لوگو طاقچه
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه
بررسی رمان قلعه مالویل

نقد و بررسی کتاب قلعه مالویل

2 بازدید

به قول مارسل پروست خاطرات گذشته آرام نمی‌گیرند، در حافظه‌ی ما می‌مانند و راهشان را به‌سوی آینده باز می‌کنند؛ اما در دنیایی که انفجاری هسته‌ای همه‌چیز را با خاک یکسان کرده و جز عده‌ای معدود کسی را زنده نگذاشته است، خاطره چه کارکردی پیدا می‌کند؟ «من به پروست غبطه می‌خورم. او برای بازیافتن گذشته‌ی خود بر زمینه‌ی محکمی تکیه می‌کرد: بر حالی مطمئن و آینده‌ای مسلم. اما برای ما «زمان گذشته» دو بار گذشته است و عمر ازدست‌رفته دو بار از دست رفته، چون با گذشت عمر دنیایی را هم که عمر در آن می‌گذشت از دست داده‌ایم.» (از متن کتاب قلعه مالویل)

روبر مرل فرانسوی در رمان قلعه‌ی مالویل ما را به چنین دنیایی می‌برد؛ جایی که امانوئل و رفقایش در سرداب قلعه‌ای قدیمی سرگرم تهیه‌ی شراب‌اند که انفجاری بزرگ رخ می‌دهد. همه‌چیز خاکستر می‌شود، اما قلعه جان آن هفت نفر را نجات می‌دهد. آن‌ها که جان سالم به در برده‌اند رفته‌رفته به این فکر می‌افتند که باید زندگی کنند. امانوئل رهبری گروه را به عهده می‌گیرد و با کمک دیگر بازماندگان دست به بازسازی اطرافشان می‌زنند. چیزی نمی‌گذرد که آن‌ها متوجه می‌شوند تنها بازمانده‌های انفجار نیستند و در روستاهای مجاور هم کسانی زنده مانده‌اند. وقتی سروکله‌ی نجات‌یافتگان دیگر در محدوده‌ی مالویل پیدا می‌شود، بحران‌هایی بر سر قدرت، مشروعیت، زمین و … رخ می‌دهد که ادامه‌ی قصه را می‌سازند.

در این یادداشت از بلاگ طاقچه، به نقد و تحلیل این رمان درخشان می‌پردازیم و زوایای مختلف آن را بررسی می‌کنیم.

نقد کتاب قلعه‌ مالویل

قلعه مالویل

نویسنده: روبر مرل

مترجم: محمد قاضی

انتشارات: انتشارات علمی و فرهنگی

قلعه‌ی مالویل داستان فروپاشی تمدن و از نو ساختن آن است. روبر مرل فاجعه (انفجار هسته‌ای) را به کار می‌گیرد تا به بحران‌های اخلاقی و سیاسی جامعه بپردازد. او که به نظر می‌رسد امیدش را به انسان معاصر از دست نداده، از داستان بقا فراتر می‌ورد و قصه‌اش را به ابزاری برای انتقاد از وضع موجود بدل می‌کند. شاید مهم‌ترین سؤال مرل این باشد که اگر وضعیت سیاسی‌اجتماعی بعد از فاجعه به‌گونه‌ای بازسازی شود، چه ساختار قدرتی شکل می‌گیرد و در آن دنیای تازه چه حکومتی بر سر کار می‌آید؟ او راه چاره را در نوعی بازگشت به طبیعت، یعنی زندگی روستایی به‌مثابه عامل رستگاری، می‌بیند، اما تذکر می‌دهد که وابستگی به طبیعت با کنترل منابع گره خورده است؛ هرکس منابع را کنترل می‌کند، قدرت واقعی را در دست دارد و این هم خطر ظهور دیکتاتوری (اقتدارگرایی) را در دل خود دارد و هم خطر محافظه‌کاری را. به نظر می‌رسد امانوئل راه دوم را در پیش می‌گیرد و نوعی جامعه‌ی اشتراکی (کمونیسم بدوی) شکل می‌دهد؛ به این معنا که اعضای جامعه سهم مشترکی از زمین، محصولات کشاورزی و حتی زنان! دارند.

مرل که در ابتدا دیدگاه‌های جنسیت‌زده را نقد می‌کند و از زبان راوی، امانوئل، به می‌یت (تنها زن جوان حاضر در قلعه تا نیمه‌های داستان) گوشزد می‌کند که در انتخابش آزاد است و می‌تواند هر مردی را که بخواهد انتخاب کند، رفته‌رفته به دام نگاه‌های کلیشه‌ای غالب می‌افتد و زنان را حتی در آن جامعه‌ی نوین بعد از فروپاشی نیز به‌کل کنار می‌گذارد. داستان به سمت‌وسویی پیش می‌رود که می‌یت بین مردان قلعه دست‌به‌دست می‌شود و به‌نوبت و به همان ترتیبی که خودش انتخاب می‌کند! آن‌ها را به بسترش راه می‌دهد. وضع حتی با حضور زنان دیگر نیز در قصه تغییری نمی‌کند. همه‌ی آن‌ها منفعل می‌مانند و نقشی بیش از مراقب یا شی‌ء‌ای که در تملک مردان است به خود نمی‌گیرند.

نقاط قوت کتاب قلعه‌ مالویل

  • نگاه واقع‌گرایانه
  • تأکید بر جنبه‌های اجتماعی و سیاسی
  • نثر گیرا و پرکشش

نقاط ضعف کتاب قلعه‌ مالویل

  • روند کند داستان در بخش‌های آغازین و برخی بخش‌های میانی
  • برخورد کلیشه‌ای، نگاه جنسیت‌زده و شیء‌انگارانه به زنان

شخصیت‌های اصلی و نقش آن‌ها در داستان

امانوئل راوی رمان است که یادداشت‌هایش را می‌خوانیم. او رهبری کاریزماتیک و مسیحایی‌ است که نه‌تنها مدیریت گروه را به عهده دارد، بلکه به‌دنبال نوعی مشروعیت مذهبی و اجتماعی نیز می‌گردد. او که در ابتدا علاقه‌ای به مذهب نشان نمی‌دهد، برای دست‌یابی به مشروعیت و برای اتحاد گروه، نقش کشیش قلعه‌ی مالویل را می‌پذیرد و بعدها اسقف لاروک می‌شود. نبود تکنولوژی جان او را می‌گیرد.

کولن، دوست نزدیک امانوئل و مشاور او، نگاهی عقلانی و واقع‌گرایانه دارد و ایدئال‌گرایی امانوئل را تعدیل می‌کند. او جانشین امانوئل می‌شود و همین که قدرت را به دست می‌گیرد، به دیکتاتوری تمام‌عیار بدل می‌شود. اعضای گروه تصمیم دارند با توطئه‌‌ای او را از قدرت بر کنار کنند که در درگیری نه‌چندان مهمی کشته می‌شود. شخصیت او به‌نوعی نماد کسانی است که قدرت آن‌ها را فاسد می‌کند.

توما جوانی باهوش و اخلاق‌گراست که دل خوشی از مذهب ندارد. او با کاتی، خواهر می‌یت، ازدواج می‌کند. بعد از مرگ کولن جای او را می‌گیرد و بار دیگر روابط بین لاروک و مالویل را که در زمان کولن از هم گسسته بود، احیا می‌کند و اسقف لاروکیان می‌شود. او نماینده‌ی جامعه‌ی پس از فاجعه است و نسل بعدی را رهبری می‌کند.

مسونیه مبارز باسوادی است که دوره‌ی تعلیمات حزب کمونیست را گذرانده است و بعد از بحرانی که در مالویل پیش می‌آید معاون امانوئل می‌شود. و بعدها  به‌سمت شهرداری لاروک می‌رسد تا نظامی اشتراکی برقرار کند و سازوکاری برای دفاع ترتیب دهد. او نماد افرادی‌ است که به وظایفشان به‌خوبی عمل می‌کنند.

فولبر کشیشی قلابی‌ است که اداره‌ی لاروک را به دست می‌گیرد و خودش را اسقف می‌نامند. او به بهانه‌ی مذهب همه‌ی اموال لاروکیان را تصاحب می‌کند و نوعی دیکتاتوری به راه می‌اندازد. فولبر قصد دارد با فرستادن کشیشی به مالویل کنترل قلعه را هم به دست بگیرد که نقشه‌اش نیمه‌تمام می‌ماند و در آخر به دست اهالی لاروک کشته می‌شود. او نماینده‌ی سوءاستفاده از قدرت مذهب است.

ویلمن که مدعی‌ است از افسران سابق چترباز بوده، دارودسته‌ای تشکیل می‌دهد و به لاروک حمله می‌‌کند و آنجا را می‌گیرد. او که مستبد و تشنه‌ی قدرت است، برای گرفتن مالویل پیش‌قدم می‌شود و جانش را از دست می‌دهد. او به‌نوعی از قدرت فردی سوءاستفاده می‌کند.

مومو شخصیت ساده‌دلی‌ است با قلبی بزرگ و وفادار به گروه. او که به نظر می‌رسد با ناتوانی ذهنی دست‌وپنجه نرم می‌کند، با لکنت حرف می‌زند. شاید بتوان او را نماد عواطف نیز دانست، مومو چنان در وفاداری‌اش به گروه غرق می‌شود که وقتی گروه بیگانه‌ای به گندم‌زار مالویل حمله می‌کنند، با دست خالی پیش می‌رود و به‌طرز دلخراشی جانش را از دست می‌دهد.

می‌یت دختری لال و اولین زن جوانی‌ است که پایش به مالویل باز می‌شود، حضور او از طرفی اهمیت اجتماعی دارد و نماد امید و ادامه‌ی نسل است. ازسوی‌دیگر، سبب رقابت جنسی بین مردان می‌شود و نشان می‌دهد زنان اولین قربانیان فروپاشی تمدن‌اند.

کاتی، خواهر میت، زن عشوه‌گر و خوش‌سروزبانی‌ است که به‌محض ورودش به مالویل با توما ازدواج می‌کند. در ابتدا به نظر می‌رسد که او زنانگی‌اش را به کار گرفته و خودش مردی را انتخاب کرده تا با او بماند، اما بدن او نیز رفته‌رفته عرصه‌ی تاخت‌وتاز مردها می‌شود. هرچند او زن باهوشی‌ است و دست به انتخاب می‌زند و حتی پیشنهادش برای استفاده از اسب‌ها به پیروزی اهالی مالویل در یکی از درگیری‌ها منجر می‌شود، باز هم مثل سایر زنان قصه جایگاهی در آن نظام اجتماعی نوظهور ندارد.  

آنیس که ورودش به مالویل تعادل نیرو را در بین زنان بر هم می‌زند از آزادی‌ای که امانوئل به او می‌دهد خوشش می‌آید، ولی هرگز مثل می‌یت حاضر نمی‌شود بسترش را عادلانه با همه‌ی مردان تقسیم کند.

ژودیت معلم ریاضیات و زنی درس‌خوانده و باسواد است. او از همان ابتدا آشکارا با فولبر مخالفت می‌کند و راوی نگران این است که مبادا لاروکی‌ها در وجود او رهبری را ببینند که نجاتشان می‌دهد. او اصلی‌ترین گزینه برای شهرداری لاروک است، ولی با این بهانه که مردم هرگز شهردار زنی را نمی‌پذیرند، کنار گذاشته می‌شود. ژودیت تنها زنی است که گاهی در داستان حضور اجتماعی‌ دارد، اما وقتی انجمن شهر از او می‌خواهد بر سر خاک امانوئل سخنرانی کند، حتی نمی‌تواند جلوی اشک‌هایش را بگیرد و نطقش را تمام کند!

اوه‌لین دختر یتیم چهارده‌ساله‌ای است که از همان بدو ورودش به مالویل دل به ارباب قلعه می‌بندد؛ هرچند رابطه‌ی او با امانوئل مبهم است، جایی از زبان توما می‌خوانیم که مطمئن است هیچ رابطه‌‌ی جسمانی‌ای بین آن‌ها وجود ندارد. با همه‌ی این‌ها اوه‌لین در پی مرگ امانوئل با دشنه‌ی کوچکی که همیشه به کمرش می‌بندد سینه‌ی خود را از هم می‌درد. شاید بتوان او را نماد معصومیت و عشق دانست.

مضامین و درونمایه‌ی کتاب قلعه مالویل

  • رهبری و مشروعیت قدرت: مرل جامعه‌ی دموکراتیک پایدار، نیاز به خرد جمعی، کشاورزی، اخلاق و تقسیم عادلانه را تنها راه فرار از بازگشت به ساختارهای قبلی قدرت می‌داند.
  • اخلاق و انسانیت: در شرایط پس از فاجعه آدم‌ها مجبورند دست به انتخاب‌های اخلاقی دشواری بزنند. تصمیم درباره‌ی منابع محدود، دفاع از خود و دیگران، عدالت و مسئولیت همگی چالش‌هایی‌اند که رمان به آن‌ها می‌پردازد.
  • خطرات اقتدارگرایی و تضادهای اجتماعی: مرل هشدار می‌دهد که خطر قدرت فردی و نابرابری حتی پس از شکل‌گیری جامعه‌ی جدید نیز تهدیدی جدی به شمار می‌رود.

زمان رمان و بستر تاریخی کتاب قلعه‌ مالویل

 «قلعه‌ی مالویل» در سال ۱۹۷۲ منتشر شد. در روزهایی که فرانسه از یک ‌سو سال‌های بعد از جنبش دانشجویی‌کارگری مه ۱۹۶۸ را می‌گذراند و در آستانه‌ی تغییرات اجتماعی‌سیاسی در ساختار قدرت قرار داشت، روشن‌فکرانی چون سارتر، کامو و … به انتقاد از قدرت مذهبی می‌پرداختند و آن را ابزاری برای کنترل افراد می‌دانستند، و ازسوی‌دیگر، موج دوم فمینیسم سؤالات مهمی را درباره‌ی نقش زنان و سرکوب آنان به‌دست ساختارهای قدرت مطرح می‌کرد.

فضاسازی و مکان در قلعه‌ مالویل

 رمان در اواخر قرن بیستم و در منطقه‌ای روستایی در فرانسه می‌گذرد. قلعه‌ی مالویل که بیشتر وقایع داستان در آن رخ می‌دهد، هم نقش دژی محافظ را دارد که گروه خودی‌ها را از بیگانه‌ها جدا می‌کند و هم نماد نوعی بازگشت به گذشته است. شاید بتوان قلعه را نسخه‌ی کوچک خود فرانسه‌ی بعد از جنگ جهانی دوم دانست: ویران اما با میراث تاریخی‌ای که می‌شود تمدن را از نو بر آن ساخت.

هدف و پیام‌های اصلی کتاب قلعه‌ مالویل

  • انتقاد از اوضاع اجتماعی و سیاسی حاکم در فرانسه
  • تأکید بر اخلاقیات در زمانه‌ی بحران
  • امید به بازسازی جامعه

ژانر و سبک نگارش قلعه‌ مالویل

«قلعه‌ی مالویل» رمانی علمی‌تخیلی و پساآخرالزمانی‌ است که وجوه اجتماعی و واقع‌گرایانه‌ی پررنگی دارد. نمایش جزئیات زندگی روزمره و روایت گزارش‌گونه‌‌ی رمان نیز در خدمت همین واقع‌گرایی‌ است. داستان با نثری ساده، به دور از پیچیدگی و بازی‌های زبانی، با لحنی تلخ اما امیدوارانه روایت می‌شود.

روایت و زاویه‌ی دید در قلعه‌ مالویل

داستان از زاویه‌ی دید اول شخص و در قالب یادداشت‌‌های گزارش‌گونه‌ای روایت می‌شود که بیشترشان را امانوئل، راوی، می‌نویسد و همین هم حس‌وحالی مستند به وقایع می‌بخشد. در بخش‌هایی دیگر نیز توما، دوست راوی، نوشته‌هایی به یادداشت‌های او می‌افزاید که باعث می‌شود ماجرا را از زاویه‌ی دید او نیز ‌ببینیم.

قلعه مالویل

نویسنده: روبر مرل

گوینده: جمعی از گویندگان

انتشارات: آوانامه

بازخوردها و نقدهای ادبی درباره قلعه‌ مالویل

کلویی توماس، منتقد، در روزنامه‌ی لوموند می‌نویسد: «مرل نقش برجسته‌ای در ادبیات معاصر فرانسه دارد که اغلب نادیده گرفته می‌شود.» او آثار مرل را الهام‌بخش بحث‌های فلسفی و تحلیل تاریخی می‌داند و حتی معتقد است ردپای اولیه‌ی مفهوم ابتذال شر، مفهومی که هانا آرنت بعدها درباره‌ی نازی‌ها مطرح کرد را می‌توان در آثار او یافت.

کرکاس ریویوز «قلعه‌ی مالویل» را داستان ماجراجویانه‌ی بقا می‌داند و از مؤلفه‌های عملی روایت و لحن گزارش‌گونه‌اش تعریف و تمجید می‌کند.

اهمیت ادبی و جایگاه اثر

رمان در دهه‌ی ۱۹۷۰ منتشر شد، دوره‌‌ای که فرانسه هنوز با پیامدهای جنگ جهانی دوم، دوران جنگ سرد، ترس از تهدید هسته‌ای و فروپاشی تمدن دست‌وپنجه نرم می‌کرد؛ ضرورت همبستگی و ایجاد ساختار اجتماعی نوینی که مرل در جای‌جای داستان بر آن تأکید می‌کند نیز بازتابی از شرایط اجتماعی و سیاسی همان دوران است. خواندن رمان به درک بهتر آن شرایط کمک می‌کند.

«قلعه‌ی مالویل» در سال ۱۹۷۴ جایزه‌ی جان کمبل را از آن خود کرد؛ جایزه‌ای که هرساله زیر نظر دانشگاه کانزاس به بهترین آثار علمی‌تخیلی اهدا می‌شود.

مرل دنیای پس از انفجار هسته‌ای را به شیوه‌ای عملی و انسانی به تصویر می‌کشد. او با تمرکز بر زندگی روزمره، منابع محدود، روابط انسانی و ساختار اجتماعی سؤالات فلسفی مهمی مطرح می‌کند: «چه زندگی‌ای ارزش زیستن دارد؟»، «مهم‌ترین روابط انسانی کدام‌اند؟»، «ساختار قدرت چه نقشی در بقای انسان بازی می‌کند؟»

جمع‌بندی

چرا قلعه‌ی مالویل مهم است؟ مرل در رمانش اوضاع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی فرانسه‌ی دهه‌ی هفتاد را بازتاب می‌دهد و مسائلی را مطرح می‌کند که تا امروز نیز همچنان به قوت خود پابرجا مانده‌اند. او هشدارهای مهمی درباره‌ی سوءاستفاده از قدرت، مذهب و حتی سوءاستفاده از زنان می‌دهد. مرل که خودش سابقه‌ی حضور در جنگ جهانی دوم و اسارت به‌دست نازی‌ها را دارد، نگاه دقیقی نیز به جنگ می‌اندازد. گذشته‌ از همه‌ی این‌ها قلعه‌ی مالویل رمان جذاب و سرگرم‌کننده‌ای است که سؤال مهمی را پیش روی خواننده‌اش می‌گذارد: «در دنیایی که همه‌چیز از هم پاشیده، هرکس به چه چیزی فکر می‌کند؟»

2 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت‌های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه