کتابخانه نیمه شب
نویسنده: مت هیگ
مترجم: محمدصالح نورانیزاده
انتشارات: کتاب کوله پشتی
کتابخواندن انواع متفاوتی دارد. شما میتوانید یک کتاب را به دلایل مختلف، با اهداف مختلف و به چندین شیوهی مختلف بخوانید. هرکدام از این شیوهها هم نتایج متفاوتی دارند. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، به مفهوم لذتبردن از کتابخواندن، راههای لذتبردن از کتابخواندن و همچنین کتابخواندن برای آموختن میپردازیم.
«خواندن برای خواندن»، «خواندنِ داوطلبانه» و «خواندن بهوقت فراغت» اینها عباراتی هستند که سازمان NLT (سازمانی خودانگیخته و مستقل که با کمکهای خیریه و همراهی مدارس و اجتماعات دیگر، در حوزهی ارتقای سطح سواد و مطالعهی خانوادهها و کودکان دبستانی فعالیت میکند) در معنای «خواندن برای لذتبردن» بهکار برده است. طرفداران این رویکرد، معتقدند که کتابخواندن باید به قصدِ لذتبردن و با انگیزهی خود فرد انجام شود. آنها معتقدند که تنها در این صورت است که تمامِ فواید کتابخواندن، شامل حال خواننده میشود؛ البته میتواند به پیشنهاد شخصِ دیگری هم صورت بگیرد؛ اما باید با علاقهی خود خواننده دنبال شود.
پژوهشگران «خواندن برای لذتبردن» را فرآیندی خلاق و فعالانه میدانند. آنها معتقدند که در قرن ۲۱، بهخصوص نوجوانانی که در مرحلهی ورود به بزرگسالی هستند، بیش از هر زمانِ دیگری در تاریخِ زندگی انسانها، نیاز دارند که بخوانند و بنویسند.
آنها به این مهارت احتیاج دارند تا انبوهِ اطلاعاتی را که هر روز به آنها وارد میشود، برای ثبت زندگی شخصیشان، ارائهی شغلشان و بهصورت کلی بهعنوان یک شهروند بهکار گیرند و این موضوع در صورتِ اینکه کتاب بخوانند و از آن لذت ببرند، با کیفیتِ بیشتری اتفاق میافتد.
در بسیاری از مدارسِ سراسر دنیا، زمان و مکانی از ساعاتِ درسی را به این موضوع اختصاص میدهند و بستری فراهم میکنند که به دانشآموزان لذتِ کتابخواندن را معرفی کنند. جلسات کتابخوانی برگزار میکنند؛ نویسندگان را به کلاسهای درسی دعوت میکنند؛ کلوبهای کتابخوانی برپا میکنند و زمانی را برای به اشتراک گذاشتن نظرات بچهها فراهم میکنند.
به گفتهی پژوهشگران، لذتبردن از کتابخواندن، با افزایش سن کم میشود؛ میگویند که افراد، مهارتهای کتابخوانی را در کودکی بهتر فرامیگیرند. علاوهبر آن، در ذهنِ اکثرِ بزرگسالان، افراد کتابخوان و فعالیتِ کتاب خواندن، کسلکننده است؛ بنابراین طبیعی است که برای پرکردن اوقات فراغتشان کمتر به سراغ کتابخواندن بروند.
گفته میشود کودکانی که از خواندن لذت میبرند، بهتر از باقی دانشآموزان میتوانند درسهایشان را بفهمند و آنها را ارائه دهند. علاوهبر آن، کودکانِ بین ده تا شانزده سالی که کتاب خواندن را بهعنوان فعالیتی برای لذت بردن میدانند، از واژهها بهتر استفاده میکنند و آنها را بهتر ادا میکنند؛ و حتی در درسی مانند ریاضی هم پیشرفت چشمگیرتری دارند.
علاوهبر اینها، پژوهشگران میگویند زمانی که شما فصلی از کتابی مانند هریپاتر را میخوانید، همان بخشی از مغز شما درگیر میشود که در واقعیت شاهد آن شخصیتها و وقایع باشید. بنابراین، شاید بتوان گفت که وقتی کتاب میخوانید، مانند این است که تمامِ وقایع کتاب را تجربه کرده باشید. بنابراین افرادی که کتابهای بیشتری را انتخاب میکنند و میخوانند، شرایط و احساساتِ خودشان را دقیقتر درک میکنند و آنها را بهتر با دیگران به اشتراک میگذارند.
کتاب خواندن برای لذت بردن، فوایدِ دیگری هم دارد؛ پژوهشها میگویند که کتابخواندن اگر با لذتبردن همراه شود، اضطراب و تنش و تپش قلب را کمتر میکند. همچنین گفتهاند که این فعالیت، سه برابر بیشتر از پیادهروی و هفت برابر بیشتر از بازیهای کامپیوتری باعث کاهش استرس میشوند.
در این شیوه، لازم است کتابهایی را انتخاب کنید که دغدغهی خواندنِ آنها را دارید. موضوعِ کتابها را بپسندید و با آن ارتباط بگیرید. قرار نیست که کتاب، مانند معلم به شما موضوعی را آموزش دهد. این شیوه از کتابخواندن، جدا از فوایدی که دارد، قرار است اوقات فراغتتان را پر کند. بنابراین لازم است کتابی را انتخاب کنید که از آن لذت میبرید. بهقولِ ملیسا مار، رماننویس آمریکایی، زندگی کوتاهتر از آن است که کتابهایی را بخوانید که از آنها لذت نمیبرید.
شاید به نظرتان بیاید وقتی از «لذتبردن» صحبت میکنیم، نباید حرفی از راهکار و تکنیک به میان بیاید. اگر شما هم از آن دسته افرادی هستید که میخواهید بخشی از اوقاتِ فراغتتان را به کتابخواندن اختصاص دهید، چه راهکارهایی را بهکار میگیرید؟ در ادامه، چهار گامِ اولیه پیشنهاد میدهیم که بتوانید بهتر و با لذتِ بیشتری کتاب بخوانید.
این مرحله، شاید سختترین مرحله بهحساب بیاید. راههای بسیاری وجود دارد که بتوانید کتابِ مناسبِ خودتان را انتخاب کنید. معمولاً جلدِ کتابها بیشترین تأثیر را روی تصور شما از کتاب میگذارد. ممکن است به پیشنهادِ دوستانتان با کتابی آشنا شوید. شاید بتوانید از کتابهای نویسندهی محبوبتان کتابی را انتخاب کنید. میتوانید فیلمِ یک کتاب را ببینید و اگر برایتان جالب بود، کتابش را هم تهیه کنید.
ممکن است در یکی از شبکههای اجتماعی نامِ آن را بشنوید و به آن علاقهمند شوید. ممکن است معلم یا استادتان آن را به شما پیشنهاد دهد. شاید بتوانید نقدی از کتابی پیدا کنید و برایتان هیجانانگیز شود. میتوانید جایزههای ادبی را دنبال کنید و برگزیدگان را انتخاب کنید. ممکن است موضوعی ذهن شما را درگیر کرده باشد و براساس آن به دنبال کتابی بگردید. سایتهای بسیاری هم وجود دارد که بتوانید از طریقِ آنها با کتابهای مختلف آشنا شوید، نظر خوانندگانِ این کتابها را بخوانید و کتابِ مناسبی را انتخاب کنید.
هر کدام از این روشها، میتواند روشِ مناسبی برای انتخاب یک کتاب باشد. مهمتر از همه، این است که باید با ذهنی باز و بدون پیشفرض سراغ کتابها بروید. حتی کتابهایی که در گذشته دوست نداشتید. مطمئن باشید که کتابهای موردعلاقهتان، خودشان را به شما نشان خواهند داد. در سایت و اپلیکیشن طاقچه میتوانید نظرات و امتیاز کاربرها را زیر هر کتاب بخوانید.
حداقل پنج کتاب را برای خواندن انتخاب کنید. در گامهای بعدی متوجه خواهید شد که این کار چه فایدهای دارد. میتوانید به کتابفروشیهای الکترونیک مانند طاقچه هم سر بزنید. مزیتِ این نوع از کتابفروشیها، این است که معمولاً کتابها را در دستههای مختلفی و براساس ژانر و موضوع طبقهبندی کردهاند تا اگر موضوع خاصی را در نظر دارید، بتوانید راحتتر کتابِ موردنظر خودتان را پیدا کنید. علاوهبر آن، در سایتِ طاقچه، این امکان را دارید که اگر توضیحات کتابی را خواندید و به آن علاقهمند شدید، در بخش «مطالعه نمونه» چند صفحهی اول کتاب را هم رایگان بخوانید.
یکی از پنج کتابِ منتخبتان را انتخاب کنید و شروع کنید به خواندن. فکرهای مزاحم را از خود دور کنید. توصیه میشود اگر گرسنهاید، غذایی بخورید و بعد کتاب را شروع کنید. اگر دوست دارید، چای یا قهوهای آماده کنید. مکانِ مناسبی، داخلِ خانه یا خارج از آن پیدا کنید. دمای مناسبِ خود را فراهم کنید؛ مثلاً اگر سردتان است، پتوی نازکی بیاورید. کتاب خواندن را مانند یک مراسم بهجا بیاورید.
کتاب را شروع کنید! اگر از خواندن کتابتان لذت میبرید، به خواندن ادامه دهید و بعد از تمامکردن کتاب، مراحلِ یک تا چهار را دوباره تکرار کنید. اگر دربارهی کتاب مطمئن نیستید، تلاش کنید که بهترین زمان را برای کنارگذاشتن آن انتخاب کنید. این اتفاق میتواند بعد از ده صفحه یا حتی بعد از صد صفحه بیفتد. بعضی از کتابها را باید بسیار بخوانید تا به جایی برسند که بتواند شما را به دنبال خودشان بکِشانند. اگر بعد از خواندنِ تعدادی از صفحاتِ کتاب از آن لذت نبردید، آن را کنار بگذارید و به سراغ کتابِ بعدی (از پنج کتابِ منتخبتان) بروید. نگران نباشید، کتابها از کنار گذاشتهشدن غمگین نمیشوند. شاید چند سالِ بعد، دوباره به آنها برخورد کردید و اتفاقاً لذت هم بردید.
کتاب خواندن و شنیدن تفریحِ لذتبخش ماست و طاقچه تلاش میکند این تفریح را آسانتر کند.
شاید فکر کنید که لذتبردن و آموختن میتوانند تداخلی با هم نداشته باشند. باید بگوییم که حق با شماست. منظورْ این نیست که وقتی از خواندن کتابی لذت میبریم، از آن چیزی نمیآموزیم. همچنین این معنی را هم ندارد که وقتی کتابی را برای آموختن میخوانیم، نمیتوانیم از آن لذت ببریم.
هدف این بخش از یادداشت ما، خواندنِ کتابهایی است که هدفِ اصلی نویسنده برای نوشتن آن، لذتبردن مخاطب نبوده است. اما ممکن است در سطوح بعدیِ اهداف او فرض شده باشد. این نوع از خواندن، برای کتابهایی کاربرد دارد که نویسنده نکاتی آموزنده را گردِ هم آورده و هدفش انتقال تجربیات و آموزش مفاهیم بوده که معمولاً کتابهای دانشگاهی یا کتابهای تخصصی را شامل میشوند. برای خواندنِ این کتابها، معمولاً لازم است روزهای بیشتری را به خواندنِ آنها اختصاص دهید. حتی ممکن است کتاب دیگری را به صورتِ موازی به قصد لذتبردن با این کتاب پیش ببرید.
مورتیمر ادلر، فیلسوفِ آمریکایی در کتابِ «چگونه کتاب بخوانیم» میگوید: «همهی ما در دوران دبستان آموختهایم که چطور بخوانیم، اما آیا آموختهایم که چطور خوب کتاب بخوانیم؟»
او معتقد است که هدفِ مردم، از خواندنِ مطالب روزمرهای که در روزنامهها و رسانههایی از این قبیل میخوانند، دریافت اطلاعات است؛ نه آموختن. همچنین معتقد است که: «کتاب خواندن به قصد آموختن، فعالیتی آموختنی است.»
ادلر برای اینکه خوانندههای کتاب، تفاوتِ انواع خواندن را متوجه شوند، میگوید: «خواندنِ هر آن چیزی که بهراحتی هضم شود، خواندن برای دریافت اطلاعات است و نه برای آموختن.» به این ترتیب، ادلر کتابخواندن را در چهار سطح دستهبندی میکند:
این سطح، نوعی از خواندن است که از سالهای ابتدای تحصیلمان آموختهایم. تأکید آن بر مفهومِ ظاهری کلمات و جملات است که معمولاً همهی ما در خواندنهایمان از آن استفاده میکنیم.
در این سطح، لازم است که نگاهی به فهرست مطالب و تصاویر بیندازیم و چند خط از کتاب را تصادفی بخوانیم. و یا شروع به خواندنِ متنِ کتاب کنیم بدون آنکه در حاشیهی متنها چیزی بنویسیم و یا مکث کنیم. اهمیتی ندارد که تمام مطالبِ کتاب را متوجه شویم. این نوع خواندن، به ما کمک میکند بفهمیم که آیا میخواهیم برای خواندن این کتاب زمان صرف کنیم یا نه. در برخی از موارد، این نوع از خواندن، تمامِ آنچه از متن میخواستیم را برای ما فراهم میکند. اما اگر بخواهیم نکاتِ بیشتری را بدانیم، باید به سطوح بعدی برویم.
فرانسیس بیکن، فیلسوف و نویسندهی اهل انگلیس میگوید: «بعضی از کتابها را باید چشید. بعضی دیگر را باید بلعید، و بعضی دیگر را باید خواند و جوید و هضم کرد.»
خواندنِ تحلیلی را میتوان معادلِ جویدن و هضمکردنِ کتاب دانست. خواندنِ تحلیلی، خواندنِ دقیق و تمام و کمال کتاب است. در این سطح، مانند این است که مغزِ شما مطالبِ کتاب را حفر میکند تا عمقِ مطالب را بفهمد. در این سطح از کتابخواندن، لازم است که مطالب کتاب را طبقهبندی کنید و سؤالِ اصلی نویسنده را دربیاورید.
در این سطح، لازم است که اصطلاحات و لغاتِ کلیدیِ نویسنده را شناسایی کنید و برداشتِ خودتان را از آنها یادداشت کنید. سؤالات خودتان را به سؤالات نویسنده اضافه کنید و تلاش کنید که پاسخهای محتمل را پیدا کنید.
البته لزومی ندارد که تمامِ سؤالاتِ شما پاسخ داده شود. ممکن است سؤالهایتان پاسخهای متعدد یا حتی متضادی داشته باشند. میتوانید متون یا مقالاتِ مرتبط با کتاب را هم پیدا کنید و نکاتی را که از آنها هم دریافت کردهاید، با هم تلفیق کنید. بعد از آنکه در این سطح قرار گرفتید، میتوانید نظراتِ محکمی دربارهی موضوع کتاب ارائه کنید.
در نهایت میتوان گفت ادلر معتقد است هدفِ شما از کتابخواندن، نوعِ خواندنِ شما را معلوم میکند. به گفتهی او، زمانی که روزنامه میخوانید، ممکن است از مطالبی رد شوید یا مطالبی را دو بار بخوانید. اما بسیاری از کتابها هستند که باید مطالبِ آن را دقیق بخوانید تا بتوانید فصلهای بعدی را شروع کنید.
کتابخانه نیمه شب
نویسنده: مت هیگ
مترجم: محمدصالح نورانیزاده
انتشارات: کتاب کوله پشتی
اگر شانس این را داشته باشید که به کتابخانه نیمه شب بروید و خودتان تمام زندگیهای دیگرتان را ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد؟ امکان دارد هر کدام از این زندگیها بهتر از زندگی حال حاضر شما باشند؟
نورا با سوالی این چنینی به سراغ کتابخانهای مرموز میرود که بداند قصه زندگی او چطور میشد اگر در جایی از زندگی انتخاب دیگری میکرد. او زندگیای پر از بدبختی و پشیمانی داشته اما در این کتابخانه فرصتی برایش فراهم میشود تا اوضاعش را روبه راه کند. او این انتخاب را دارد که زندگی کنونیاش را با زندگی جدیدی عوض کند. مسیر شغلی جدیدی داشته باشد، روابط شکستخوردهاش را از نو بسازد و رویاهای کودکیاش را دنبال کند. او باید در این سفر به دل کتابخانه نیمهشب به دورن خودش نظر کند و آن چه را واقعا به زندگیاش معنا و ارزش میدهد، پیدا کند. کتابخانهای با انبوهی از کتاب که هرکدام قصه یک زندگی را میگویند.
تولستوی و مبل بنفش
نویسنده: نینا سنکویچ
مترجم: لیلا کرد
انتشارات: کتاب کوله پشتی
جک و نینا راهی سفری دو نفره به مناسبت تولد جک شدهاند. نینا که بسیار به مطالعه علاقهمند است، سرمیز شام به جک میگوید که قصد دارد به مدت یک سال هر روز یک کتاب بخواند. اما او دلیلی برای این کار دارد. در حقیقت او در تلاش است تا با پناه بردن به دنیای داستانها، با مطالعه کتابها و غرق شدن در ادبیات، درد از دست دادن ناگهانی خواهرش را تسکین دهد. خواهرش که به سرطان کیسه صفرا دچار شده بود، به طرز ناگهانی و با سرعتی بسیار بالا از زمان تشخیص بیماریاش، از دست رفت. نینا برای تسکین خودش، از دردی که میکشید فرار نکرد. بلکه شجاعانه تصمیم گرفت تا با آن روبهرو شود؛ کتابخوانیاش را شروع کرد.
نینا سنکویچ لابه لای کتابخوانیها در هر بخش کتاب تولستوی و مبل بنفش، قسمتی از زندگی خود را روایت میکند و این که چطور در هر برههای از زندگیاش کتابها درد او را تسکین داده و با خوشحالی و غمش همراه بودهاند. فصلهای این کتاب هم با جملهای که نینا از هر کتاب انتخاب کرده آغاز میشوند. این داستان از دریافتهای نویسنده از کتابهای مختلف میگوید. او مفاهیم مختلفی را در کتابها جستجو کرد؛ چرایی مرگ، معنای زندگی و …
سنکویچ درباره تجربهای که منجر به نوشتن کتاب تولستوی و مبل بنفش شد، اینطور میگوید: «سالِ هر روز یک کتاب من، سال آسایشگاه من بود. سال من بهدور از هوای ناسالم خشم و اندوهی که زندگیام را از آن انباشته بودم. گریزی بود به بادهای شفابخش ملایم تپههای کتاب. سال کتابخوانی من وقفه من بود، تعلیق من در زمان بین اندوه جانکاه مرگ خواهرم و آیندهای که حالا در کنارم ایستاده بود. من در مدت یک سالِ تمام استراحت و فراغت با کتابها، شفا پیدا کردم. حتی از آن هم بیشتر، آموختم که چگونه از مرحله بهبودی فراتر بروم.»
خواندن در توالت
نویسنده: هنری میلر
مترجم: محمدرضا شکاری
انتشارات: گروه انتشاراتی ققنوس
هنری میلر در کتاب خواندن در توالت با جدی اما با زبانی طنز به بیان نظرات خود درباره مطالعه و کتابهایی که در طول زندگی مطالعه کرده است میپردازد. میلر در این کتاب از مطالعه خودش و ارتباطش با کتابها میگوید توضیح میدهد چرا خواندن در توالت را برای عنوان کتاب خود انتخاب کرده است.
چه چیزی باعث میشود کتاب زنده باشد؟ خیلی اوقات این سؤال به ذهن میرسد! به نظرم پاسخش ساده است. کتاب با توصیه پرشور یک خواننده به خوانندهای دیگر زندگی میکند. هیچچیز نمیتواند این انگیزه اساسی را در انسان خفه کند. با وجود نظرهای افراد بدبین و مردمگریز، نویسنده اعتقاد دارد انسانها همیشه میکوشند عمیقترین تجربیاتشان را با هم به اشتراک بگذارند. این تجربهای از تجربهها است. نویسنده تجربهاش از خواندن تجربیات را در اختیار دیگران قرار میدهد.
اعترافات یک کتاب خوان معمولی
نویسنده: آنه فدیمن
مترجم: محمد معماریان
انتشارات: انتشارات ترجمان علوم انسانی
کتابخوان معمولی نه منتقد است و نه کارشناس؛ کتابخواندن برای او لذتی است برآمده از دل. آن طور که ویرجینیا وولف میگوید، «کتابخوان معمولی برای لذتِ خود میخواند نه برای کسب معرفت یا تصحیح نظرات دیگران». زندگی کتابخوان معمولی با کتابها آمیخته است و مهمترین لحظاتش را با کتابهایش به خاطر میآورد. آنه فدیمن هم خود را نه منتقد کتاب و سرویراستار نامدار آمریکایی، که یک کتابخوان معمولی میداند. او در این کتاب ۱۸ روایت از تجربههایش از زندگی با کتاب را نوشته است. فدیمن از طبقۀ عجیب کتابخانهها میگوید که نشان از درونیترین لایههای صاحبانش دارد. از دستور زبان چنان دلنشین سخن میگوید که فراموش میکنی این همان ملالانگیزترین بخش زبان است. او حتی زمان رسمیت ازدواجش با همسرش را زمان «وصلت» کتابهایشان میداند: «کتابهای من و او کتابهای ما شده بودند، حالا دیگر واقعاً متاهل شده بودیم». فدیمن گاهی از لذت خواندن آثار کلاسیک میگوید و گاهی از ولع عقدهوارش به خواندن کاتالوگهای تبلیغاتی. نثر صمیمی، پراحساس و طنزآمیز او ما را به یاد بهترین لحظاتمان با کتابها میاندازد، حتی اگر چندان اهل فضل و ادب نباشیم، درست مثل کتابخوان معمولی.
اگر طاقچه را نمیشناسید آن را به صورت رایگان دانلود کنید و سری به فروشگاه کتابهایش بزنید. در طاقچه میتوانید کتابهای الکترونیک، روزنامه، مجله، کتاب درسی و کمکدرسی و کتابهای صوتی نیز پیدا کنید. گفتنی است در طاقچه چندینهزار کتاب بهصورت قانونی و با رعایت حق مولف برای دانلود رایگان علاقهمندان ارائه شدهاند. پیشنهاد میکنیم سری به صفحهی دانلود رایگان کتاب در سایت طاقچه بزنید.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه