نویسنده: علیمحمد افغانی
انتشارات: انتشارات نگاه
شوهر آهو خانم، شاهکاری است که نهتنها یکی از درخشانترین نمونههای رمان اجتماعی در ادبیاتمعاصر ایران است، بلکه آیینهای از تقابل سنت و تجدد در جامعهای در حال تغییر به شمار میآید. این رمانِ پُرصفحه و پُرکشش، نخستین اثر علیمحمد افغانی است؛ نویسندهای که آن را در زندان نوشت و نثر شفاف، شخصیتپردازیهای استادانه و واقعنمایی هنرمندانهی او کاری کرد که این اثر در سال ۱۳۴۰ جایزهی سلطنتی کتاب و عنوان بهترین رمان سال را از آن خود کند و در فهرست صد رمان برتر صدسال اخیر ایران قرار گیرد. شوهر آهو خانم، با روایتی که ریشه در زندگی روزمره دارد، توانست تصویری ژرف از موقعیت زن، اقتدار مرد و بحران هویت در جامعهی در حال گذار ایران ارائه دهد؛ تصویری که تا امروز نیز بازتابی از دغدغههای فرهنگی و اجتماعی ماست.
رمان در زمستان ۱۳۱۳ در کرمانشاه آغاز میشود. سیدمیران سرابی، نانوا و رئیس صنف نانوایان، مردی مذهبی و متشخص است و ورود ناگهانی زنی تنها و غریب به نانوایی، نقطهی آغاز تحول در زندگی اوست. هما، زن جوان با چادری سفید، بیپناه و خسته از گذشتهای پرابهام، کمکم توجه سیدمیران را به خود جلب میکند. در آغاز، سیدمیران تنها از سر نوعدوستی به او کمک میکند و هما را برای مدتی به خانهاش میآورد. آهو، همسر سیدمیران نیز زنی خانهدار، صبور و مؤمن است که با خوشرویی از هما پذیرایی میکند، غافل از آنکه این حضور موقت، ریشه در وسوسههای درونی شوهرش دارد.
با گذشت زمان، رابطهای پنهانی میان سیدمیران و هما شکل میگیرد و سرانجام مرد، با توجیه شرعی، هما را به عقد موقت خود درمیآورد. از این پس، خانهی گرم سیدمیران به صحنهی کشمکش دو زن بدل میشود: آهو، زن سنتی، خانهدار و وفادار؛ و هما، زنی نوگرا، خودمحور، جذاب و بیپرواتر از آنچه جامعهی آن زمان برمیتابد.
هما با هوشمندی و دلربایی، جایگاه خود را در خانه تثبیت میکند و آهو، با صبری تلخ، شاهد دگرگونیهای شوهر و سردی تدریجی کانون خانواده است. فرزندان میان دو قطب عاطفی قرار میگیرند و سیدمیران، در پی یافتن تعادل، پیوسته بیشتر در ورطهی بحران فرومیرود.
در نهایت، هما که به دنبال آزادی، تجمل، سفر، کار و استقلال ظاهری است، خانواده را به پرتگاهی از فروپاشی میکشاند. داراییها از میان میروند، آبرو خدشهدار میشود و سیدمیران که روزگاری مردی مقتدر بود، به انسانی بیپناه و پشیمان بدل میشود. هما خانه را ترک میکند. آهو بازمیگردد و دست همسرش را میگیرد.
شوهر آهو خانم نهتنها یک اثر ادبی، بلکه روایتی از زمانه، بحرانها و کشمکشهای فرهنگی ـ اجتماعی دورهای حساس از تاریخ معاصر ایران است. این مسئله که نویسندهای زندانی و بیپشتوانه، تنها با ایمان به قدرت ادبیات، چنین اثر تأثیرگذاری بنویسد، خود یک رخداد تاریخی است. رمان شوهر آهو خانم درواقع آغازگر حرکتی تازه در ادبیات بود؛ حرکتی بهسوی واقعگرایی، مردممحوری، نقد اجتماعی و تجربهنگاری زنانه و اینهمه از دل بندهای زندان آغاز شد؛ اما قلب ادبیات ایران را تا همیشه تکان داد.
