه‌ی رضا رضایی و نوشین ابراهیمی هستند. ترجمه‌های سعیدا زندیان، علی اصغر بهرام بیگی و پرویز پژواک نیز به ترتیب نسخه‌های محبوب بعدی هستند.

بهترین مترجم و ناشر این کتاب

باتوجه‌به بررسی‌های صورت‌گرفته، نشر نی را می‌توان بهترین ناشر کتاب بلندی‌های بادگیر و رضا رضایی را بهترین مترجم این کتاب دانست. 

مقایسه‌ی ترجمه‌های فارسی بلندی‌های بادگیر

کتاب بلندی‌های بادگیر ماجرای زندگی تلخ و عاشقانه‌ی دو جوان با نام‌های هیت‌کلیف و کاترین را روایت می‌کند. هیت‌کلیف که پسربچه‌ی یتیم و رنگین‌پوستی است از کودکی با خانواده‌ی ارنشاو بزرگ می‌شود و رابطه‌ای پیچیده و سرشار از کینه با اعضای خانواده برقرار می‌کند. او از کودکی عاشق و شیفته‌ی کاترین می‌شود و گرچه کاترین نیز او را عمیقاً دوست دارد، ولی درنهایت تصمیم می‌گیرد با فردی از جایگاه اجتماعی بهتر ازدواج کند. همین موضوع آتش خشم هیت‌کلیف را بیشتر می‌کند و میل به انتقام را در او برمی‌انگیزد.

کتاب بلندی‌های بادگیر سرشار است از جملاتی که در دل خود احساساتی آتشین و پرشور جای داده‌اند. این اثر همچنین توصیفاتی طولانی اما زیبا و خواندنی دارد. یک مترجم باید بتواند به‌خوبی این موارد را در زبان فارسی برای خواننده ترجمه کند، بی‌آنکه ذره‌ای از زیبایی متن اصلی کاسته شود.  

در ادامه ترجمه‌های مختلف این کتاب را بررسی می‌کنیم تا ببینیم هر مترجم در ترجمه‌ی این اثر چگونه عمل کرده است.

بخش‌هایی از متن نسخه‌ی اصلی برای مقایسه

برای مقایسه به سراغ قسمت‌هایی از بخش‌های آغازین کتاب رفته‌ایم.

نمونه‌ی اول:

I have just returned from a visit to my landlord—the solitary neighbour that I shall be troubled with. This is certainly a beautiful country! In all England, I do not believe that I could have fixed on a situation so completely removed from the stir of society. A perfect misanthropist’s heaven; and Mr. Heathcliff and I are such a suitable pair to divide the desolation between us.

نمونه‌ی دوم:

“Here we have the whole establishment of domestics, I suppose,” was the reflection suggested by this compound order. “No wonder the grass grows up between the flags, and cattle are the only hedge-cutters.”

ترجمه‌ی نگار غلام‌پور

بلندی‌های بادگیر

نویسنده: امیلی‌جین برونته

مترجم: نگار غلام‌پور

انتشارات: نشر روزگار

ترجمه‌ی نگار غلام‌پور از این کتاب در سال ۱۳۸۶ و از سوی نشر روزگار به انتشار رسیده است. ترجمه‌ی نگار غلام‌پور روان و مقبول است، ولی از این ترجمه نیز نمی‌توان به‌عنوان بهترین ترجمه‌ی بلندی‌های بادگیر نام برد.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«همین حالا از دیدار صاحبخانه برگشته‌ام. همسایه‌ای تنها و منزوی که مرا دچار مشکل خواهد کرد. اینجا واقعاً روستای زیبایی است. گمان می‌کنم، در سرتاسر انگلستان جایی بهتر از اینجا نمی‌توانستم پیدا کنم، جایی به‌دور از شلوغی و سروصدای مردم، اینجا برای افرادی که از مردم گریزانند، همچون بهشت است و من و آقای هیت‌کلیف خیلی خوب می‌توانیم تنهایی‌مان را با هم تقسیم کنیم.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«به نظر می‌رسید که منظورش از این دستور دوگانه این بود که به من بفهماند که «در این منزل فقط همین یک پیشخدمت وجود دارد. بنابراین جای تعجب نیست اگر بین سنگ‌فرش‌ها علف روییده و کار کوتاه کردن آن‌ها با گاوهاست.»

