نگران نباش
نویسنده: مهسا محب علی
نشر نیماژ
اهل هر جایی از ایران که باشید، محال است برای یک بار هم که شده ترس از زلزله و خرابی سر تا پای وجودتان را فرا نگرفته باشد. اگر ساکن شهرهای بزرگتر باشید که حتما بیشتر این ترس همراه شماست. مهسا محب علی در کتاب «نگران نباش» دست گذاشته روی همین ترس جمعی ما.
کتاب نگران نباش، درباره زمانی است که در تهران زلزلهای رخ میدهد و هر کسی دنبال نجات خودش و اطرافیانش است. اما شادی، شخصیتی که داستان از زبان او روایت میشود، دختر معتادی است که در این همهمه و آشوب فقط و فقط دنبال به دست آوردن قدری مواد مخدر و پیدا کردن گوشهای امن برای کشیدن مواد است.
اما ماجرای کتاب به همین موضوع ختم نمیشود. دقیقا مانند قسمتی از رمان کوری که در بیمارستان عده ای قلدر قدرت را در دست گرفته بودند و از بقیه سو استفاده میکردند، در این رمان هم قسمتی وجود دارد که بحث قدرت و حکومت بر مردم در این دوران اشوب به میان میاید. اما نکتهای که وجود دارد این است که در کتاب نگران نباش قدرت قرار است در دستان حاکمان شبکههای اجتماعی قرار گیرد! بله، عده در یک شبکه اجتماعی تصمیم میگیرند بعد از اینکه ترسوها از شهر رفتند، خودشان قدرت را در دست بگیرند و حکومت خودشان را به راه بیاندازند.
به نظر من پاسخ به این سوال در گرو پاسخ به این سوال است که چرا باید یک رمان دیستوپیایی را بخوانیم؟ واقعیت این است که ژانر آرمانشهری و پادآرمانشهری دو ژانر محبوب میان طیف خاصی از اهل کتابهاست. اصلیترین دلیل مطالعه کتاب های دیستوپیایی این است که در قالب این ژانر میتوانید نتیجه و پیامدهای رفتارها و تصمیمهای اشتباه خودمان، اطرافیانمان و البته حاکمانمان را در بدترین حالت ببینیم. در واقع ممکن است اوضاع شهر تهران پس از زلزله به این شدت بد نباشد (کسی چه می داند، شاید بدتر هم شود) یا شاید واقعا کسی که پیوند عاطفیاش با خانوادهاش گسسته شده، تا این حد هم بیتفاوت نشود و یا واقعا تفاوتهای بین نسلی تا این حد که مهسا محب علی توصیف کرده وجود نداشته باشد، اما به هر حال رد پای واقعیت را تا حدی میتوان در آن پیدا کرد. در واقع به نظر من مطالعه کتابهایی که نویسنده با دیدی منفی به مسائل نگاه میکند، بار آموزشی بیشتری دارد و تاثیرگذارتر است. از طرفی این ژانر دست نویسنده را برای خیالپردازی باز میگذارد و نویسنده میتواند بیپرواتر داستانش را بنویسد.
صحبت از بیپروایی شد، این را هم باید بگوییم که مهسا محبعلی برای نوشتن این کتاب از اصطلاحات بیادبانه و لحنی جسورانه استفاده کرده باعث شده شخصیت شادی برای ما باورپذیرتر شود.
نگران نباش در همان سالهایی که برای اولین بار منتشر شد با توفیق زیادی همراه بود، منتقدان زیادی از کتاب محب علی استقبال کردند و به سرعت به چاپ پانزدهم رسید. این کتاب را برای اولین بار نشر چشمه منتشر کرد. اما چند سال بعد این کتاب به ظاهر ممنوع شد (خبر دقیقی در این باره پیدا نکردیم). چند سال بعد مجددا کتاب منتشر شد، اما این بار از طریق نشر نیماژ.
کتاب نگران نباش را در قالب برنامه باهمخوانی کتاب طاقچه در کنار هم خواندیم. در این برنامه تقریبا هر دو هفته یک بار از همراهانمان در اینستاگرام طاقچه سوال میکنیم که چه کتابی را در کنار هم بخوانیم. سپس کتابی که بیشترین رای را بیاورد، به مدت دو هفته میخوانیم و درباره آن در اینستاگرام صحبت میکنیم.
در این دوره میان دو کتاب برف و سمفونی ابری و نگران نباش، کتاب نگران نباش بیشترین رای را آورد (از میان ۵۰۶ نفری که در این نظر سنجی شرکت کردند، ۴۶ درصد به برف و سمفونی ابری رای دادند و ۵۴ درصد به کتاب نگران نباش) اگر دوست دارید در این برنامههای کتابخوانی شرکت کنید، پیشنهاد میکنیم اینستاگرام طاقچه را دنبال کنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه