لوگو طاقچه
خرید کتاب صوتی با تخفیف
مرگ صادق هدایت و نحوه خودکشی او

مرگ صادق هدایت زیر ذره‌بین

13 بازدید

اگر بخواهیم در تاریخ ادبیات معاصر فارسی فقط نام یک نفر را بیاوریم که نماینده‌ی ما در ادبیات جهان باشد، بی‌شک آن نام صادق هدایت خواهد بود. هدایت چهل‌وهشت سال عمر کرد و در بهار ۱۳۳۰ به زندگی خود پایان داد. وی علی‌رغم اینکه از حضور در جمع اجتناب می‌کرد و دوستان معدودی داشت، در جمع دوستان خود همیشه شوخی می‌کرد و بذله‌گو بود. اما به هر روی روحیات و خلقیات خاص خود را داشت. در یادداشت پیشِ رو می‌خواهیم به صادق هدایت، با تمرکز بر مرگ وی و اتفاقات پیش و پس از خودکشی‌اش، بپردازیم.

درباره آثار صادق هدایت در صفحه این نویسنده و مترجم در طاقچه بیشتر بخوانید.

چگونگی مرگ صادق هدایت

همه به‌خوبی می‌دانند که صادق هدایت دو بار دست به خودکشی زد. بار اول در سال ۱۳۰۷ خود را در رودخانه‌ی سن انداخت و چند نفر قایق‌ران نجاتش دادند. پس از آن واقعه قسمت عمده‌ی آثار خود را نوشت و منتشر کرد. در واقع با نگاهی به کارنامه‌ی ادبی هدایت می‌بینیم که اغلب آثارش در سال‌های ۱۳۰۹ تا ۱۳۲۹ برای بار نخست چاپ شده‌اند. دومین اقدام به خودکشی هدایت که دیگر نقطه‌ی پایان را بر زندگی خود گذاشت در سال ۱۳۳۰ بود. وی در آپارتمان کوچکش شیر گاز را باز گذاشت و البته پیش از آن تمام منافذ خانه را پوشاند و بست و کف اتاقش دراز کشید و بر اثر گازگرفتگی خودخواسته درگذشت. طبق گزارش‌هایی که در روزنامه‌های پاریس آن زمان چاپ شد، پلیس وقتی متوجه این اتفاق شد که یک روز از مرگ هدایت گذشته بود.

قبر صادق هدایت کجاست؟

صادق هدایت هر دو بار در پاریس اقدام به خودکشی کرد و در همان‌جا هم به خاک سپرده شد. وی در گورستان پرلاشز پاریس در قطعه‌ی ۸۵ به خاک سپرده شد. خانواده‌اش حدود ده سال بعد سنگ قبری به طراحی علی سردار افخمی، از معماران مشهور ایرانی، بر مزارش نصب کردند. سنگ قبر به‌ شکل یک هرم تراش خورده و فقط اسم صادق هدایت به دستخط خودش و شکل یک بوف روی آن حک شده است.

علت هرمی‌بودن قبر صادق هدایت

درباره‌ی اینکه سنگ قبر صادق هدایت چرا چنین طرح خاص هرمی شکلی دارد، اطلاعی نداریم. درواقع هرمی‌بودن این سنگ دلیل خاصی ندارد و به‌نظر سلیقه و ذوق معمار آن یعنی علی سردار افخمی است. 

هرم در بسیاری از سنت‌های معماری نماد پایداری و جاودانگی دانسته می‌شود و می‌تواند هم ارجاعی به معماری مصر باستان باشد و هم تأکیدی بر جایگاه ماندگار هدایت در فرهنگ ایران؛ بااین‌حال این‌ها صرفاً برداشت‌های تفسیری‌اند و سند رسمی ندارند.

با توجه به وجود نمونه‌های دیگرِ سنگ‌قبور هرمی در پرلاشز، ممکن است انتخاب این فرم با زبان رایج برخی یادمان‌های همان گورستان هم‌خوان بوده باشد.