این ترجمه در مجموع ترجمه‌ای نسبتاً وفادار و روان است، اما درعین‌حال چند ویژگی شاخص دارد که آن را از ترجمه‌ای دقیق و ادبی کمی دور می‌کند. به‌طورمثال از لحاظ معنایی وفاداری دقیقی ندارد و لحن او نسبت به متن اصلی کمی بیش از اندازه ساده‌سازی شده است.

ترجمه‌ی علی اصغر بهرام بیگی

بلندی‌های بادگیر: عشق هرگز نمی‌میرد

نویسنده: امیلی‌جین برونته

مترجم: علی‌اصغر بهرام‌بیگی

انتشارات: انتشارات جامی

ترجمه‌ی علی‌اصغر بهرام بیگی از اولین ترجمه‌های این کتاب محسوب می‌شود. او این کتاب را نخستین بار در سال ۱۳۳۵ ترجمه و با همکاری انتشارات فرانکلین روانه‌ی بازار کرد. ترجمه‌ی او در سال‌های اخیر تجدید چاپ شده است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«هم‌اکنون از دیدار صاحبخانه‌ام بازگشته‌ام. همسایه‌ی گوشه‌گیری که مرا دچار دردسر خواهد ساخت. جایی که در آن مأوا گزیده‌ام به‌راستی روستای زیبایی است. گمان ندارم می‌توانستم جایی از این بهتر در سراسر انگلستان پیدا کنم، مکانی که این چنین از هیاهوی شهر و مردم به دور باشد. اینجا برای اشخاصی نظیر من، که از مردم گریزان‌اند، واقعاً حکم بهشت را دارد و آقای هیت‌کلیف و من چه خوب می‌توانیم در برخورداری از این انزوا سهیم باشیم.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«تصور می‌کنم با این دستور دوگانه‌ای که به نوکرش داد درعین‌حال می‌خواست به من بگوید: «همه‌ی این منزل و همین یک پیشخدمت و بنابراین تعجبی ندارد اگر در شکاف سنگ‌فرش‌های حیاط علف سبز شده و کوتاه کردن آن‌ها به عهده‌ی گاوها گذاشته شده است.»

ترجمه‌ی علی اصغر بهرام بیگی برای خواننده‌ی امروزی دیگر چندان روان و راحت خوانده نمی‌شود. این ترجمه دارای کلمات و همچنین ساختارهای قدیمی و منسوخ‌شده‌ی بسیاری است. علاوه‌بر این، از لحاظ ترجمه نیز دارای اشکالات کوچک و درشتی‌ است. به‌طور مثال عبارت that I  shall be troubled with اشتباه ترجمه شده است. این عبارت معنای «کسی که مجبورم با او سروکار داشته باشم» را می‌دهد نه «کسی که مرا به دردسر خواهد انداخت.»

روستا ترجمه‌ی مناسبی برای کلمه‌ی country در این بافت متنی نیست. در نمونه‌ی دوم نیز لحن طنز گزنده‌ای که در متن اصلی وجود دارد تا حد زیادی از بین رفته است.

ترجمه‌ی پرویز پژواک

پرویز پژواک نیز از اولین مترجمانی بود که کتاب بلندی‌های بادگیر را در ایران ترجمه کرد. او ترجمه‌ی خود را در سال ۱۳۴۵ منتشر کرد و عنوان «عشق هرگز نمی‌میرد» را برای این اثر انتخاب کرد. گرچه در سال‌های بعدی که این کتاب با کوشش افراد دیگری ترجمه شد این عنوان به «بلندی‌های بادگیر» تغییر کرد. عنوانی که تا امروز بر روی کتاب باقی مانده است.

بلندی‌های بادگیر

نویسنده: امیلی‌جین برونته

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«تازه از ملاقات صاحب‌خانه‌ام برگشته‌ام، همسایه‌ی منزوی‌ای است که مرا به دردسر خواهد انداخت. مکانی که در آن منزل کرده‌ام حقیقتاً دهکده‌ی قشنگی است. فکر نمی‌کنم می‌توانستم جایی از این بهتر در تمام انگلستان پیدا کنم، جایی که این‌طور از سروصدا و هیاهوی شهر و مردم به دور باشد. این‌جا برای آدم‌هایی مثل من که از مردم فراری‌اند حقیقتاً حکم بهشت را دارد و آقای هیت‌کلیف و من چقدر خوب می‌توانیم از این گوشه‌گیری سهمی داشته باشیم.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«تصور می‌کنم با این دو فرمانی که به نوکرش داد می‌خواست به من بگوید: «تمام این منزل است و یک نوکر و بنابراین تعجبی ندارد اگر در درزهای سنگفرش عمارت علف سبز شده و کوتاه کردن آن‌ها به عهده‌ی گاوها گذارده شده است.»

ترجمه‌ی پرویز پژواکی باوجود قدیمی‌بودن همچنان خواندنی و شیرین است. بااین‌حال، ترجمه‌ی او خالی از اشکال نیست و مشکلاتی که در ترجمه‌ی پیشین وجود داشت در این نسخه نیز دیده می‌شود. به‌طور مثال عبارت that I shall be troubled with اینجا نیز اشتباه ترجمه شده است. علاوه‌بر این، عبارت beautiful country به معنای «دهکده‌ی قشنگ» ترجمه شده است که چندان درست نیست. بهتر بود country منطقه یا ناحیه معنا می‌شد. در نمونه‌ی دوم نیز جملات بیش از حد طولانی شده‌اند و لحن کنایه‌دار که در متن اصلی موجود است تا حدی از بین رفته است.

ترجمه‌ی رضا رضایی

بلندی‌های بادگیر

نویسنده: امیلی برونته

مترجم: رضا رضایی

انتشارات: نشر نی

رضا رضایی از مترجمان خوب و شناخته‌شده‌ی کشورمان است. او بسیاری از آثار کلاسیک را از نویسندگانی چون جین آستین و همچنین خواهران برونته به فارسی ترجمه کرده است. ترجمه‌ی او از کتاب بلندی‌های بادگیر در سال ۱۳۹۰ به انتشار رسیده است. او در مقدمه‌ی کتاب درباره‌ی ترجمه‌ی عنوان کتاب چنین گفته است:

«عنوان اصلی کتاب وادرینگ هایتس است به همین معنای بلندی‌های بادگیر، اما واقعیت این است که وادرینگ هایتس نام مکانی است که داستان در آن روی می‌دهد (و البته مشخصات جغرافیایی‌اش طوری است که در بلندی واقع شده است و بادگیر هم هست) از همین رو، می‌شد عنوان ترجمه‌ی فارسی را گذاشت وادرینگ هایتس. بااین‌حال، باتوجه‌به شهرتی که عنوان بلندی‌های بادگیر در زبان فارسی دارد، و عنوان غلطی هم نیست، من درنهایت همین عنوان آشنا را برای ترجمه‌ام ترجیح داده‌ام.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«تازه از دیدن صاحب‌خانه‌ام برگشته‌ام، همسایه‌ی گوشه‌گیری که با او مشکل خواهم داشت، البته این‌جا منطقه‌ی قشنگی است! بعید می‌دانم در کل انگلستان می‌توانستم جایی پیدا کنم که این‌قدر از شلوغی و هیاهو دور باشد. بهشت آدم‌های گوشه‌گیر است و من و آقای هیت‌کلیف هم الحق زوج مناسبی هستیم برای تقسیم کردن این خلوت بین خودمان.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«با این سفارش دوقبضه انگار می‌خواست بفهماند که کل اعوان و انصار ما همین است. تعجبی ندارد که لای درز سنگ‌ها علف درآمده و فقط گاو و گوسفندها از پرچین رد می‌شوند.»

رضا رضایی اصولاً مترجمی وفادار به متن اصلی است، اما در بعضی جمله‌ها تلاش کرده است لحن را برای خواننده‌ی فارسی‌زبان کمی روان‌تر و صمیمی‌تر کند. این «روان‌سازی»، اگرچه اندک است، اما در اینجا باعث شده است تا لحن اصلی متن اصلی به‌طور کامل منتقل نشود. برخی معادل‌ها مانند «زوج مناسبی هستیم» یا «اعوان و انصار» بار فرهنگی ویژه‌ای دارند که در متن اصلی وجود ندارد. بااین‌حال، ساختار و معنای جملات به‌درستی منتقل شده و نسبت به بسیاری از ترجمه‌های دیگر منسجم‌تر و دقیق‌تر است.

ترجمه‌ی نوشین ابراهیمی

بلندی های بادگیر

نویسنده: امیلی برونته

مترجم: نوشین ابراهیمی

انتشارات: نشر افق

نوشین ابراهیمی ترجمه‌ی خود از کتاب بلندی‌های بادگیر را در سال ۱۳۹۱ به انتشار رسانده است. ترجمه‌ی او در دسته‌ی کتاب‌های عاشقانه‌های کلاسیک نشر افق قرار می‌گیرد. گفتنی است که او نسخه‌ای خلاصه‌شده از کتاب را ارائه داده است.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«تازه از دیدن صاحبخانه‌ام برگشته‌ام. همسایه‌ی گوشه‌گیری که برایم دردسرساز خواهد شد. اینجا واقعاً منطقه‌ی زیبایی است! باور نمی‌کردم در تمام انگلستان جایی را بیابم که کاملاً دور از هیاهو و جنب‌وجوش مردم باشد. این‌جا بهشت بی‌نظیری برای گوشه‌گیران است: من و آقای هیت‌کلیف به خوبی می‌توانیم این تنهایی و انزوا را با هم شریک شویم.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«به‌نظرم با دادن دو دستور به یک خدمتکار می‌خواست به من بفهماند که تمام کارهای خانه را فقط یک نفر انجام می‌دهد. پس عجیب نبود که لای سنگ‌های حیاط علف روییده بود و گاوها موقع چریدن سنگ‌فرش را تمیز می‌کردند.»

گرچه ترجمه‌ی نوشین ابراهیمی نیز همان مشکلات ریز و درشتی را دارد که در ترجمه‌های پیشین به آن‌ها پرداختیم، ولی او در حفظ زبان و فضای متن اصلی به‌خوبی عمل کرده است. تنها باید در نظر داشته باشید که در این نسخه، بسیاری از جملات کوتاه‌تر و خلاصه‌تر شده‌اند و یا به‌طورکلی از میان رفته‌اند.  

ترجمه‌ی سعیدا زندیان

بلندی‌های بادگیر

نویسنده: امیلی‌جین برونته

مترجم: سعیدا زندیان

انتشارات: انتشارات قدیانی

ترجمه‌ی سعیدا زندیان از این کتاب در سال ۱۳۹۶ و از سوی انتشارات قدیانی منتشر شده است. با بررسی ترجمه‌ی سعیدا زندیان متوجه می‌شویم که او نیز تقریباً همان اشکالات ترجمه‌های پیشین را دارد.

ترجمه‌ی نمونه‌ی اول:

«تازه از ملاقات صا‌حب‌خانه‌ام برگشته‌ام. همسایه‌ی انزواطلبی که با او به دردسر خواهم افتاد. اینجا بی‌تردید، دهکده‌ی زیبایی است! فکر نمی‌کنم در سراسر انگلستان بتوان نقطه‌ای را پیدا کرد که مثل اینجا تا این حد خلوت و دور از شلوغی شهر باشد. اینجا برای آدم‌های گوشه‌گیری مثل من، به‌راستی حکم بهشت را دارد. درضمن صاحب‌خانه‌ام آقای هیت‌کلیف و من آن‌قدر رفتارمان شبیه هم است که برای لذت‌بردن از زیبایی‌های این منطقه وجوه مشترک فراوانی داریم.»

ترجمه‌ی نمونه‌ی دوم:

«گویی با گفتن این دو فرمان به نوکرش می‌خواست به من حالی کند: «این عمارت را که می‌بینی همین یک نوکر را دارد. بنابراین تعجب ندارد که میان درز سنگ‌فرش‌های حیاطش آن همه علف روییده و کوتاه کردن آن فقط با چرای گاوها صورت می‌گیرد.»

متن اصلی نمی‌گوید «انزواطلب»؛ فقط می‌گوید solitary که بیشتر معنای تنها و منزوی می‌دهد. انزواطلب بار منفی بیشتری نسبت به کلمه‌ی اصلی دارد. جمله‌ی آخر در نمونه‌ی اول نیز کاملاً با متن اصلی متفاوت است. اینجا انگار بیشتر ترجمه‌ی آزاد صورت گرفته است تا یک ترجمه‌ی وفادار. عبارت «divide the desolation» یعنی خلوتمان را با یکدیگر تقسیم کنیم. این ترجمه گرچه روان است، ولی وفادار نیست.

نکاتی درمورد تفاوت تعداد صفحات و قطع در نسخه‌های مختلف بلندی‌های بادگیر

تقریباً تمامی ترجمه‌هایی که در این مطلب بررسی کردیم دارای قطع و تعداد صفحاتی یکسانی هستند. تنها ترجمه‌ی نوشین ابراهیمی نسبت به دیگران دارای صفحات بسیار کمتری است، چراکه او نسخه‌ای خلاصه‌شده از این کتاب ارائه داده است. علاوه‌بر این، برخی از افراد مثل رضا رضایی در ابتدای کتاب توضیحات و مقدمه‌ای دررابطه با اثر نوشته‌اند که بر تعداد صفحات کتاب تأثیر گذاشته و آن را طولانی‌تر کرده است. قطع نسخه‌ی نشر افق جیبی است و صفحاتش به همین دلیل بیشتر شده است. نشر قدیانی هم در دو قطع جیبی و رقعی این کتاب را منتشر کرده است.

 جمع‌بندی

انتخاب یک ترجمه‌ی خوب بیش از آنکه فکرش را می‌کنیم در میزان لذت‌بردن ما از یک اثر نقش دارد. هرچه ترجمه‌ای که انتخاب می‌کنیم بهتر و به متن اصلی نزدیک‌تر باشد، ما بیشتر می‌توانیم به دنیای نویسنده نفوذ کنیم و با افکار و جملات او خو بگیریم. درنتیجه، همیشه سعی کنید ترجمه‌ای را انتخاب کنید که بیشتر شما را به این دنیای بیگانه اما جذاب می‌کشاند. 

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

1 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه

من هستی خیبر هستم و به‌عنوان نویسنده در وبلاگ طاقچه کار می‌کنم. زندگی‌ام از زمانی که به یاد دارم با کلمات و کتاب‌ها گره خورده است. کوچک‌تر که بودم عادت به نوشتن شعر و داستان داشتم و چند باری نوشته‌هایم در مجله‌های رشد دانش‌آموز به چاپ رسیدند، این اتفاق هنوز هم برایم یکی از بزرگ‌ترین افتخارات زندگی‌ام به شمار می‌رود. حالا که بزرگ‌تر شده‌ام باز هم میل به نوشتن دارم؛ ولی حالا دیگر بیشتر درباره‌ی خود کتاب‌ها مطلب می‌نویسم. متولد اسفند سال ۱۳۸۱ در اهواز هستم. در دانشگاه شهید چمران اهواز در رشته‌ی کارشناسی مترجمی زبان انگلیسی تحصیل کرده‌ام و گهگاهی کتاب هم ترجمه می‌کنم. آرزویم این است که همیشه کارم ربطی به کتاب‌ها داشته باشد، احساس می‌کنم این‌طور دینی که از آن‌ها بر گردن دارم را ادا می‌کنم و علاوه‌بر این، خوشحال می‌شوم نقشی هرچند کوچک در مسیر کتاب‌خوانی دیگران ایفا کنم.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت‌های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه