جذاب‌ترین کتاب سالی که گذشت

کتابخانه نیمه‌شب اثر جذاب و خواندنی مت هیگ نویسنده‌ی انگلیسی است. این کتاب از ابتدای انتشار با استقبال مخاطبان و منتقدان مواجه و بسیار پرفروش شد. مت هیگ که خود دوره‌ی بسیار سختی از افسردگی را پشت سر گذاشته‌است، سعی می‌کند در این داستان منشا حسرت‌ها و ناآرامی‌های روح آدمی را واکاوی کند.

نورا سید، شخصیت اصلی داستان، زن جوان فلسفه‌خوانده‌ای است که خود را در نقطه‌ی پایان می‌بیند. ناملایمات و سختی‌های زندگی از یک‌سو و بی‌معنایی آن از سوی دیگر او را به بن‌بستی هولناک می‌کشاند و تصمیم می‌گیرد به زندگی تلخ و بی‌فایده‌اش پایان دهد. در همین نقطه‌ی انقطاع کتاب‌خانه‌ای جادویی از ناکجا سربرمی‌آورد. کتاب‌ها تمام زندگی‌های ممکن برای نورا را در اختیارش می‌گذارند؛ حالا نورا می‌تواند همه‌ی این زندگی‌های نکرده را تجربه کند و امیال و آرزوهای جامانده را بازیابد.

مت هیگ در قالب داستانی پرکشش می‌کوشد سوالاتی بزرگ را مطرح کند: آیا اگر به گذشته برگردیم و انتخاب‌ها و مسیرمان را تغییر دهیم، دیگر جایی برای حسرت و اندوه باقی نمی‌ماند؟ آیا نمودار زندگی آن‌قدر خطی است که به‌ازای هر رنجی، پاداش‌مان ‌دهد؟ و مهم‌تر از همه آیا دلخوشی‌های به‌ظاهر کوچک، همچون لبخند عزیزی، دستاویزی بی‌بدیل برای ادامه‌ی همین زندگی نیست؟

فکر می‌کنم این کتاب، انتخاب کتاب‌خوان‌های زیادی برای جذاب ترین کتاب سالی که گذشت است.

خودباوری از آن ویژگی‌هایی است که برای کمال‌گرا نبودن به تقویت آن احتیاج داریم. اینگونه می‌توانیم خود را به همان نحوی که هستیم بپذیریم و از زندگی لذت ببریم. کتاب «چگونه کمال‌گرا نباشیم» می‌تواند در این زمینه راهنمای خوبی باشد. استفان گایز نویسنده کتاب که به‌تبع تحقیقات فراوان خود درزمینه ارتقای راهکارهای رشد شخصی، دانش خوبی دراین‌باره دارد تصمیم گرفت تا اطلاعاتش را به دیگران انتقال دهد. او برای این کار بهترین راه را ترکیب دانش به‌دست‌آمده از این مسیر با تجربیات شخصی خود دانست. حاصل این تلاش کتابی شد که هم توانست در صدر کتاب‌های روان‌شناسی پرمخاطب قرار گیرد و هم در لیست جذاب ترین کتاب سالی که گذشت.

آبنبات هل‌دار داستانی از زبان یک کودک بجنوردی است. داستانی طنزگونه که خنده را به لب‌ها می‌نشاند و علامت سوال‌های زیادی را در ذهن ایجاد می‌کند. محسن (راوی داستان) فرزند آخر و شیطان یک خانواده‌ی پنج‌نفری است. فضای داستان سرتاسر ماجراهای خنده‌دار و حیرت‌آوری است که او آن‌ها را ایجاد می‌کند. انجام‌دادنِ کارهای ساده برای محسن به ماجراجویی‌هایی تبدیل می‌شود که کمتر از هفت‌خان رستم نیست؛ کارهایی مثل رفتن به مدرسه، پخش آشِ نذری یا پخشِ کارتِ عروسی. طنز این رمان، آن را به یکی از جذاب‌ترین کتاب‌های سالی که گذشت، تبدیل کرده است.

یکی دیگر از جذاب‌ترین کتاب‌های سالی که گذشت، بی‌حد و مرز از جیم کوییک بود. کوییک در این کتاب چهار خائنی را معرفی می‌کند که توانایی فکرکردن، تمرکز، یادگیری، رشد و انسان‌بودن را تهدید می‌کنند و راه‌های غلبه بر این چهار خائن را به ما نشان می‌دهد. او می‌گوید، رازِ داشتنِ زندگی استثنایی، نامحدودکردن ذهنتان است. او با استفاده از مدلِ بی‌حدومرز خود، رازِ تحولِ فردی را فاش کرده است. اگر سعی دارید در هر زمینه‌ای به هدفی به‌خصوص برسید، ابتدا باید بپرسید: محدودیت کجاست؟ به‌احتمال زیاد در ذهنیت، انگیزه یا روش‌های خود محدودیت دارید. پس دلیل هیچ‌کدام از ناتوانی‌ها، کمبود یا قصوری شخصی نیست و برخلاف آنچه معمولاً اعتقاد داریم، موانع پیش پایمان محکم نشده‌اند. ما کنترل کامل داریم و هر زمانی می‌توانیم بر موانع غلبه کنیم.

تصور بسیاری از ما انسان‌ها از رابطه میان زن و مرد بر پایه داستان‌های عاشقانه‌ایست که خوانده‌ایم یا فیلم‌هایی که دیده‌ایم. اما رابطه در جهان واقعی دارای قواعد و قانون‌های خاصی است. زنان زیرک کتابی است برای خودباوری زنان. زنانی که به خاطر پیچیدگی‌های اجتماعی و فرهنگی جامعه بسیاری از مواقع کنترلشان را بر روابط روزمره از دست می‌دهند.

شری آرگو نویسنده این کتاب سعی می‌کند با مثال‌هایی ساده، به زنان کمک کند تا از «نه» گفتن نهراسند و کنترل رابطه و زندگیشان را خودشان به دست گیرند. راهبردهای این کتاب نه تنها در بهبود رابطه میان زن و مرد، بلکه در زندگی شغلی و اجتماعی زنان نیز کاربرد دارد.