این رمان، نقطهی عطفی در سیر تطور ادبیات داستانی معاصر ایران به شمار میرود؛ اثری که با عبور از قالبهای سطحی پاورقینویسی و رمانهای احساساتی مرسوم آن دوران، نخستین بنای استوار رئالیسم اجتماعی را در ادبیات فارسی بنیان گذاشت و چشماندازی تازه به روی نویسندگان و مخاطبان باز کرد. این رمان حجیم، نهتنها از حیث ساختار و شخصیتپردازی منسجم که بهواسطهی پرداخت موشکافانهی روابط انسانی، مناسبات قدرت درون خانواده، مسئلهی زن در جامعهی مردسالار و تصویر واقعبینانهای که از طبقهی متوسط شهری ارائه میدهد، افق جدیدی در روایت مسائل اجتماعی پدید آورد.
افغانی با زبانی ساده و صمیمی اما با عمقی جامعهشناختی، داستانی را روایت میکند که در عین شخصی بودن، آینهای فراگیر از وضعیت روانی، اقتصادی، اخلاقی و فرهنگی ایران دههی ۱۳۱۰ است و از همین رو، اثر او در زمرهی نخستین نمونههای موفق رمان اجتماعی در ادبیات فارسی قرار میگیرد. استقبال مخاطبان، تحسین منتقدان سرشناسی چون جمال میرصادقی، نجف دریابندری و حسین پاینده، و تأثیرگذاری این رمان بر نویسندگان نسل بعد همچون سیمین دانشور و احمد محمود، نشاندهندهی آن است که شوهر آهو خانم صرفاً یک رمان موفق نیست، بلکه یک رخداد فرهنگی است؛ رخدادی که نشان داد ادبیات میتواند از دل انزوا و حتی زندان، صدایی بیدارگر برآورد و به زبان مردم، از رنج و میل و گسست و پیوند سخن بگوید. این اثر نهتنها بر رماننویسی فارسی اثرگذار بود، بلکه معیاری تازه برای ادبیات متعهد، مردممحور و انتقادی در فضای پس از کودتای ۲۸ مرداد پدید آورد.
بخشی از کتاب صوتی شوهر آهو خانم را بشنوید.
شوهر آهو خانم
نویسنده: علیمحمد افغانی
گوینده: پیمان قریب پناه
انتشارات: استودیو نوار
سیدمیران، شخصیت مرکزی رمان، مردی است بازاری و سنتی، با ظاهری متدین و مقبول جامعه. او در آغاز داستان، نماد اقتدار مردانهای است که بر ستونهای عرف، دیانت، اعتبار اجتماعی و نظم خانوادگی استوار شده است؛ اما آنچه افغانی با ظرافت نشان میدهد، فروریختن تدریجی همین ستونهاست؛ فروپاشی مردی که اسیر کشمکش میان دو جهان است: جهانی که باید حفظش کند (آهو و خانواده) و جهانی که او را وسوسه میکند (هما و تمنای دگرگونشدن). سید میران مردی است که ابتدا، در جایگاه داور و قاضی خانواده ایستاده است؛ اما هرچه داستان پیش میرود، جایگاهش متزلزلتر و نقش او منفعلتر میشود. او در نهایت از فردی کنشگر به شخصیتی پشیمان و در حاشیه تبدیل میشود؛ تصویری گویا از تزلزل مرد سنتی ایرانی در آستانهی ورود مدرنیته.
آهو، همسر رسمی سیدمیران، تجسم تمامعیار زن سنتی ایرانی است: مهربان، صبور، وفادار و اهل گذشت. او نمایندهی زنانی است که حضورشان به چشم نمیآید؛ اما بار زندگی بر دوش آنها است. آهو نه اهل جدل است و نه اهل مطالبه؛ او با نجابتی سرشار از درد، سعی در حفظ خانه دارد؛ خانهای که پایههای آن بیهیاهو بر دوش او قرار گرفته است. سکوت آهو، نشانهی ضعف نیست؛ بلکه زبان زنانی است که سخنشان در دل صبر و فداکاری بیان میشود. هرچند آهو در روایت بهظاهر منفعل مینماید؛ اما پایداری او، وزنی به روایت میدهد که غیبتش آن را فرومیریزد. آهو زنی است که اگرچه مدام کنار زده میشود؛ اما با وقار و ایستادگیاش، نهتنها از هم نمیپاشد، بلکه در پایان، تنها چهرهی پابرجای خانه باقی میماند.
هما، زن دیگر داستان است: آزادیخواه، با اعتمادبهنفس، زیبا، اهل موسیقی، سینما و گفتوگو فراتر از چارچوبهای مرسوم. او نمایندهی زن مدرن در حال ظهور است، زنی که از تبعیت سر باز میزند و خواهان سهمی از زندگی، تصمیمات و میل است. هما، گرچه از سوی روایت و جامعه، در جایگاه اغواگر، تهدیدکننده و زن بد قرار میگیرد؛ اما در لایههای زیرین متن، چهرهای انسانی و چندوجهی دارد. او نه تخریبگر که پرسشگر است؛ نه بیرحم که بیتاب خواستن سهمی از زندگی است. حضور هما، ریشههای باورهای پوسیدهی مردانه را عیان میکند و آینهی ترسها، تردیدها و بیثباتیهای سیدمیران میشود.
در دورانی که مدرنیته به خانههای ایرانی رسیده است، شوهر آهو خانم بر صحنهی ادبیات فارسی ظاهر شد؛ رمانی بهظاهر خانوادگی با بازتابی دقیق از گفتمانهای فرهنگی، طبقاتی و جنسیتی زمانهاش. رمان علیمحمد افغانی که در سال ۱۳۴۰ منتشر شد و ماجراهایش به سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰ بازمیگردد، در دل دورهای پرتلاطم و بحرانی از تاریخ معاصر ایران میگذرد؛ زمانی که سنت و مدرنیته در تقابلاند و مردسالاری همچنان با قدرت حکمرانی میکند.
این داستان در ظاهر روایتی است از کشمکشهای یک خانواده: مردی بازاری و مذهبی که دل به زنی مدرن و اغواگر میبازد، درحالیکه همسر سنتیاش، آهو، با صبری تلخ و بیصدا، در سایهی این دلباختگی، ایستادگی میکند؛ اما اگر از زاویهی تاریخگرایی نوین به متن بنگریم، درمییابیم که این داستان نه دربارهی یک ماجرا، بلکه دربارهی شیوهای است که زمانه، زن را روایت میکند و مرد را مشروع میسازد.
رمان همچنین با جزئیات فراوان، مکانها، سبک زندگی، زبان، رفتارها و پوشش شخصیتها را بازنمایی میکند و همین ویژگی باعث شده تا مثل سندی تاریخی، تصویری روشن از زندگی روزمرهی مردم کرمانشاه در آن سالها ارائه دهد؛ نه از دریچهی وقایع بزرگ سیاسی، بلکه از منظر زیست اجتماعی و ذهنیت جمعی.
داوریها و زاویهی دید در شوهر آهو خانم، اگرچه در جهت تثبیت اقتدار مردانه پیش میرود؛ اما خود متن، خواسته یا ناخواسته، نشانههای تزلزل این ساختار را نیز آشکار میسازد. پایان رمان، با بازگشت مرد به آهو و رفتن هما، بهظاهر بازگشت به نظم پیشین است؛ اما این نظم، دیگر آن استحکام گذشته را ندارد. مرد، خسته، سردرگم و فرسوده بازمیگردد؛ بیآنکه اقتدار پیشینش را بازیابد. آهو اما دیگر فقط زن خانه نیست و اکنون به صدایی بدل شده که شنیده میشود.
این رمان نهتنها ما را به واکاوی یک برش از تاریخ فرهنگی ایران دعوت میکند، بلکه ما را به تأمل در چرایی و چگونگی این روایتها نیز وامیدارد. اگرچه زن در متن هنوز دیگری است؛ اما همین روایت، بستری است برای دیدهشدن دوبارهی او؛ نه در مقام معشوق یا مادر، بلکه به عنوان فردی با هویت مستقل و این همان جایی است که ادبیات، در خدمت بازنویسی تاریخ خاموشان درمیآید.
رمان شوهر آهو خانم، اثری است از درون جامعه و برای جامعه؛ بازتابی از شکافهای پنهان در زندگی ایرانیان سالهای ۱۳۱۳ تا ۱۳۲۰، دورهای که ایران در حال گذار از سنت به مدرنیته است. اگر بپذیریم که ادبیات آینهای از ساختارها و تضادهای اجتماعی است، این رمان تصویری زنده از گفتمانهای طبقاتی، جنسیتی، اخلاقی و قدرت در ایران آن روزگار به دست میدهد؛ نه با روایت رویدادهای سیاسی، بلکه با بازنمایی زیست روزمرهی مردم.
در نگاه جامعهشناسانه، رمان از دل روابط خانوادگی، نظام مردسالار سنتی را آشکار میکند: آهو، زن خانهدار صبوری است که در چارچوبهای شرع، حیا، مادری و فرمانبرداری از شوهر معنا مییابد و هما، در سوی دیگر، زنی است مستقل، آراسته و نمایندهای از طبقهی متوسط در حال ظهور و حامل نشانههایی از زنانگی مدرن در بستر زندگی شهری. هر دو زن نمایندهی تیپهای اجتماعی هستند؛ یکی بازماندهی سنت است و دیگری پیامآور تغییر.
از منظر نظریهی بازتاب، بهویژه باتکیهبر آرای لوکاچ، این شخصیتها، افراد صرف نیستند، بلکه نمونههای اجتماعیاند که موقعیت و سرنوشتشان بازگوکنندهی یک طبقه یا خردهفرهنگ است. مرد داستان نیز نمایندهی مرد سنتی، مذهبی و بازاری است؛ کسی که تا نیمههای رمان، قدرت بی چونوچرایی در اختیار دارد: خانه، همسر، فرزند، پول و حتی قضاوت اخلاقی؛ اما با گسترش بحران درونیاش در کشاکش میان آهو و هما، قدرت از دستانش میلغزد. در پایان، نهتنها اقتدارش از هم فرو میپاشد، بلکه خود به شخصیتی فرسوده و درحاشیه بدل میشود.
از منظر جامعهشناسی ادبی، این فروپاشی نمادی است از تزلزل جایگاه مرد سنتی در مواجهه با تحولات مدرن. مرد دیگر نمیتواند خانواده را همانگونه که در گذشته اداره میکرد، حفظ کند. هما، گرچه از متن رانده میشود؛ اما با رفتنش مرد را از مرکز قدرت کنار میزند. او نمایندهی زنی است که آزادی یافته است؛ اما این آزادی هنوز در جامعهای مردسالار، بیپشتوانه و ناپایدار است.
رمان شوهر آهو خانم در تاریخی نوشته شده که مظاهر مدرنیته از جمله آموزش دختران، سینما، موسیقی، کتاب و آرایشگاههای زنانه، آرامآرام در حال زیرسؤالبردن نظم سنتی خانوادهاند. افغانی، مانند جامعهشناسی حساس، این تحولات را نه با تحلیل مستقیم، بلکه با نمایش طبیعی و دقیق روابط خانگی، گفتوگوها، حسرتها و درگیریهای شخصیتها ترسیم میکند. ساختار خطی و واقعگرایانهی اثر، به سبک رئالیسم انتقادی نزدیک است؛ همان سبکی که لوکاچ بر آن تأکید دارد: بازنمایی تمامیت زندگی اجتماعی، نه جزئیات پراکنده.
آهو فقط یک زن مظلوم نیست، بلکه یک تیپ اجتماعی است؛ صدای زنانی که در حاشیه سکوت کردهاند؛ اما در حال بدلشدن به راویان پنهان تاریخاند. هما نیز تنها یک اغواگر نیست؛ بلکه زن طردشدهای است که نشانهی رهایی را بر دوش میکشد؛ اما هنوز حق سخنگفتن در متن اصلی فرهنگ مردانه را نیافته است. مرد داستان نیز، مثالی است از بحرانی عمیق در اقتدار سنتی: شکستی که در آغاز شاید شخصی به نظر آید، اما در ژرفا، ساختاری است. شوهر آهو خانم نهتنها داستان یک مرد و دو زن، بلکه بیانی جامعهشناسانه از ستم پنهان بر زنان و آشفتگی قدرت در دورهی گذار اجتماعی ایران است. رمانی که از دل یک ماجرای خانوادگی، ما را به تماشای تحولاتی عمیق در بافت جامعه میبرد؛ تحولاتی که همچنان، پژواکش در زندگی امروز ما نیز شنیده میشود.
بررسی رمان شوهر آهو خانم از دیدگاه نقد روانکاوانه، دریچهای عمیق به درونیترین لایههای شخصیتها، تعارضهای درونی و ساختارهای روانی و اجتماعی گشوده و نشان میدهد چگونه غرایز، ممنوعیتها و ساختهای فرهنگی، درونی شده و سرنوشت شخصیتها را رقم میزنند. در این رمان سازوکارهای ناخودآگاه، مکانیسمهای دفاعی و کشمکش میان (نهاد، فراخود و من) به شکلی ظریف و پنهان در کنشها، گفتارها و شخصیتها جاری است. آهو، هما و سیدمیران، سمبلهای روانشناختی جامعهای در گذار از سنت به تجددند.
آهو، با همهی وقارش، نمایندهی زنی است که فراخود فرهنگی جامعهی سنتی در وجودش درونی شده است: پرهیز، سکوت، شرم، وفاداری کور. او خود را نه بر اساس خواستههایش، بلکه طبق ارزشهایی تعریف میکند که دیگران (همسر، جامعه، دین، عرف) برایش ساختهاند. او نهتنها از بیان میل و خشم، بلکه حتی از ادراک آنها هراسان است. گویی درون او سانسورچی نیرومندی از کودکی نشسته که هرگونه امیال شخصی را با برچسب زشت، ناروا یا خطرناک سرکوب میکند. او در برابر ورود زن دوم، سکوت میکند و تسلیم میشود؛ اما در لایههای زیرین، این واکنش میتواند بیانگر یکی از مکانیسمهای دفاعی روان باشد مثل انکار. آهو، خشم و تحقیر را سرکوب میکند و آنها را به وقار و نجابت بدل میسازد؛ اما این، نه به معنای نبود آن احساسات، بلکه شاهدی است بر شدت ویرانگر بودنشان برای روان.
هما، نقطهی مقابل آهو، نمایندهی نهاد رهاشده است. او جسارت دارد، از جذابیت خود آگاه است و از قدرت جنسیاش برای تسلط بر مرد و فضا استفاده میکند. از دیدگاه روانکاوی، هما نه شرور، بلکه بازتاب بخشی از روان زنانه است که در جامعهی مردسالار سرکوب شده است: میل، لذتطلبی و خودمختاری. در نگاه آهو، هما نوعی تهدید برای اخلاق و خانواده است؛ اما روانکاوانه که بنگریم، هما آن چیزی است که آهو جرئت ندارد باشد؛ چهرهی دیگر خود اوست؛ سایهای که به دلیل فراخود قوی، در ناخودآگاهش مدفون شده است؛ بنابراین، رابطهی آهو و هما، نهتنها رابطهی دو زن، بلکه رابطهای درونی میان نهاد و فراخود، میل و سرکوب، لذت و گناه است.
شوهر آهوخانم در واقع میدان نبرد میان دو میل بنیادین است: میل به امنیت، احترام اجتماعی، خانوادهی سنتی (فراخود) و میل به لذت، قدرت، تجدد، شور جنسی (نهاد). ازدواج دوم سیدمیران فقط ناشی از هوس نیست؛ نوعی خروج از تنگنای خویشتن سنتی و کوششی ناآگاهانه برای بازتعریف مرد بودن در شرایط تازه است؛ اما او در این نبرد، مانند بسیاری از مردان سنتی، دچار شکاف شخصیتی میشود: نه میتواند یکی را رها کند، نه دیگری را در آغوش بگیرد و بیگناه بماند. او نماد روانی است که نه بهسوی انکار کامل نهاد (آهو) و نه بهسوی پذیرش کامل آن (هما) توان حرکت دارد.
وقتی از دریچهی فمینیستی به رمان شوهر آهو خانم مینگریم، آنچه در ظاهر روایتی از یک زندگی زناشویی سنتی به نظر میرسد، به داستانی از سرکوب، خشونت ساختاری و طغیان خاموش زنانه بدل میشود. اثری که هرچند به قلم نویسندهای مرد نوشته شده، چنان پرورده شده که میتوان در آن ردپای تقابل قدرت و مقاومت را در ساختار مردسالارانهی جامعه دید. این اثر، بیآنکه شعار دهد، از تضاد میان آرمانهای زنانه و محدودیتهای تحمیلی مردانه پرده برمیدارد.
آهو، زنی است که با سکوت و رنج خود زندگی را تاب میآورد. او نمونهی تمامعیار زن خوب در جامعهی مردسالار است: مطیع، مادر، بیادعا و بیصدا. فرهنگی که او را میستاید، همان فرهنگی است که محدودش میکند؛ نجابتش را ستایش میکند؛ اما بهای آن را با خاموشی، انکار خویشتن و تحمل تحقیر میپردازد. همانگونه که سیمون دوبووار گفته است، انسان «زن به دنیا نمیآید، بلکه زن میشود» و آهو محصول همین سازوکار تربیتی است، در چارچوب شرع، حیا و فرمانبری؛ اما حتی در دل این ساختار، لحظههایی از مقاومت در آهو دیده میشود؛ انتخابهای کوچک، گریزهای خاموش و صبری که معنای ایستادگی میگیرد.
در سوی دیگر، هما ایستاده است؛ زنی از جنس اعتراض. هما مستقل، صریح و آراسته، نقشهای سنتی را پس میزند، میلش را ابراز میکند و از هیچ مردی نمیترسد. اگر آهو فرشتهی خانه است، هما زنی است که مرکز را مطالبه میکند؛ اما در فرهنگ مردانه، چنین زنی تهدید است؛ زن بد، اغواگر، نامناسب برای همسری. در جهان داستان، جامعه و حتی راوی، او را طرد میکنند، چراکه نظم مردسالار از زنانی که خواهان تعریف خود از زن بودناند، هراس دارد.
آهو و هما در تقابلی پرمعنا قرار میگیرند. یکی قربانی سکوت است، دیگری قربانی جسارت اما در حقیقت هر دو قربانیاند و در لایهلایهی روایت، زن تنها در نسبت با مرد معنا میشود. زن خوب، زنی است که در چارچوب میماند و اعتراض نمیکند. زن بد، زنی است که نقش را برهم میزند، سؤال میپرسد و به خویشتن وفادار میماند. هما این دستهبندی را به چالش میکشد، نه با شعار، بلکه با زیستن متفاوت.
علاوه بر این، رابطهی هما و سیدمیران، فراتر از یک کشش جنسی یا اغواگری صرف، میدان نبردی است برای بازتعریف قدرت. هما میخواهد دیده شود، شنیده شود و اثر بگذارد. میلش به مرکزیت، همان چیزی است که مردسالاری تاب تحملش را ندارد. پایان رمان، سکوتی بهظاهر آرام دارد، اما این سکوت حامل شکست است. هما میرود، اما جهان مردانه را با لرزهای پشت سر میگذارد. مرد، اکنون بیرنگ، مردد و پشیمان، در حاشیه قرار میگیرد. آهو، باز به کانون بازمیگردد؛ اما دیگر آن زن آغاز داستان نیست. تجربه، درد و بیداری او را به زنی دیگر بدل کرده است.
در میان سطرهای شوهر آهو خانم، روشن میشود که چرا این رمان، فقط داستانی از خیانت، وسوسه یا فروپاشی یک خانواده نیست، بلکه روایتی عمیق از جامعهای در آستانهی دگرگونی است؛ جامعهای که سنت و مدرنیته را همزمان در خود میپرورد؛ اما در آشتیدادن این دو به تعارض میرسد. علیمحمد افغانی با مهارتی تحسینبرانگیز، نه در مقام قاضی، پیچیدگی روان انسان، مناسبات جنسیتی، سرکوب و امید، شکست و مقاومت را به تصویر میکشد. شخصیتهای او آینههایی از فرهنگ و تاریخاند که با هر بازخوانی، حقیقتی تازه در آنها بازتاب مییابد. نقدهای فمینیستی، جامعهشناسانه، روانکاوانه و تاریخی، همگی در کنار هم نشان میدهند که این رمان نه بهخاطر روایت یک مثلث عشقی، بلکه بهخاطر چندلایه بودنش، ارزشی ماندگار یافته است. شوهر آهو خانم ما را وا میدارد تا دربارهی انسان، خانواده، قدرت، جنسیت و اخلاق در جامعهی خودمان دوباره بیندیشیم. بیسبب نیست که دههها پس از انتشار، هنوز خوانده و نقد میشود و همچنان الهامبخش است.
طاقچه پلی است به دنیای بیکران کتابهای الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه میگشاید. در فروشگاه طاقچه، با چند کلیک میتوانید کتاب دلخواهتان را بخرید و هر لحظه و هر کجا، از خواندن یا شنیدن آن لذت ببرید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه