باغ آلبالو
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: پرویز شهدی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
آنتوان چخوف نویسنده توانا و زبردست روس در قرن نوزدهم بود. در وصف توانایی او همین بس که بسیاری داستاننویسی و جهان آن را مدیون توانایی و قابلیتهای این نویسنده دانستهاند و کم نیستند نویسندگانی که از او تاثیر پذیرفته و ردپای چخوف در آثار آنها ملموس و مشهود است. به همین خاطر در این یادداشت نگاهی به زندگی و آثار آنتوان چخوف داشتهایم. گفتنی است برای خرید نسخه الکترونیکی و صوتی کتابهای آنتون چخوف میتوانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.
آنتوان پاولوویچ چخوف نویسندهای واقعگرا بود و این ویژگی در تمام بخشها و جزئیات نوشتههای او نظیر «انتخاب موضوع»، «شخصیتپردازی»، «گفتگوهای شکلگرفته میان شخصیتها و در موقعیتهای مختلف»، «پردازش و تصویر مکانها» و… به چشم میآید.
آنچه او در آثار مختلف خود تصویر میکرد همگی برآمده از زندگی واقعی مردم، آنچه پیرامون خود میدید و وقایع مختلف بودند. او تصویرگری ماهر بود و مشکلات و دغدغههای مردم و اجتماع را در قالب روایتهای خود بازگو میکرد و در این بیان گاه زبان طنز نیز داشت. طنزی که ازقضا بر اساس همین نقشهایی که آفریده و جهانبینی آنها معنا و مفهوم پیدا میکند و همین امر این طنز را بخشی از واقعیت کرده است. اینکه موقعیتی در عین اینکه خنده بر لبان مینشاند حسی شبیه دلسوزی و یا ترحم را نیز برانگیزاند تنها در زندگی واقعی رخ میدهد و این همان چیزی است که آنتوان چخوف با استادی تمام در آثارش گنجانده است.
مهارتی که آنتوان چخوف در پردازش صحنه و قهرمانان و درنهایت ساخت یک تصویر باورپذیر نهایی داشت، خواننده را وادار به ماندن در داستان و همراه شدن با آن میکرد و اینجا بود که چخوف زمینه مناسبی برای بیان نظرات و نقادیهای خود در اختیار داشت.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی بهترین کتابهای دایستایوفسکی» را هم بخوانید.
از چخوف داستانهای بلند و کوتاه، نمایشنامه و نامههایی که به افراد مختلف نوشته باقیمانده است. با این توضیح مختصر به استقبال معرفی چند اثر از این نویسنده توانا خواهیم رفت.
باغ آلبالو
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: پرویز شهدی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
آنتوان چخوف در «باغ آلبالو» به همان موضوعات اجتماعی میپردازد که گریبانگیر جامعه آن زمان شده است. این اثر که آخرین نمایشنامه اوست بهنوعی بر افول طبقه اشراف و روی کار آمدن طبقه دیگری در جامعه میپردازد و نماد این ماجرا در داستان او یک باغ است.
مالک باغ که زنی اشرافزاده است آن را در گرو بانک گذاشته است. خانم میداند که بهزودی باغ از دست او میرود اما با سهلانگاری روزگار میگذراند و تغییری در زندگی پرخرج و مخارج خود نمیدهد تا سرانجام باغ به حراج گذاشته میشود. تا اینجای کار موضوع از دست دادن باغ و آن دارایی و ملکی است که در نوع خود ارزش بالایی داشته است. حال اما خریدار باغ کیست؟ جواب این سوال همان رویکرد نمادین نویسنده را به ماجرا نمایان میکند. او که باغ را میخرد فرزند یکی از خدمتکاران خانواده است که سالها با کار و تلاش توانسته برای خود ثروتی بیندوزد و حالا مالک باغ خانوادهای میشود که روزگاری خانوادهاش برای آنها کار میکرده است. چخوف اینجا از زبان او چنین مینویسد که «من ملکی را خریدهام که پدرم و جدم در آن ملک غلام بودند و حتی کسی توی آشپزخانه راهشان نمیداد».
چخوف در میان داستان باغ آلبالو از لزوم پشتکار در امور میگوید و سعی دارد این روحیه را در نگاه خواننده ارزشمند جلوه دهد که رها کردن و تسلیم شدن بیشک راه نجات نخواهد بود و انسان به تلاش زنده است. به نظر میرسد ورای آنچه نویسنده در خلال داستان در ستایش این خصیصه گفته است همین جمله را میتوان اوج آن گفتنها دانست.
دایی وانیا
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: هوشنگ پیرنظر
انتشارات: نشر جوانه توس
آنتوان چخوف اگرچه داستان مینوشت اما در خلال این نوشتهها از فضایل اخلاقی، آنچه پسندیده است از رفتار و گفتار و همه آنچه یک جامعه برای پیشرفت به آن نیاز دارد میگفت. او این مسائل را آغاز و پایه اساسی یک جامعه نیک میدانست و معتقد بود هرگونه خللی در هر بخشی از این اصول بیشک تاثیر بیشماری در دیگر وجهههای یک جامعه خواهد داشت. آنتوان چخوف این رویکرد را در «دایی وانیا» هم داشت. او داستان را صراحتا بر نادیده انگاشتن این اصول چیده و ماجراها را بر همین اساس پیش برده است. او در این ماجراها از روابطی میگوید که صداقت در آنها رنگی ندارد و از نادیدهانگاری تلاش و زحمات دیگران و چشم بستن بر حقوحقوق دیگران حکایت کرده است.
آنتوان چخوف با تصویر کردن یک زندگی و چیدن چند قهرمان در موضعهای مختلف روایت خود را آغاز میکند و البته در این چیدمان، شخصیتهای پاک و پابرجا بر اصول و قواعد نیز دارد.
آنتوان چخوف داستان شخصیتمحور خود را با سه فرد اصلی و دیگرانی که هرکدام تاثیری در ماجراها دارند چیده است. مسائل مالی مربوط به ملکی شخصی، اداره امور آن، زحمتی که دختر و برادر همسر قهرمان اصلی در نگهداری و حفظ آن ملک کشیدهاند، شیفتگی قهرمان اصلی و دیگر دلدادگیهایی که هرکدام از سمتی به این افراد بازمیگردد، داستان دایی وانیا را پیش میبرند.
برخی معتقدند این داستان آینهای از جامعه تحتفشار آن زمان است. انفعال و بیچارگی ناشی از آنچه بر جامعه میگذرد بر تکتک خانوادهها و افراد سایه افکنده و تاثیرهایی جزءبهجزء باقی گذاشته که هرکدام از این تاثیرها را میتوان در بخشی از این داستان آنتوان چخوف تصویر کرد.
بخشی از کتاب صوتی دایی وانیا را بشنوید.
دایی وانیا
نویسنده: آنتوان چخوف
گوینده: گروه گویندگان
انتشارات: نوین کتاب گویا
سه خواهر
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: ناهید کاشیچی
انتشارات: نشر جوانه توس
بسیاری از منتقدان نمایشنامه «سه خواهر» را شاهکار آنتوان چخوف میدانند. در این نمایشنامه نیز شاهد رگههایی از انتقاد به اوضاع اجتماع آن زمان هستیم. رویکردی مشترک با آنچه در «دایی وانیا» دیدیم. اینجا نیز چخوف بر این باور است که آنچه جامعه روسیه دچارش شده تاثیری مستقیم بر تکتک زندگیها دارد. داستان به زندگی سه خواهر و برادرشان میپردازد. برادری که اگرچه فردی باهوش و بهروز است اما در پی همین مسائل به گرداب قمار فرومیافتد و در نتیجه در معرض از دست دادن خانهشان قرار میگیرد. از دیگر سو خواهران نیز هرکدام ماجراهایی دارند و اتفاقاتی را رقم میزنند. خواهری که دو دلدادهاش در پی تصاحب او دست به دوئل میزنند و یکیشان کشته میشود. خواهری که گرچه دارای زندگی است و شوهرش او را عاشقانه دوست دارد اما در دام یک رابطه خارج از عرف میشود و دلداده متاهلش را میپذیرد. اینجا نیز نگاه آنتوان چخوف به اصول و اخلاق است و آنچه در هر اتفاقی نقشی اساسی را بازی میکند نادیده انگاشتن یکی از همینهاست.
آنتوان چخوف با تصویر کردن این زندگی و اتفاقهای پیرامون آن بنیانهای جامعه آن زمان را به بوته نقد میکشاند و آنها را آسیبدیده و متزلزل معرفی میکند. او روند مدرن شدن جامعه و گرفتار آمدن در سرعت این روند را یکی از بزرگترین مشکلات آن دوره میداند و معتقد است عدم وجود زیرساختهای فکری و روانی لازم برای یک زندگی مدرن سبب شده تا جامعه تاب این زندگی را نیاورد و در دامان غفلت و اشتباه بغلتد.
بخشی از کتاب صوتی سه خواهر را بشنوید.
سه خواهر
نویسنده: آنتوان چخوف
گوینده: جمعی از گویندگان
انتشارات: نوین کتاب گویا
انگور فرنگی
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: زهرا تدین
انتشارات: خانه داستان چوک
«انگور فرنگی» مجموعهای از چند داستان کوتاه با عناوین «چاق و لاغر»، «حربا»، «شوخی»، «سرگذشت ملالانگیز»، «انگور فرنگی» و «سربههوا» از آنتوان چخوف است. چخوف در نوشتن داستانهای کوتاه چیرهدست بود تا جایی که حتی برخی او را بزرگترین نویسنده داستانهای کوتاه در جهان میدانند. او منش خود در نوشتن را در داستانهای کوتاهش نیز حفظ کرده بود و در خلال همین داستانها از اوضاع اجتماع آن روز، درگیریها و گرفتاریهای مردم جامعه، اخلاقیات، رذایل و پستیها و همه اینها میگفت. او داستان را محل مناسبی برای به تصویر کشیدن این مسائل میدانست و بهخوبی از این امکان استفاده میکرد.
آنتوان چخوف در انگور فرنگی لحن نصیحت ندارد اما باز هم از همین مسائل گفته و دغدغههای ذهنی خود را در قالب داستان ریخته است. در نقد انگور فرنگی گفتهشده این مجموعه «پیش از آنکه داسـتانهـایی بـا مـضامین جامعـهشـناختی یـا سیاسـی باشـد، داسـتانهـایی روانشناختیاند؛ اما مضامین نهفته در این داستانها هنگامیکه از صـافی سـبک نویـسندگی نویسنده میگذرند، به شیوهای بیان میشوند که با دیگر داستانهای او مشابهت داشته باشـند». او در هر داستان یک ماجرا را انتخاب کرده و در پیشبرد آن خصایل شخصیتهای مختلف را در مواجهه با آن ماجرا و یا هنگام درگیر شدن با آن را به تصویر میکشد.
ایوانف
نویسنده: آنتوان چخوف
مترجم: پرویز شهدی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
«ایوانف» نخستین نمایشنامه بلند آنتوان چخوف است که از ملال و دلگیری دنیای قهرمان داستان و زندگی با همسری بیمار و ملال جاری در این زندگی میگوید. تصویر جامعهای که در سطحی پایین درگیر افکار ناشی از خیالهای اشتباه و برداشتهای غرضورزانه است بهخوبی در این نمایشنامه مجسم شده است. قهرمان داستان مردی خوشطینت اما منفعل است. او در پس گریز از ملال خانه و زندگی خویش به همنشینیهای خارج از خانه میپردازد و در پس همین همنشینیها و شرکت در مهمانیهایی در همان احوال با دختری آشنا میشود و باقی ماجراها در پی این آشنایی و حرفوحدیثهایی که در پی آنها میآید رنگ میگیرد. در انتهای داستان اگرچه همسری که برای ازدواج با او قید همهچیز و همهکس را زده در اثر همان بیماری مزمن میمیرد؛ اما این آشنایی خارج از قاعده درست در وقت رسمی شدن با اقدام ناگهانی مرد به خودکشی به مقصود نمیرسد و همهچیز تمام میشود. روندی که از دیگرآزاری شروع میشود و به خودآزاری میرسد.
شاید بتوان اینگونه گفت که آنتوان چخوف در این نمایشنامه هشداری به آدمیزاد و آنچه در پیش گرفته است دارد. اینکه آدمی در ماندن و سیر کردن در دنیایی سرشار از توهم و بیچیزی و خیال و احوال ناشی از آنها، سرانجامی به هیچ کجا خواهد داشت.
موضوع دیگری که در نمایشنامه ایوانف پررنگ است پرداختن به مشکلات اقتصادی و گرفتاریهای ناشی از آن است که این انعکاسی از جامعه آن روزگار است. برخی حتی شخصیت «ایوانف»، قهرمان داستان را تصویری از اوضاع روز جامعه میدانند که در قالب یک شخصیت به تصویر کشیده شده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه