معرفی کتاب آتش بدون دود از نادر ابراهیمی
شاید نام آتش بدون دود را با سریالش که در سالهای ۵۳ و ۵۴ از تلویزیون پخش میشد به یاد داشته باشید، شاید هم با خواندن این رمان طولانی، روزها و شبهایتان را با داستانی دلنشین گره زدهاید. بهرحال، این اثر داستانی است که نوشتنش سیسال زمان برده و جایزه لوح زرین و دیپلم افتخار بیست سال ادبیات داستانی ایران و جوایز دیگری چون براتیسلاوا، تعلیم و تربیت یونسکو و کتاب سال ایران را برای نویسندهاش، نادر ابراهیمی به ارمغان آورده است. رمان هفت جلدی که در سه کتاب مجزا منتشر شده است و روایتی از زندگی چندین نسل یک خانواده است. در این یادداشت نگاهی به این رمان زیبای ایرانی میاندازیم.
حرف اصلی
حرف اصلی این رمان عشق است. اما عشق نه از آن نوع معمولی که در دیگر کتابها خواندهایم. عشقی پرشور که غرور و خشونت را هم در درونش میپرورد. در کنار عشق، زبان شاعرانهی نادر ابراهیمی آنچنان زیباییهای ترکمن صحرا را تصویر میکند که میتوان چشمها را بست و خود را آنجا تصور کرد. رویارویی جهل با علم و دانایی هم موضوع دیگری است که این کتاب بازتاب میدهد و نمایانگر اختلاف نظر میان دو نسل است.
اگر به کتابهایی با این مضمون علاقه دارید، پیشنهاد میکنیم نگاهی به یادداشت «چرا باید رمان کلیدر محمود دولتآبادی را خواند؟» را هم بخوانید.
داستان شیرین خلق قهرمانهای قصه
شخصیتهای اصلی این رمان، گالان و سولماز هستند؛ عشق میان آنها که با غرور و خشونت آمیخته است، عشقشان به وطن و مبارزاتشان داستان این کتاب را ساخته است. خلق شخصیت گالان، روزی در حین بازی تخته نرد به ذهن نادر ابراهیمی میرسد. زمانی که حریفش، دکتر خدر فروهر، از اجدادش میگفت و از شخصی به اسم گالان نام برد. مهر این شخصیت آنچنان به دل نادر ابراهیمی افتاد که آن را به قهرمان داستانش تبدیل کرد.
داستان عشق و نفرت
عشق و نفرت، صلح و دشمنی روی دیگر همان دو نیرویی هستند که چرخ دنیا را میچرخانند و در این داستان هم میدرخشند. اینجا هم داستان با این جمله آغاز میشود: « گوکلان به یموت دختر نمیدهد و از یموت دختر نمیآورد، هنوز هم.» دشمنی میان این دو قبیله از سالها قبل بر سر آب آغاز شده است و در طول سالها دایره ارتباطشان با یکدیگر را حسابی تنگ کرده است اما اتفاقی که در ادامه میافتد مانند هیزمی است که به آتش افزوده باشد..
گالان اوجا که جوان دلاوری و قهرمانی اسطورهای از قبیله یموت است، در گشت و گذارهایش به دختری زیبا برمیخورد. دختری که به شجاعت معروف است، با زیبایی دلربایش، عشاق بسیاری را به خود جذب کرده است. نامش سولماز است و از قبیله گوکلان است. اما مگر میشود که دل به عشق دختر رئیس قبیله دشمن داد؟ مگر میشود مهر او را در دل پروراند و کینه و نفرت چندین و چند سالهی دو قبیله را نادیده گرفت؟ عشق چشمان گالان را کور کرده است و او دست به کاری عجیب میزند. معشوقش را میدزدد. این حادثه آتش این کینه و دشمنی را شعلهور میکند و برادران گالان را به کشتن میدهد.
آتش دشمنی قربانیان بعدی را هم گرفتار میکند. گالان و سولماز هم گرفتار میشوند… اما در کتابهای بعدی از زندگی فرزندان و نوههای گالان و سولماز میخوانیم.
پیشنهاد میکنیم اگر به داستانها و سبک نگارشی نادر ابراهیمی علاقه دارید، یادداشت « نادر ابراهیمی، نویسندهای که دوستش میداشتیم» را هم بخوانید.
نسلهای مبارز
نادر ابراهیمی کتاب آتش بدون دود را با داستانی عاشقانه آغاز میکند اما با جلوتر رفتن داستان، مبارزات و زندگی سه نسل از مردم صحرانشین ترکمن از عهد قاجار و پادشاهی ناصرالدین شاه تا پهلوی دوم و حکومت محمدرضا پهلوی را هم بیان میکند. هفت جلد این رمان در سه کتاب منتشر شده است. در جلدهای اول از گالان و سولماز و عشق و زندگیشان خواندیم. در جلدهای بعدی کتاب با آلنی، نوهی گالان و سولماز آشنا میشویم. آلنی دوست دارد به شهر برود و درس دکتری بخواند. مردم صحرا که دل خوشی از شهریها ندارند، با او مخالفت میکنند اما او در نهایت راه خودش را میرود. در نهایت هم داستان با کشته شدن نوههای گالان، فرزندان آلنی و همسرش مارال، پایان مییابد. هرچند داستانی به پایان میرسد اما نقش آنها در مبارزات و فداکاریهایشان هرگز از یاد نمیرود.
ساختار رمان
رمان آتش بدون دود هفت جلد است. این هفت جلد در سه کتاب و توسط نشر روزبهان منتشر شده است. کتاب اول شامل سه جلد اول، یعنی «گالان و سولماز»، «درخت مقدس» و «اتحاد بزرگ» است. کتاب دوم، جلدهای چهار و پنج، «واقعیتهای پر خون» و «حرکت از نو» را در بر میگیرد. کتاب سوم هم داستان جلد شش و هفت، «تو هرگز آرام نخواهی گرفت» و «هر سرانجام، سرآغازی است» را روایت میکند.
ابراهیمی با درآمیختن شعر و مبارزه، داستان عشق، اسطوره و افسانههای ترکمن صحرا را بیان میکند. این داستان هم مانند آثار دیگر ابراهیمی، زبان شاعرانه او را منعکس میکند و این یکی از ویژگیهای اصلی این رمان است.
سریال آتش بدون دود
نادر ابراهیمی در سالهای ۵۳ و ۵۴ سریالی از سه جلد اول این مجموعه تولید کرد که از تلویزیون ملی ایران پخش شد. داستان با همین عشق آتشین و خشونتبار آغاز شد. به آتش اختلافات دو قبیله دامن زد و در نهایت، با بستن یک پیمان صلح، به پایان رسید. در این مجموعه تلویوزیونی، هنرمندان مشهوری از جمله، مهری مهرنیا، مهری ودادیان، جمشید گرگین، مسعود ولدبیگی و محمدعلی کشاورز به ایفای نقش پرداختند.
کلام آخر
این داستان، با تمام آنچه که پیش از این خواندهاید، متفاوت است. اگر به زبان و لحن شاعرانه نادر ابراهیمی آشنا هستید خواندن این اثر برایتان لذت بخش است و اگر مواجههی اولتان است، با تجربهای ناب روبهرو میشوید. در هم آمیختن مسائلی مثل غرور، عشق، دشمنی، مبارزه، جهل، دانایی و … و پرداختن به تمام آنها، تنها از هنرمندان بزرگی چون نادر ابراهیمی برمیآید.
او به خوبی توانسته است مصداقی از این مثل ترکمن در قالب کلمات بسازد: «آتش بدون دود نمیشود، جوان بدون گناه.» این داستان زیبا، که خود روایت عشق اسطورهای ترکمن است، این توانایی را دارد که در لباس جدیدی که نادر ابراهیمی بر تنش دوخته است، مانند قصههای مادربزرگها برای نوهها خوانده شود.