متن سنگ قبر صادق هدایت

علاوه بر اینکه شکل سنگ قبر هدایت منحصربه‌فرد است، و شبیه به سنگ قبرهای دیگران نیست، برعکسِ آنها هم متن و نوشته‌ی خاصی ندارد و فقط نام صادق هدایت آن هم به دستخط خودش و شکل یک بوف روی آن حک شده است.

متن خودکشی صادق هدایت (آخرین جملات صادق هدایت پیش از مرگ)

اگر از کسانی که به‌طور تخصصی درباره‌ی هدایت تحقیق می‌کنند یا اطلاعات جامعی از زندگی وی دارند، بپرسیم که هدایت پیش از مرگش نوشته‌ای یا وصیت‌نامه‌ای از خود به جا گذاشته است، پاسخ یکی خواهد بود و آن این است که خیر، هدایت چنین آدمی نبود که بخواهد وصیت کند و چیزی به‌عنوان وصیت‌نامه بنویسد و به یادگار بگذارد.

اما ناگفته نماند که هدایت پس از خودکشی اولش (اردیبهشت ۱۳۰۷) به برادرش محمود در یادداشتی می‌نویسد: «یک دیوانگی کردم به‌خیر گذشت.» اما وقتی در اواخر سال ۱۳۲۹ برای نوبت دوم رهسپار پاریس می‌شود، به دوستی می‌نویسد: «دیدار به قیامت؛ ما رفتیم و دل شما را شکستیم، همین» که اگرچه به تعبیر بعضی وی با قصد خودکشی راهیِ پاریس شده است، لزوماً نمی‌توان آن را به خودکشی‌اش نسبت داد.

به هر روی، متن یا نوشته و یادداشت مشخصی با این مضمون و هدف که هدایت آن را قبل از مرگش نوشته است، وجود ندارد و جز این ادعای گزافی است و صحت ندارد.

البته محمود دولت‌آبادی داستانی نوشته با نام «درّ یتیم» (خشکیدن آبِ دهانِ عنکبوت) که روایتی خیالین از واپسین روزهای هدایت در پاریس است؛ انزوای او، پاره‌کردنِ چند داستان ناتمام (از جمله روایت عنکبوتی که به دلیل نفرینی، آب دهانش خشک شده و دیگر قادر به تنیدن تار نیست) و گفت‌وگوی نمادینش با «سایه» را تصویر می‌کند.

در یتیم

نویسنده: محمود دولت‌آبادی

گوینده: محمود دولت‌آبادی

انتشارات: رادیو گوشه

این کتاب زندگینامه یا سند تاریخیِ خودکشی نیست؛ تأملی ادبی درباره‌ی تنهایی، خلاقیت و کشمکش‌های درونی هدایت است. 

صادق هدایت چگونه خود را کشت؟

بوف کور

نویسنده: صادق هدایت

انتشارات: طاقچه

هدایت بار اول در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۳۰۷ که اقدام به خودکشی می‌کند، خود را در رودخانه‌ی سن در ساموا پاریس می‌اندازد، اما عده‌ای نجاتش می‌دهند. نکته‌ای که باید در اینجا ذکر شود این است که در همه جا نام رودخانه را به اشتباه مارن گفته‌اند و تکرار کرده‌اند، اما حسن طاهباز یکی از کسانی که سال‌هاست درباره‌ی صادق هدایت تحقیق می‌کند می‌گوید طبق اسناد موجود رودخانه‌ی سن درست است.

بنا به گفته و تحقیق حسن کامشاد در کتاب پایه‌گذاران نثر جدید فارسی، سال‌های ۱۳۰۹-۱۳۱۵ دوره‌ی آفرینندگی و بارورترین سال‌های زندگی ادبی هدایت به حساب می‌آید. در واقع دو سال پس از اولین اقدام به خودکشی‌اش؛ بنابراین جامعه‌ی ادبی ایران چنان اقبال بلندی داشته که این اقدام هدایت ناموفق باشد تا چنین آثار شاخصی که بوف کور در رأس آن‌ها قرار می‌گیرد خلق شوند.

بار دوم وقتی در اواخر سال ۱۳۲۹ به پاریس برمی‌گردد و در کارتی برای خداحافظی از دوستی می‌نویسد: «دیدار به قیامت؛ ما رفتیم و دل شما را شکستیم، همین.» شیر گاز را در آپارتمان کوچکش باز می‌گذارد و پیش از آن چندین دست‌نوشته و یادداشت خود را می‌سوزاند و تمامی منافذ خانه را می‌پوشاند و می‌بندد. سرانجام بر اثر گازگرفتگی خودخواسته می‌میرد و یک روز بعد پلیس خبردار می‌شود و جنازه‌اش را کف اتاق پیدا می‌کند. این اتفاق در تاریخ ۱۹ فروردین ماه  ۱۳۳۰ (۹ آوریل ۱۹۵۱) رخ می‌دهد و نقطه‌ی پایان زندگی هدایت است.

در این مدت زمان نمی‌شود به‌طور دقیق گفت که هدایت چه آثار دیگری خلق کرده است، اما ابهامی مثلاً در مورد نگارش کتاب توپ مرواری وجود دارد. حسن قائمیان، از دوستان نزدیک هدایت، در کتاب کوچک «توضیح درباره‌ی دو نامه از صادق هدایت» می‌نویسد وقتی هدایت بار دوم به پاریس رفت، در نامه‌ای به یکی از بستگانش نوشته و اطلاع داده بود که به‌زودی به سوئیس عزیمت خواهد کرد. اما پس از آنکه وسایل خود شامل نوشته‌ها، کتاب‌ها و آثار تجدید نظر شده و نوشته‌های چاپ‌نشده‌اش را به سوئیس می‌فرستد، ناگهان از رفتن پشیمان می‌شود و در همان پاریس به زندگی خود پایان می‌دهد. بعدها قائمیان متوجه می‌شود که هدایت نوشته‌های خود را برای انجوی که آن زمان در سوئیس حضور داشته فرستاده است. کتاب توپ مرواری یکی از همان نوشته‌ها بوده که بعدها انجوی آن را جزو آثاری که هدایت به او سپرده است چاپ می‌کند.

وصیت نامه صادق هدایت

علت خودکشی صادق هدایت

بر پایهٔ نامه‌ها و روایت‌های هم‌زمان، خودکشی هدایت تصمیمی از پیش‌طرح‌ریزی‌شده نبود، بلکه حاصلِ انباشتِ تنهایی و افسردگی مزمن، تنگنای مالی و گرانی، ناتوانی در یافتن شغل و تمدید اقامت در پاریس (با بیماری و سپس مرگِ شهیدنورایی)، نومیدی از انتقال به ژنو یا لندن و پایان مرخصی استعلاجی‌اش در اوایل آوریل ۱۹۵۱ بود؛ ترورِ شوهرخواهرش، سپهبد حاج‌علی رزم‌آرا، نیز هرچند علت مستقیم نبود، ظاهراً بر احساس بی‌پناهی او افزود و راه‌های حمایت اداری‌ و مالی را بست و در نهایت وقتی راه نجات بسته شد مرگ را بر ادامهٔ زندگیِ بی‌افق ترجیح داد.

کتاب‌ها و منابعی درباره‌ی خودکشی صادق هدایت 

تاکنون کتاب‌های بسیار زیادی درباره‌ی هدایت و آثارش و بخصوص نقد و تحلیل بوف کور نوشته شده است. اما در هر دوره‌ای بنا به پیشرفت ابزار و امکانات تحقیق نسبت به گذشته، درستی و صحت و سقم مطالب بیش از پیش اهمیت می‌یابد و توقع می‌رود نوشته‌ها کم‌خطاتر باشند و به واقعیت امر نزدیک‌تر.

نوشته‌های پراکنده

نویسنده: صادق هدایت

انتشارات: نشر ثالث

از جمله منابع قابل اعتمادی که برای شناخت هر نویسنده یا شاعری می‌توان به آن مراجعه کرد، نامه‌هایی است که به دیگران نوشته و از آنها دریافت کرده است. در این میان، حسن قائمیان از دوستان نزدیک هدایت، تلاش بسیاری کرد تا با نوشتن درباره‌ی هدایت و نقد نوشته‌های دیگران که بازار هدایت‌نویسی را داغ دیده بودند، تصویر نزدیک‌تری از هدایت به دست بدهد. کتاب «نوشته‌های پراکنده» که شامل مقاله‌ها، ترجمه‌ها، داستان‌های ناتمام و نوشته‌های پراکنده‌ی هدایت است با کسب اجازه از هدایت قلی‌خان، در ۶۵۰ صفحه در سال ۱۳۳۴ و با همکاری انتشارات امیرکبیر به چاپ رسید.

«مصاحبه با عیسی هدایت: و اکنون هدایت سخن می‌گوید»، مجله‌ی سپید و سیاه، سال ۱۵، شماره‌ی ۱۹، ۱۷ آذر ۱۳۴۶؛ این مقاله یکی از معتبرترین منابع درباره‌ی هدایت است و به مسئله‌ی مرگ هدایت هم اشاره کرده است.

به‌جز این موارد، کتاب‌های دیگری مثل نظریات نویسندگان بزرگ خارجی درباره‌ی صادق هدایت و آثار او، ترجمه‌ی حسن قائمیان، اشارات ریز و جزئی‌ای در مورد این موضوع دارد. همچنین کتاب «توضیح درباره‌ی دو نامه از صادق هدایت»، نوشته‌ی حسن قائمیان، اشارات کوتاهی نیز به مرگ هدایت دارد. همچنین کتاب عقاید و افکار درباره‌ی صادق هدایت پس از مرگ، در سال ۱۳۴۶ که از سوی انتشارات بحر خزر چاپ و منتشر شد متن تمامی روزنامه و مجلات فارسی را که درباره‌ی هدایت پس از مرگش نوشتند به‌صورت یک‌جا گردآوری و منتشر شده است. با خواندن این کتاب می‌توان به نوع دیدگاه‌های افراد مختلف نسبت به هدایت دست یافت.

سه کتابِ پژوهشیِ دیگر درباره‌ی مرگ هدایت، هرکدام از زاویه‌ای به یک جمع‌بندی هم‌سو می‌رسند: در «صادق هدایت و مرگِ نویسنده» و «صادق هدایت؛ از افسانه تا واقعیت» (همایون کاتوزیان)، مرگ هدایت در پیِ انباشتِ افسردگی، تنهایی، ناسازگاریِ سرشتی با نظام‌های ادبی‌سیاسی و بن‌بست‌های معیشتی و اداری خوانده می‌شود و در مقاله‌ی «اجرای حکم: خودکشی هدایت» به اوج می‌رسد؛ «صادق هدایت؛ مرگ در پاریس» (ناصر پاکدامن) با اتکا به نامه‌ها و روایت معاشرانِ سال‌های آخر نشان می‌دهد چگونه وقتی امید به ماندن و کار در اروپا فرو ریخت، هدایت آگاهانه «رفتن» را به ماندن و نوشتن ترجیح داد. برآیندِ این سه نگاه: خودکشیِ هدایت نه یک حادثه‌ی لحظه‌ای، که فرجامِ منطقیِ انزوای درازمدت، نومیدی‌های پیاپی و گریزناپذیریِ وضعیت او بود و شاید البته عشق و میل او به نفس زندگی.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

واکنش‌ها به خودکشی صادق هدایت 

صادق هدایت تا زمانی که زنده بود در فرانسه تقریباً ناشناس مانده بود، اما پس از مرگش و جمله‌ی خبر فوت او در روزنامه‌های پاریس که نوشته بودند: «یک ایرانی به نام صادق هدایت، با گشودن شیر گاز در آپارتمان کوچکش که در کوچه‌ی شامپیونه واقع است، خودکشی کرد.» نام او بر سر زبان کسانی چون روژه لسکو و ونسان مونتی و آندره روسو افتاد و رفته‌رفته آثار هدایت را به فرانسوی ترجمه کردند و این‌گونه شخصیت مطرحی در ادبیات جهان شد.

ژان کامبورد در کتاب «درباره‌ی صادق هدایت» که گردآوری نوشته‌های نویسندگان خارجی درباره‌ی هدایت است نوشته است که هدایت برای توجیه اقدام خود چیزی به‌جا نگذاشت و هیچ کس به اندیشه‌های دم بازپسین او پی نخواهد برد.

ونسان مونتی در یادداشتی با عنوان «ملک خودکشی» می‌نویسد که هدایت یک بار به یکی از دوستانش گفته: «خودکشی با گاز آسان‌ترین نوع خودکشی‌هاست: تخیلات شیرین و کیفی که ایجاد می‌کند اضطراب و وحشت مرگ را از آدم دور می‌سازد.» و در ادامه نامه‌ی هدایت را به جمال‌زاده به تاریخ ۱۵ اکتبر ۱۹۴۸ را آورده است که هدایت نوشته: «اما حرف سر این است که از هر کاری زده و خسته می‌شوم و بیزارم اعصابم خرد شده، مثل یک محکوم و شاید بدتر از آن شب را به‌روز می‌آورم و حوصله‌ی همه چیز را از دست داده‌ام. نه می‌توانم دیگر تشویق بشوم و نه دلداری پیدا کنم و نه خودم را گول بزنم و نه غیرت خودکشی دارم…» اما رفته‌رفته به سمت خودکشی حرکت می‌کند، تا جایی که پیش از خودکشی به یکی از دوستان فرانسوی‌اش می‌گوید: «من دیگر کاری صورت نمی‌دهم، چیزی نمی‌نویسم، چه فایده دارد؟»

هانری ماسه که در تشییع جنازه‌ی هدایت شرکت کرده بود، در نطق کوتاهی که در این روز ایراد می‌کند، به این مسئله که تاریخ دقیق فوت هدایت چه روزی است اشاره می‌کند.

آیا بین پوچ‌گرایی هدایت و خودکشی‌اش ارتباطی وجود دارد؟

این را که خودکشی یک نویسنده‌ی بزرگ همچون صادق هدایت را به پوچ‌گرایی و نیهیلیسم بخواهیم مرتبط بدانیم و بسیاری مسائل مهم‌تر و ساده‌تر از پوچ‌گرایی را نبینیم، دور از انصاف خواهد بود و قضاوتی دور از واقعیت خواهیم داشت. صادق هدایت در تمامی سال‌های عمرش که مجرد و مستقل از خانواده‌اش زندگی کرد، خانواده‌ای که همگی شغل‌ها و مناصب دولتی داشتند، هیچ‌گاه راضی نشد شغل و منصبی اداری و دولتی داشته باشد. البته دو نوبت کارمند بانک ملی شد ولی خیلی زود از آن شغل بیرون آمد. بار اول که از بانک بیرون آمد، به‌دنبال مطالعات در زبان پهلوی راهیِ هند شد. اما مسئله‌ای که نباید از آن غافل شد، تنگدستی و بی‌پولی هدایت در سال‌هایی است که در فرانسه حضور داشت. بی‌پولی، دوری گزیدن از مردم، خلقیات خاص خود و بسیاری از روحیات وی که بعضاً ریشه در کودکی او دارد از جمله عواملی بود که هدایت چنین پایانی را برای زندگی خود برگزید. از این رو نمی‌توان به‌سادگی قضاوت کرد و گفت کسی مثل هدایت به پوچی رسیده و خودکشی کرده است، چراکه ارتباطی به هم ندارند.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

جمع‌بندی

در بعضی مطالب در باب این خوانده‌ایم که تاریخ معاصر در پاریس چنان زنده و ثبت شده است که وقتی در خیابان‌ها قدم می‌زنیم یا به کافه‌ای قدم می‌گذاریم با تابلوهایی روبه‌رو می‌شویم که روی آن نوشته شده مثلاً ویکتور هوگو در این کافه رفت‌و‌آمد می‌کرده یا اینجا میعادگاه شخصیت‌های مشهوری چون سیمون دوبووار و ژان پل سارتر و … بوده است. اما وقتی در فرهنگ شهری جامعه‌ی خود به‌دنبال چنین تاریخی می‌گردیم، جز اطلاعات اندکی آن هم در دل کتاب‌ها با چیز زیادی روبه‌رو نمی‌شویم. این مسئله وقتی به شخصیت‌های صد یا هشتاد سال اخیر مربوط می‌شود هم بغرنج است و به دلایلی اطلاعات زندگی‌نامه‌ای مشاهیرمان در هاله‌ای از ابهام فرو رفته است.

در این یادداشت تلاش کردیم تا اطلاعات موثقی درباره‌ی مرگ صادق هدایت به دست بدهیم و بعضی مواردی را که در جاهای مختلف به غلط گفته و تکرار شده اصلاح کنیم. امید که پژوهش‌هایمان عاری از اشتباهات مکرر باشد و بتوانیم هر بار تصویر درستی از شخصیت‌های فرهنگی‌مان به نمایش بگذاریم.


منابع

مهدی به‌خیال، «وکیل مدافع صادق هدایت: شرحی درباره‌ی زندگانی حسن قائمیان»، بخارا، فروردین – اردیبهشت ۱۳۹۹، شماره‌ی ۱۳۶، سال بیست‌وچهارم.

نظریات نویسندگان بزرگ خارجی درباره‌ی صادق هدایت و آثار او، ترجمه‌ی حسن قائمیان، چاپ سوم، نشر پرستو، ۱۳۴۳.

توضیح درباره‌ی دو نامه از صادق هدایت، حسن قائمیان، بی‌جا، بی‌تا.

13 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
خرید کتاب صوتی با تخفیف

من آرزو شهبازی هستم و در سال ۱۳۶۶ در شهر اصفهان متولد شدم. علاقه‌ی بسیار زیادم به ادبیات باعث شد رشته‌ی زبان و ادبیات فارسی را تا مقطع دکتری بخوانم و دنبال کنم. به‌طور مشخص در حوزه‌ی جامعه‌شناسی ادبیات پژوهش می‌کنم و همینْ حوزه‌ی مطالعاتیِ من را به تاریخ و فلسفه هم مرتبط ساخته است. علاوه بر تدریس و پژوهش در زمینه‌ی تخصصی دانشگاهی‌ام، یادداشت‌هایی در معرفی و نقد کتاب‌ها نوشته‌ام، و با بعضی ناشران در زمینه‌ی ویرایش و آماده‌سازی کتاب همکاری می‌کنم. مدتی هم هست که در سایت طاقچه مشغول به تولید محتوا در بخش‌های زندگی‌نامه و مجله‌ی طاقچه هستم. در بخش وبلاگ طاقچه می‌توانید یادداشت‌های مرا که به معرفی‌ نویسندگان و شاعران و کتاب‌ها در حوزه‌ی ادبیات فارسی و جهان اختصاص دارد، بخوانید.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت‌های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه