نویسنده: عبداللطیف طسوجی
انتشارات: نشر ارس
همهی ما ممکن است قصههایی را که در دوران کودکی برایمان تعریف میکردهاند به یاد بیاوریم. قصههای هیجانانگیزی که گاهی آنقدر طولانی بود که چند تکهاش میکردند و هر بار بخشی از آن را روایت میکردند. شنیدن این قصهها در شب لطف دیگری داشت، اصلاً انگار قصه را فقط باید شبهنگام شنید؛ شبهای یلدا، شبها موقع خواب. داستانهای هزار و یک شب هم همانطور که در عنوانش هست، شهرزاد قصهگو در شب برای پادشاه تعریف میکرده است. شهرزادی که به این ترتیب میتواند جان خود و دیگر زنان سرزمینش را نجات دهد و در قلمرو خود، یعنی شب، بر پادشاه پیروز شود. در یادداشت پیشِ رو از وبلاگ طاقچه، میخواهیم از کتاب جذاب و خواندنی هزار و یک شب و ساختار داستانی و نقدهایی که در باب آن نوشتهاند و ویژگیهای خاص آن سخن بگوییم.
گفته میشود اصل کتاب هزار و یک شب مجموعه داستانی با نام هزار افسان در عهد ساسانیان بوده که از هندی به فارسی برگردانده شده، سپس در حدود قرن سوم هجری به عربی ترجمه شده. جالب است بدانیم که هزار و یک شب فقط یک عدد است، اما بعضی از خوانندگان بهدنبال واقعاً هزار و یک داستان در این کتاب میگشتهاند و با شمردن آنها و هزار و یک قصه را نیافتن، آن را ناقص میپنداشتهاند.
کتاب هزار و یک شب که فاقد یک مؤلف مشخص است، به جغرافیای متنوعی از هند و ایران و عراق و عربستان و مصر و فلسطین و با تردید ترکیه و حتی یونان تعلق دارد که بهشکلی ابتدایی و عامیانه و با زبان محاورهای نوشته شده است. همین گوناگونی و تنوع در نوع قصهها و محتوای آنها هم اثر گذاشته است. بعضی قصهها محتوایی غنایی و عاشقانه دارند و زندگی درباری در آن جاری است؛ بعضی دیگر تخیلی و وهمناکاند و در آن از جنّ و پری و طلسم و جادو و مسخ و حلول سخن میگویند؛ برخی از حکایات صورتی اروتیک دارند و هزل و هجو در صحنههای مختلف زندگی آدمهایش موج میزند.
محتوای بیشتر قصهها را شادخواری و لذتجویی و کامرانی صاحبان زر و زور تشکیل میدهد و تاحدودی هم زندگی مردمان رنجکشیده در آن به تصویر کشیده میشود.
پادشاه و شهرزاد که دختر یکی از وزیران پادشاه است دو شخصیت اصلی و ثابت کلانداستان هزار و یک شباند، اما هر شب قصهای از زبان شهرزاد برای پادشاه روایت میشود تا به خواب رود و خون شهرزاد را همچون خون همسران دیگرش نریزد. دنیای هزار و یک شب دنیایی رنگارنگ و پر از عطر و بوست. اما سخن و حدیثِ طرفه است که همهی این گوناگونیها را در کنار هم جمع میکند.
نوشتن خلاصهای از هزار و یک شب با این حجم قصه و ماجرا و آدمهای متعدد شدنی نیست، مخصوصاً که گاهی با قصههای تو در تو مواجه هستیم.
اصل ماجرای هزار و یک شب چنین است که پادشاهی سفاک و خونریز هر شب با دختری ازدواج میکرده و به صبح نرسیده، دخترک را میکشته. تا اینکه دختر یکی از وزیرانش را برایش میآورند. دختر وزیر که شهرزاد نام دارد از پیشینهی قتل زنان پادشاه خبر دارد، از همان شب اول تدبیری میاندیشد. شهرزاد با خرد و تدبیرِ خود هر شب سرِ پادشاه را به داستانی گرم میکند و از او میخواهد که اول قصهاش را بشنود، بعد از آن او را بکشد. اما شهرزاد که خوب میدانست پایان قصهاش یعنی کشتهشدنش، تا میتوانست قصهها را بیشتر کِش میداد و هر شب قصهی جدیدی برای پادشاه تعریف میکرد. اما دیگر کار به جایی رسید که با گذشت سه سال متوالی، پادشاه نهتنها کشتن شهرزاد را فراموش میکند، بلکه دلباختهی قصههایش و عاشق شخصیت خردمندِ او میشود.
تاکنون کتابها و نوشتههای زیادی دربارهی کتاب هزار و یک شب تألیف شده است و در هر کدام از زاویهای خاص به حکایتهای کتاب نگاه کردهاند. گاهی به شخصیتهای اصلی و متعدد آن اشاره کردهاند و شیوههای شخصیتپردازی را واکاویدهاند، گاهی شیوههای روایتپردازی آن را. در کتابی با عنوان ساعتِ خوابِ شهرزاد (تحلیلی روایتشناسانه از هزار و یک شب) بند پایانی هر قصه را که ساعت و زمان قتل شهرزاد است بررسی میکند. این را که راوی چه شگردی به کار میگیرد که هر پایانی مقدمهای برای آغازی دوباره میشود. شگرد و تکنیکی که «لازمهی حیات، جاودانگی و استمرار نسل بشری» است و شهرزاد اگر مخاطب روایتها و قصههای خود (پادشاه) را از دست بدهد، یعنی جان خود و دیگر دختران شهر را از دست داده است.
وقتی صحبت از داستان به میان میآید، شخصیت و شیوههای شخصیتپردازی داستاننویس از جمله موضوعاتی است که منتقدان بدان توجه میکنند. نغمه ثمینی در کتاب عشق و شعبده: پژوهشی در هزار و یک شب، مینویسد هزار و یک شب را نباید به قصههای موهوم جن و پری یا حکایتهای اروتیک منحصر دانست؛ چراکه اگر دقیقتر نگریسته شود، میتوان یک تاریخ حقیقی دانست که از دل تخیل مردم عادی بیرون آمده، آنهم درست در زمانهای که همه چیز در انحصار یک نفر با عنوان پادشاه بوده است. البته منظور از تاریخ حقیقی نه اینکه تمامی این داستانها و قصهها رخ داده و در عالم واقعی به وقوع پیوسته، بلکه به این معنی که با خواندن آن میتوان به شناختی از سطح فکری و اجتماعی و فرهنگی مردم آن زمان دست یافت، و البته نه لزوماً منطقه و قوم خاصی، که بهطور کلی به شناخت مردمان تمدنهای قدیم.
در نشانهشناسی نمادها روز به مرد تعلق دارد و روانی مردانه دارد و شب به زن با روانی زنانه. از این رو، شهرزاد در قلمرو طبیعی خود، یعنی شب، پادشاه را رام و مقهور میکند و شکست میدهد.
اما عدد هزار و یک که نشان از بینهایت است، بهنوعی بیزمانی را در این کتاب نمایان میسازد. وقتی هر کدام از قصهها را میخوانیم، با گذر زمان مواجه نیستیم، در واقع آدمهای داستان پیر نمیشوند و بیتغییر باقی میمانند. همچنین شما نمیتوانید نشانی از قطعیت در آن پیدا کنید. هر لحظه آموزهی قبلی نقض میشود و ساختار به هم میریزد.
هزار و یک شب مصداق واقعیِ قصهدرمانی است که در دوران معاصر بسیار بدان توجه میشود. این که کسی با قصهگویی و روایت بتواند یک شخصیت خشن و ستیزهخو را آرام کند و تغییر بدهد، هنر و مهارتی شگرف میخواهد. دگرگونی شخصیت پادشاه ثابت میکند که میشود روان رنجور بعضی آدمها را به کمک قصهها واکاوی و درمان کرد و تسکینش بخشید.
اغلب داستانهای هزار و یک شب در باب مجادله و مقابلهی زنان و مردان با یکدیگر است؛ مجادلهای که گاه زنان پیروز میشوند و گاه مردان. البته ناگفته نماند که در بسیاری از داستانها زنان فریبکارند، هرچند برای رفع ظلم و ستمی که بر آنها روا داشته میشود، متوسل به مکر و حیله و توطئه میشوند.
ساختار بعضی از قصهها همچون داستانهای قدیم هندی تو در تو است؛ ساختاری که در کلیله و دمنه و بعدتر در مثنوی مولانا هم مشهود است. اما این داستانهای عامیانه صرفاً جنبهی سرگرمی داشته است، بنابراین پایانبندی آن چندان مهم نبوده است. البته این به معنای این نیست که ساختار داستانی ندارند.
همچنین به این هم اشاره کنیم که داستانهای هزار و یک شب ساختاری دایرهوار دارند. به این صورت که تولد و مرگ در چرخهی دنیا از پسِ یکدیگر در حرکتاند و این از همان اعتقاد به دایرهی سامسارا نشئت میگیرد؛ جهانبینیای که امور بهشکلی دایرهوار یکی پس از دیگری رخ میدهد. بهعلاوه جانبخشیدن به اشیا و سخنگویی حیوانات از دیگر ویژگیهای داستانهای هزار و یک شب است؛ ویژگیای که به دوران اساطیری باز میگردد.
بخشی از کتاب صوتی هزار و یک شب (نسخه کامل دفتر اول) را بشنوید.
هزار و یک شب (نسخه کامل دفتر اول)
نویسنده: عبداللطیف طسوجی
گوینده: آسمان مصطفایی
انتشارات: نشر صوتی نیک
شهرزاد، قهرمان اصلی داستان هزار و یک شب، سخندانی هوشیار است که با معجزهی بیانش و با نیروی خرد و تدبیرش، پادشاهی خونریز و ستیزهخو را رام و مقهور خود، بلکه بهرهمند از خرد و فرهنگ میکند.
پادشاه، دومین شخصیت اصلی داستان و اولین مرد آن است. شخصیت پادشاه بهعنوان یکی از شخصیتهای اصلی داستان دچار دگرگونی و تغییری اساسی میشود، بهطوری که پادشاهی که در ابتدای داستان به خونریزی زنان خود مشهور بود و از این کار هیچ ابایی و احساس گناه و خطایی نداشت، در پایان داستان عاشق و دلباختهی شهرزاد میشود و خرد و تدبیر و هنر قصهگویی او را تحسین میکند. بنا به گفتهی جلال ستاری در کتاب خود با عنوان افسون شهرزاد، پادشاه به سحر بیان شهرزاد، از حالات بهیمی و غرایز خونریزی و خویشتنکامی خود دست برمیدارد و خوی و رفتار انسانی مییابد و به خودآگاهی میرسد.
دیگر آدمهای داستانهای هزار و یک شب را نمیتوان شخصیت تلقی کرد، چراکه مستقل نیستند و در ادبیات داستانی به آنها تیپ گفته میشود.
به باور منتقدان ادبی، هزار و یک شب فاقد یک مؤلف مشخص است و مجموعهی آن محصول تخیل و خلاقیت راویها و قصهگویان بیشماری در طیِ زمانها و مکانهای مختلف بوده است. بنابراین هزار و یک شب به مجموعهای از فرهنگها تعلق دارد. همین چندگانگی را در گوناگونی روایتهای کتاب، از افسانهها و جادوها و آرزوها و خرافات و تخیلات موهوم حکایات آن میتوان دریافت. با نگاهی به کتب تاریخ در طی قرون متمادی، ریشهی کتاب هزار و یک شب را در هند و ایران و بابِل و مصر میتوان دنبال کرد. به عبارتی، هزار و یک شب محصول مشترک اقوام هند و عرب و ایرانی است که در گذر زمان، بسته به آداب دینی و فرهنگی متن کتاب را آراسته و پیراسته کردهاند و اکنون به این شکل به دست ما رسیده است.
گفته میشود این کتاب تا پیش از دورهی قاجار با نام هزار افسان وجود داشته و سه نسخه از آن در ادبیات شرق شناخته شده است؛ یکی نسخهی هندی کتاب که به زبان سانسکریت و پیش از دورهی هخامنشیان نوشته شده است، دیگری نسخهی ایرانیِ آن که از روی نسخهی هندی به فارسی پهلوی ترجمه شده، و نسخهی سوم که عربی است و در دوران هارونالرشید از زبان پهلوی به عربی برگردانده شده است.
در سال ۱۲۵۹ هجری قمری، میرزا عبداللطیف طسوجی، نویسنده و مترجم عصر قاجار، به دستور بهمن میرزا یکی از پسران عباس میرزای ولیعهد وظیفهی ترجمهی نسخهی عربی هزار افسان را با عنوان الف لیله و لیله بر عهده میگیرد. این ترجمه در زمان ناصرالدین شاه در تبریز چاپ سنگی میشود و عنوان هزار و یک شب بر روی آن نقش میبندد.
جالب است که نخستین ترجمه به یک زبان اروپایی در طول سیزده سال (۱۷۰۴-۱۷۱۷) و در دوازده مجلد به زبان فرانسه از سوی آنتوان گالان انجام شده است. ترجمهای که هم از آن بسیار استقبال شد و هم تقلیدهایی از آن صورت گرفت. اما اینکه نویسندهی بزرگی چون بورخس نویسندگی خود و همهی آثارش را متأثر از هزار و یک شب بداند، نشان از اهمیت بالای این کتاب دارد. در میان نویسندگان غربی به جیمز جویس، نویسندهی مشهور ایرلندی هم میتوان اشاره کرد که او هم در تصویرپردازی و پردازش جزئیات داستانهای خود تأثیراتی از این کتاب برجسته گرفته است.
ابراهیم اقلیدی در سال ۱۳۸۷ ترجمهی دیگری از هزار و یک شب را از سوی نشر مرکز روانهی بازار کرد. اقلیدی دلیل ترجمهی دوبارهی این اثر را نزدیککردن به زبان عامه بیان کرده و گفته لازم است خوانندگان هزار و یک شب آن را به زبان عصر خود که قدری فاصلهای از دوران قاجار گرفته بخوانند. شما میتوانید کتاب هزار و یک شب با ترجمه ابراهیم اقلیدی را از سایت طاقچه خریداری و دانلود کنید.
ساختار داستانی گاه تو در تو که خواننده را از حالت انفعال درمیآورد، شیوههای روایتگویی که به جذابیت داستانها میافزاید، تنوع زیاد محتوا و مضمونهای بهکار گرفتهشده در سراسر کتاب، محدود نبودن به زمان و مکان مشخص و شخصیتها و تیپهای ماندگاری چون شهرزاد و سندباد و علاءالدین از جمله دلایل شهرت و محبوبیت داستانهای هزار و یک شب است.
اولین حکایت کتاب حکایت شهرباز و شاه زمان است. داستان خیانت زنان دو برادر که از پادشاهان آل ساسان بودند.
سندباد بحری و علاءالدین و علی بابا که از جذابترین قصههای هزار و یک شب است و اسمش که میآید خاطرات زیادی را برای خوانندگانش زنده میکند.
حکایت بلند ملک رویان و حکیم یونان که شهرزاد تا به پایان رساندن این داستان، چندین حکایت دیگر در دل آن روایت میکند.
کاربران طاقچه نظرات مختلفی دربارهی این کتاب مطرح کردهاند. بعضی آن را مناسب سنّ خود ندانسته و نوشتهاند که چندان نمیتوانند آن را درک کنند. بعضی هم با ساختار داستانها نتوانستهاند ارتباط برقرار کنند و مثلاً نوشتهاند که چرا پایان داستانها چنین است. اما بخش عمدهی نظرات مثبت است و خواندن این کتاب را بهعنوان میراث مشرقزمین و اثری خواندنی و جالب توصیه کردهاند.
به نظر، خواندن کتابی روایتگونه که از گذشتههای دور و تمدنهای گذشتهی جهانْ داستانها در دل خود دارد و ما با خواندنش میتوانیم به آن روزگاران سفر کنیم، بسیار جذاب خواهد بود. هزار و یک شب گیرایی خاصی دارد. وقتی شروع به خواندنش میکنیم تا وقتی که تمامش میکنیم و به زمین میگذاریم، گویی در عالمی دیگر بودهایم. اما این فقط بخش سرگرمکنندهی ماجراست، در حالی که وقتی آن روزگاران را با اکنون مقایسه میکنیم و در آداب و رفتارهای خود عمیق میشویم، از علت انجامدادن بعضی از آنها آگاه میشویم و بهاصطلاح، تازه میفهمیم اینها از کجا آب میخورند و ریشه در کجا دارند.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه