نویسنده: آدام سیلورا
مترجم: الهه مرادی
انتشارات: نشر نون
هیچکس نمیتواند صدای قدمهای مرگ را بشنود؛ جز متیو تورِز (Mateo Torrez) و روفس امتریو (Rufus Emeterio). در دنیایی که این دو پسر نوجوان در آن زندگی میکنند، مرگ یک روز پیش از وقوع تماس میگیرد؛ «این آخرین روز توست. خوب از آن استفاده کن!»
کتاب هردو در نهایت میمیرند (به انگلیسی They both die at the end) نوشتهی آدام سیلورا، نویسندهی آمریکایی است که اغلب آثار او با چالشهای هویتی و عشق نوجوانی پیوند خوردهاند. آدام سیلورا به سبک احساسی، عمیق و تأملبرانگیزش شناخته میشود و آثار او معمولاً در رده سنی young adult یا «ادبیات نوجوانان» قرار میگیرند.
کمی بعد از نیمهشب پنجم سپتامبر ۲۰۱۷ مرگ بر زندگی متیو تورز، پسری ۱۸ساله، سایه میافکند و قاصد مرگ خبر میدهد که تنها یک روز از زندگیِ او باقی مانده است. همزمان روفس امتریو نیز، پسری ۱۷ساله، هنگام کتکزدن نامزد سابق دخترعمویش تماس قاصد مرگ را دریافت میکند. قاصد مرگ هیچوقت اشتباه نمیکند. آن شب متیو و روفس هردو میفهمند که فقط یک روز فرصت دارند که یک عمر زندگی کنند.
قاصد مرگ سیستمی است که علاوه بر یادآوری مرگ قریبالوقوع آدمها، یکجور پکیج خدمات آخرین روز نیز به آنها پیشنهاد میدهد؛ مثل اپلیکیشن آخرین دوست یا تورهای شبیهسازی مرگ و بازدید سریع از موزههای مختلف. متیو معمولاً خجالتی است و علاقهای به دیدن آدمهای جدید ندارد، اما قدمهای مرگ پشت سرش او را میترسانند. هیچ دلش نمیخواهد تنها بمیرد. بنابراین هرچند با اکراه، اما اپلیکیشن آخرین دوست را نصب میکند.
اما روفس خشمگین است. مرگ؟ نه. نمیتواند بپذیرد. اگر این آخرین روز زندگی اوست، باید به بهترین روز زندگیاش تبدیل شود. روحیهی ماجراجوی روفس او را وادار میکند تا اپلیکیشن آخرین دوست را نصب کند. سپس متیو را در برنامه پیدا میکند. شاید متیو کسی باشد که روفس برای گذراندن آخرین روز زندگیاش به او نیاز دارد.
نخست، قدمهای متیو به سمت روفس پُر از تردید است، اما طولی نمیکشد که ملاقاتشان تبدیل به ارتباطی عمیق، پرمعنا و هیجانانگیز میشود. روفس متیو را از منطقهی امنش به بیرون هُل میدهد و وجود باثبات متیو مثل آینهای است که روفس میتواند خود واقعیاش را در آن ببیند. با وجود آنکه سایهی تیرهی مرگ به دنبالشان کشیده میشود، اما پیوند این دو روح؛ یکی سرکش و دیگری عمیق و روشن، مثل رنگینکمانی است که به آخرین روزشان زندگی میبخشد.
فقط ۲۴ ساعت و شاید هم کمتر باقی مانده است. متیو و روفس به قسمتهایی از شهر نیویورک قدم میگذارند که تاکنون فقط آن را در قاب گوشی یا در رویاهایشان دیدهاند. دست به کارهایی میزنند که تا پیش از تماس قاصد مرگ انجامشان را به تعویق میانداختند؛ مثل رانندگی و دوچرخهسواری. با آدمهایی ملاقات میکنند و حرفهایی میزنند که همیشه آرزوی دیدن و گفتنشان را داشتهاند. خاصیت آخرین روز زندگی همین است؛ که فرصتی برای پشیمانی نمیماند.
ساعتها شتابان میگذرند؛ انگار که مرگ برای دزدیدن روحشان زیادی عجله دارد. متیو و روفس علاوه بر قدمگذاشتن در مکانهای جدید و دوستداشتنی نیویورک، در بخشهای ناشناختهی وجود خود نیز پا میگذارند. ملاقاتشان از یک همراهی ساده به صمیمیتی واقعی تبدیل میشود و در نهایت، مرگ اولین نفری نیست که آن دو را در آغوش میکشد.
و در پایان هیچکدام آن متیو و روفسی نیستند که ۲۴ ساعت قبل تماس قاصد مرگ را دریافت کرده بود. گاهی فقط یک روز زندگیکردن پیش از مُردن کافی است، درحالیکه خیلیوقتها هشتاد سال زندهبودن هم کافی نیست. متیو و روفس باهم زندگی کردند؛ هرچند فقط برای یک روز.
کتاب هردو در نهایت میمیرند ایدهی جدید و جذابی بود که توسط قلم آدام سیلورا به نگارش درآمد. شخصیتپردازی خاص و عمیق این کتاب متیو و روفس را به شخصیتهایی فراموشنشدنی تبدیل کرد تا جایی که طرفداران این کتاب به تصویرسازی قسمتهایی از داستان پرداختند و برخی نیز خود دستبهکار شده و در قالب فنفیکشن ادامهی داستان یا بازنویسی بخشهایی از داستان را به نگارش درآوردند و حتی برخی از قالب این داستان و سیستم «قاصد مرگ» استفاده کرده تا دربارهی شخصیتهای دیگری مربوط به کتابهای دیگر فنفیکشن بنویسند.
ایدهی نو، پردازش عمیق و نگاه دغدغهمند آدام سلیورا و دیدگاه متفاوت او به زندگی و مرگ این کتاب را با استقبال گستردهای روبهرو کرد. چاپ این کتاب توسط ناشران مختلف در ایران خود نشاندهندهی محبوبیت این کتاب میان جامعهی ایرانی خصوصاً نوجوانان آن است.
زبان سادهی کتاب و روایت صمیمی آن باعث شد خوانندگان و به ویژه قشر نوجوان احساس نزدیکی زیادی با داستان و شخصیتها داشته باشند. در واقع، آدام سیلورا با نوشتن کتاب هردو در نهایت میمیرند نه تنها مخاطب را به تأمل واداشت، بلکه قلب او را نیز لمس کرد.
سیستم منحصربهفرد «قاصد مرگ» و اپلیکیشن «آخرین دوست» به داستان جلوهای مدرن و نوآورانه داد و آن را از داستانهای تأملبرانگیز کلاسیک دربارهی زندگی و مرگ جدا کرد.
از نقاط قوت کتاب میتوان به
اشاره کرد که کتاب هردو در نهایت میمیرند را به اثری محبوب و تأملبرانگیز تبدیل کرد.
البته کتاب هردو در نهایت میمیرند درست مانند هر کتاب دیگری با نقدهای مختلفی مواجه شده است. از جمله این نقدها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
با این حال، هردو در نهایت میمیرند با وجود نقدهای مختلف و کاستیها، هنوز اثری ارزشمند و تأملبرانگیز به شمار میآید که مطالعهی آن تجربهی جدیدی و جذابی برایتان رقم میزند.
متیو تورز، پسری ۱۸ساله و خجالتی است که ترجیح میدهد به جای آدمها، با کتابها ارتباط داشته باشد. او میان واژهها برای خودش محیطی امن دستوپا کرده است و حاضر نیست از منطقهی امنش خارج شود؛ البته فقط تا پیش از آنکه روح سرکش روفس او را از آنجا بیرون بکشد.
متیو برخلاف روفس تنهایی را ترجیح میدهد و انتخابهایش حسابشده و دقیقاند؛ در واقع انتخابهای او حاصل ساعتها فکرکردناند. ریسک و خطرپذیری چندان در زندگی او جایی ندارد. متیو فقط یک دوست صمیمی دارد و آن هم بث است. دوستی قدیمی متیو و بث نشان میدهد که هرچند متیو از ارتباطهای انسانی تازه فراری است، اما به همان اندازه به ارتباطهای قدیمی و عمیق وفادار است.
روح آرام و رفتار دلسوزانهی متیو مثل آبی است که آتش وجود روفس در کنار او آرامش مییابد و روح ماجراجوی روفس نیز به متیو کمک میکند تا بدون بیش از حد حسابوکتابکردن به تجربههای جدید بپردازد.
روفس نیز پسری ۱۷ساله است که حتی هنگام دریافت تماس قاصد مرگ داشت نامزد سابق دخترعمویش را کتک میزد. روفس در خانوادهای ماجراجو و پُرهیجان رشد کرده و این جسارت را مدیون آنهاست. او نمادی از زندگی در لحظه و یک شخصیت برونگرا و اجتماعی است. واکنش او به تماس قاصد مرگ برخلاف رویکرد اجتنابگرایانهی متیو، خشمگینانه است.
حضور متیو هرچند برای یک روز در زندگی روفس خشم درونش را آرامتر میکند و رفتار دلسوزانهی او باعث میشود روفس در ارتباطاتش توجه بیشتری به عواطف شخص مقابل نشان دهد. تضاد و نقش مکمل این دو شخصیت از جذابیتهای کتاب هردو در نهایت میمیرند به شمار میرود.
هر دو در نهایت میمیرند داستانی است دربارهی مرگ و زندگی؛ دربارهی اهمیت زندگیکردن قبل از آنکه مرگ فرابرسد. مطالعهی این کتاب سوالی چالشبرانگیز در ذهنمان ایجاد میکند؛ من اگر میدانستم امروز آخرین روز زندگیام است، چطور آن را میگذراندم؟
این کتاب تلاش میکند از طریق روایت داستانی با زبان ساده و جذاب، اهمیت زندگی در لحظه و پذیرش مرگ به عنوان بخشی از زندگی را بیان کند. اینکه مرگ اجتنابناپذیر است و آنچه اهمیت دارد دیدگاه ما نسبت به آن است. آدام سلیورا نشان میدهد پذیرش مرگ به رشد شخصیتی و تغییر دیدگاه انسان در مواجهه با چالشهای زندگی کمک میکند و البته یک همراه مناسب میتواند به صفحهی خاکستری زندگی رنگ تازهای ببخشد. همچنین، روفس و متیو نشان میدهند که تضاد شخصیتی لزوماً بد نیست و میتواند به رشد و تجربههای جدید منجر شود و ارتباطهای انسانی هرچند کوتاه میتوانند تأثیر عمیقی بر شخصیت نگرش ما به زندگی به جا گذارند.
از اهداف و پیامهای اصلی کتاب هردو در نهایت میمیرند میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
داستان در دنیایی خیالی اتفاق میافتد که در آن آدمها از آخرین روز زندگیشان با خبر میشوند. به علاوه، پرداختن به سوالهای بنیادینی مثل چگونه گذراندن یک روز پیش از مرگ و اهمیت زندگیکردن به داستان جنبهی فلسفی میدهد. همچنین، رابطهی صمیمی روفس و متیو نیز محور مهمی در داستان است. بنابراین میتوان گفت که ژانر کتاب هردو در نهایت میمیرند فانتزی، فلسفی و عاشقانه است.
روایت داستان از زاویهی دید هر دو شخصیت باعث میشود خواننده عمیقاً با احساسات، افکار و ترسهای روفس و متیو همذاتپنداری کند. به دلیل ردهی سنی ادبیات نوجوانان (young adult) سبک نگارش و زبان کتاب روان و ساده است تا مخاطب بتواند علاوه بر لذتبردن از روند آن، مفاهیمی را که آدام سیلورا قصد دارد منتقل کند، به خوبی دریافت کند.
روایت ساعتبهساعت اتفاقاتی که در طول داستان برای روفس و متیو رخ میدهند، رهاکردن کتاب را دشوار میکند و شخصیتمحوربودن داستان باعث میشود خواننده با شخصیتهای اصلی ارتباط بگیرد و با رشد و چالشهای شخصیتی آنها همراه شود.
داستان فقط در یک روز، در پنجم سپتامبر ۲۰۱۷ در نیویورکی تخیلی رخ میدهد و این فشردگی تنش و هیجان داستان را بیشتر میکند. گذر ساعتها که معمولاً ابتدای فصلهای کتاب مشخص میشوند، حس فوریت و اضطراب ناشی از فرارسیدن آن مرگ قریبالوقوع را به خوبی به خواننده منتقل میکنند. اما علاوه بر این تنش و هیجان، لحظات گرم و انسانی بین متیو و روفس قلب مخاطب را لمس کرده و به داستان عمق میبخشند. کنار هم قرارگرفتن ترس و امید با چاشنی عشق و عاطفه فضای پُرتنش داستان را انسانی و تأملبرانگیز میکند.
بخشی از کتاب صوتی هر دو در نهایت می میرند را بشنوید.
هر دو در نهایت می میرند
نویسنده: آدام سیلورا
گوینده: حامد فعال
انتشارات: نشر نون
کتاب هردو در نهایت میمیرند توانست نظر مثبت اغلب خوانندگان را جلب کند. بسیاری از خوانندگان به مفاهیم عمیقی که آدام سلیورا در داستان گنجانده بود، اشاره کردهاند؛ مثل دو روی یک سکه بودن مرگ و زندگی و اینکه این مواجهه با مرگ است که به زندگی معنا میبخشد و برخی نیز تحت تأثیر این فرض قرار گرفتهاند که دانستن روز آخر زندگی چه تأثیری میتواند بر آنها داشته باشد؟
برخی از خوانندگان این کتاب را ناراحتکننده توصیف کردهاند، اما عدهای دیگر معتقدند هردو در نهایت میمیرند، نهتنها ناراحتکننده نیست، بلکه درسی است برای زندگی و برای در لحظه زیستن.
برخی نیز به تأثیرگذاری شخصیت روفس اشاره کرده و شجاعت او را تحسین کردهاند. نظرات نشان میدهند که آدام سلیورا توانسته است به خوبی با شخصیتهایش ذهن خوانندگان را درگیر و آنها را وادار به همذاتپنداری کند.
گرچه عدهای از خوانندگان نقدهایی از جمله کلیشهایبودن، سطحی و عامهپسندبودن، روند خستهکننده و بیش از حد تعریفشده به کتاب وارد کردهاند، اما عدهای نیز احساسات شخصیتها را ملموس و واقعی و ایدهی کتاب را جدید دانستهاند.
به طور کلی، اغلب خوانندگان کتاب هردو در نهایت میمیرند را جدید، آموزنده، عمیق، روان و ساده با شخصیتهای جذاب و منحصربهفرد معرفی کردهاند.
برای آشنایی بیشتر با نوع قلم نویسنده و سبک نگارش او، یکی از سادهترین راهها این است که به فروشگاه طاقچه بروید و جملات معروف کتاب هردو درنهایت میمیرند را بخوانید. مطالعهی این جملهها، تصویر دقیقتری از سبک نویسندگی علوی و حالوهوای رمان در اختیارتان قرار خواهد داد.
کتاب هردو در نهایت میمیرند یکی از پرفروشترینهای نیویورک تایمز، ایندیباند و همچنین منتخب انجمن کتابخانه نوجوانان است. مجلات و انجمنهای ادبی بسیاری به تحسین این کتاب پرداختهاند؛ از جمله بوکلیست، پابلیشرز ویکلی و اسکول لایبرری ژورنال. این کتاب همچنین نقدهای مثبتی از امریکن ریویو، بوکپیج، کامن سنس مدیا و بازفید دریافت کرده است. بوکلیست این کتاب را فوقالعاده و فراموشنشدنی توصیف کرد و اشاره کرد که هردو در نهایت میمیرند اثر برجستهی دیگری از سیلورا است که در اینجا با ظرافت با سوالات سنگینی در مورد مرگ و معنای یک زندگی خوب دست و پنجه نرم میکند.
مجله امریکن ریویو نیز بیان کرد که این کتاب به دلیل تصویرسازیهای انسانی از شخصیتهای نوجوان، رنگینپوست و متفاوت سهم مهمی در ادبیات نوجوانان دارد.
همچنین لورن الیور، نویسندهی پرفروش نیویورک تایمز و کتاب «پیش از آنکه بمیرم» این کتاب را داستانی جسورانه، دوستداشتنی و بهیادماندنی از فقدان، امید و قدرت رهاییبخش دوستی توصیف کرد.
این کتاب در سال ۲۰۱۷ منتشر شد، اما ناگهان در سال ۲۰۲۰ در بوکتاک (Booktok) مورد توجه زیادی قرار گرفت و بهسرعت پلههای ترقی و محبوبیت را پیمود. حتی پس از آن در بخش Young Adult Paperback بیش از هشت ماه در صدر باقی ماند.
بیشترین علت محبوبیت این کتاب نخست در جامعهی بوکتاک و سپس شبکههای اجتماعی دیگر داستان احساسی و تأثیرگذار و شخصیتهای متفاوت و رنگینپوست آن بود که نه بهشکلی تحمیلکننده و مصنوعی، بلکه بسیار واقعی و طبیعی در دل داستان گنجانده شده بودند. به علاوه، در پلتفرمهای دیگری مثل ردیت (Reddit) نیز خوانندگان به انتشار نظرات مثبت و واکنشهای احساسی خود نسبت به کتاب هردو در نهایت میمیرند پرداختند.
به طور کلی، ترندشدن کتاب هردو در نهایت میمیرند نخست در بوکتاک و سپس سرایتکردن آن به شبکههای اجتماعی دیگر این کتاب را بار دیگر به فهرست پرفروشها برگرداند و هدف توجه مخاطبان این ژانر قرار گرفت.
کتاب هردو در نهایت میمیرند نوشتهی آدام سیلورا کتابی محبوب و پرفروش به شمار میرود که موفق شده است نقدها و نظرات مثبتی را به خود جلب کند و ایدهی منحصربهفرد، سبک روان، شخصیتهای متفاوت و احساسات ملموس این کتاب را تبدیل به اثری مطرح به ویژه در ادبیات نوجوانان کرده است. دومین جلد این کتاب «اولین نفری که در نهایت میمیرد» به فارسی ترجمه شده و جلد سوم هردو در نهایت میمیرند با نام «بازمانده ها می خواهند در نهایت بمیرند» نیز ۶ می ۲۰۲۵ به زبان انگلیسی منتشر شده است.
مطالعهی این کتاب ارزشمند تجربهی متفاوتی از زندگی در دنیایی خواهد بود که در آن مرگ ۲۴ ساعت پیش از وقوع با آدمها تماس میگیرد و فرارسیدنش را اطلاع میدهد. قدمهای مرگ در این دنیای خیالی دیگر بیصدا نیست. دانستن لحظهی مرگ چطور میتواند آخرین روز زندگی آدم را دگرگون کند؟
کتاب هردو در نهایت میمیرند چند جلد است؟
داستان کتاب هردو در نهایت میمیرند در پایان کتاب به انتها میرسد، اما آدام سلیورا کتابهای دیگری در همین دنیای خیالی به نگارش درآورده است که شخصیتهایی متفاوت، اما تم و درونمایهی یکسان دارند. از جمله این کتابها میتوان به کتاب اولین نفری که در نهایت میمیرد (به انگلیسی The first die at the end) اشاره کرد که علاوه بر روایت شخصیتهای جدید (اروین و ولنتینو) ماجرای آغاز سیستم قاصد مرگ را توضیح میدهد و از لحاظ زمانی پیش از کتاب هردو در نهایت میمیرند رخ داده است.
کتاب اولین نفری که در نهایت میمیرد توسط سمیرا بیات به فارسی برگردانده شده و انتشارات ایرمان آن را به چاپ رسانده است.
سومین جلد از سری هردو در نهایت میمیرند نیز The survivor wants to die at the end یا «بازمانده میخواهد در نهایت بمیرد» نام دارد که در ۶ می ۲۰۲۵ منتشر شده و هنوز به فارسی ترجمه نشده است. داستان این جلد نیز در دنیای خیالی دو جلد پیشین میگذرد، اما با چالشهای جدیتر و شخصیتهای جدید. پاز داریو که هر شب منتظر تماس قاصد مرگ است و آلانو روزا وارث این سیستم و درگیر تهدیدهای گروههای خشونتطلبی مثل نگهبان مرگ (Death Guard) در این جلد یکدیگر را همراهی میکنند و ماجراهای هیجانانگیزی را رقم میزنند.
آیا این کتاب در ایران سانسور شده است؟
ترجمهی فارسی کتاب هردو در نهایت میمیرند در قسمتهایی دستخوش تغییراتی شده و گاهی ممکن است ابهامآمیز به نظر برسد، اما به طور کلی ترجمه به نحوی است که میتوان برداشتهای متفاوتی از آن داشت؛ خصوصا از ارتباط صمیمی متیو و روفس.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه