لوگو طاقچه
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه
نقد کتاب راز

نقد کتاب راز؛ جادوی ذهن یا بازی خیال؟

2 بازدید

کتاب راز نوشته‌ی راندا برن از زمان انتشار در ۲۰۰۶ به پنجاه زبان ترجمه شده و چند ده میلیون نسخه از آن به فروش رسیده است. این کتاب با ادعای «بزرگ‌ترین راز عصر جدید» منتشر شد و می‌گوید نیرویی در جهان هستی عمل می‌کند و ما به چیزی تبدیل می‌شویم که بیشتر به آن فکر می‌کنیم. بعد از انتشار این کتاب، شخصیت‌های مشهور با برنامه‌های پرمخاطب خود مانند اپرا وینفری از «راز» استقبال کردند، نویسنده را به برنامه‌ی خود بردند و این کتاب همراه با مستندی به همین نام تبدیل به پدیده‌ای جهانی شد و طبعاً بازار نشر ایران و خواننده‌ی ایرانی هم از آن بی‌نصیب نماند.

بررسی و نقد کتاب راز

راز

نویسنده: راندا برن

مترجم: مسیحا برزگر

انتشارات: انتشارات ذهن آویز

کتاب با این ادعا آغاز می‌شود که در طول تاریخ بشر همواره رازی وجود داشته که فقط تعداد اندکی از وجودش آگاه بوده‌اند و با کمک آن توانستند جایگاهی بی‌بدیل در عرصه‌های مختلف تاریخ جهان به خود اختصاص دهند. نویسنده می‌گوید موفق شده این راز را کشف کند و آن را در اختیار همه‌ی مردم جهان قرار می‌دهد تا «عصری باشکوه از تاریخ جهان» آغاز شود.

برن در این کتاب از گفته‌های افراد بسیاری استفاده کرده است. این افراد همگی متخصص حوزه‌ای معرفی شده‌اند. کتاب جز همین افراد مرجع قابل استنادی ندارد و درواقع، نقش این شخصیت‌ها پرکردن خلأ تحلیل و استناد علمی یا توضیح آموزه و ایجاد حس اعتبار و جذابیت است.

آنچه در ادامه می‌آید بررسی مدعای نویسنده از جنبه‌های مختلف است تا ببینیم آیا کتاب آن‌گونه که می‌گوید متکی به یافته‌های علمی است؟ آیا متخصصان آن را تأیید می‌کنند؟ خواندن چنین محتوایی چه تأثیراتی بر خوانندگان می‌گذارد و پیامدهای فردی و جمعی فراگیرشدن کتاب‌هایی با محتوایی از این دست چه هستند؟

نقاط قوت کتاب

نقطه‌قوت‌ کتاب «راز» این است که در همان صفحات ابتدایی در خواننده انگیزه و اشتیاقی فوری برای تغییر ایجاد می‌کند. این کتاب با لحنی امیدوارکننده، به مخاطب حس توانمندی و امکانِ دگرگون‌کردن فوری زندگی‌اش را می‌دهد.

نقاط ضعف کتاب

  • بی‌پایه‌بودن مدعاها؛
  • تحریف واقعیت‌های علمی؛
  • جهان‌بینی غیرواقعی؛
  • تشویق خواننده به تنبلی، انفعال و سکوت؛
  • ایجاد توهم کنترل بر زندگی و جهان؛
  • روند سه مرحله‌ای کتاب راز.

در این کتاب سه مرحله برای دستیابی به راز تعریف شده است: خواستن واضح آنچه می‌خواهید؛ باورداشتن به تحقق خواسته‌تان؛ دریافت‌کردن که در صورت انجام‌دادن دو مرحله‌ی اول، حتمی است. در هیچ جایی از این سه مرحله نشانه‌ای مبنی بر نحوه‌ی دریافت و تحقق خواسته‌ها نمی‌بینیم. خواننده فقط باید امیدی تردیدناپذیر داشته باشد تا به مرحله‌ی جادویی دریافت خواسته برسد.

راز

نویسنده: راندا برن

گوینده: شاهین شرافتی

انتشارات: نوین کتاب گویا

راز: علم یا شبه‌علم؟

اولین نشانه‌ی هشداردهنده درباره‌ی این کتاب نویسنده‌ی آن است. راندا برن متخصصی خودخوانده است و منبع اصلی او، ادعایش مبنی بر این است که در دوره‌ای سخت از زندگی‌ خود راز را «کشف» کرد. او این کشف را با نظریه‌ی علمی که اصلاً درکش نکرده بود، یافته‌های روان‌شناسی و چند فرد دیگر که متخصص خوانده می‌شوند و با بهره‌‌گرفتن از جنبش تفکر جدید (New Thuoght) در آمریکای قرن نوزدهم که حقه‌بازان زیادی در آن خانه داشتند، در هم ریخت. به‌طور کلی از قرن هجدهم به این سو قفسه‌های کتابخانه‌ها پر از کتاب‌هایی بوده است که ادعا می‌کردند اسرار جهان را می‌دانند. برن برای تأیید مدعای خود از شخصیت‌های جهانی چون شکسپیر، ادیسون، لینکلن و اینشتین به عنوان حاملان مشترک این راز نام برده است.

او با هیئتی متشکل از ۲۴ معلم، سخنران، کارآفرین، متافیزیک‌دان، فارغ‌التحصیل MBA، متخصص فنگ‌شویی و دو فیزیکدان کوانتومی مصاحبه کرد و با وصل‌‌کردن آن‌ها به هم یک مستند و کتاب ساخت. درواقع راز او بر پایه‌ی تجربه‌های شخصی، مصاحبه و نقل‌قول افراد است. این ادعاها هر جا که توانسته است از یافته‌های علمی به شکل نادرست به نفع خود بهره گرفته است. مفاهیم کلیدی کتاب یعنی جذب، ارتعاش و فرکانس هیچ تعریف علمی ندارند. نویسنده هم لازم ندیده آن‌ها را توضیح دهد فقط خواسته بپذیرید که هستند. اما بیش از هر چیز بر فیزیک کوانتوم در تأیید مدعاها تأکید کرده است.

فیزیک کوانتوم

فیزیک کوانتوم علم ذرات بنیادی مثل الکترون‌ها و اتم‌ها، عدم قطعیت و رفتارهای احتمالی ‌آن‌هاست. این ذرات رفتارهای متفاوت دارند، برخی درهم‌تنیده هستند، یعنی تغییر یکی بلافاصله تغییر دیگری را در پی دارد حتی اگر دور باشند. بر همین مبنا می‌گویند ذهن ما با فرکانس خود می‌تواند این ذرات را تحت تأثیر قرار دهد؛ اما دو اشتباه مرتکب می‌شوند: یک اینکه مفهوم انرژی در فیزیک را با انرژی ذهنی خلط کرده و دوم اینکه پدیده‌های در مقیاس کوانتومی را به زندگی روزمره تعمیم داده‌اند. درواقع، جهان واقعی انرژی دارد اما این انرژی تحت کنترل ذهن نیست. به همین دلیل است که نوشته‌های مرتبط با قانون جذب در مجله‌های علمی مثل «ساینس» یا «نیچر» منتشر نمی‌شوند؛ زیرا هیچ‌کدام از این نظریه‌ها در مورد کاهش وزن، صورتحساب‌های کارت اعتباری یا هر چیز دیگری بالاتر از مقیاس اتم‌ها نیستند.

راز یا قدرت تفکر مثبت؟

تحقیقات روان‌شناسی تجربی از برخی آموزه‌های راز پشتیبانی می‌کند؛ به‌ویژه این ایده که داشتن نگرش مثبت معمولاً نتایج مثبتی به همراه دارد با یک تفاوت اساسی و مهم که آن را نه ارتباط جادویی با جهان هستی ایجاد می‌کند و نه نتایج ممکن است همیشه مثبت باشد؛ مثلاً پژوهش‌های CBT می‌گویند افکار منفی منجر به اضطراب می‌شود، اضطراب در عملکرد اثر می‌گذارد و توان تصمیم‌گیری را کاهش می‌دهد، در نتیجه احساس ناتوانی به عملکرد پایین تبدیل می‌شود. این نیرو جادویی نیست، سازوکار روان ماست.

نقد ساختار نظری

کتاب راز قابلیت نقد منطقی ندارد به این دلیل که هر نتیجه‌ای پیشاپیش با نظریه هماهنگ است؛ زیرا موفقیت یا شکست به افکار فرد نسبت داده می‌شود: «هر چیزی که وارد زندگی شما می‌شود شما با افکار خود به زندگی جذب می‌کنید.» آیا واقعاً هر چیزی که تجربه می‌کنیم ساخته‌ی دست خودمان است؟ مثلاً کسی که در لاتاری شرکت می‌کند به برنده‌شدن و ثروتمندشدن فکر می‌کند، اما تعداد بسیار کمی برنده می‌شوند. اگر قانون جذب کار می‌کند و تنها چیز لازم، آرزو و فکر است، آیا نباید همه برنده شوند؟ البته نویسنده و همکارانش برای اثبات مدعای خود تلاشی هم نکرده‌اند. آن‌ها توضیحی در مورد چگونگی خواندن افکار ما توسط جهان و پاسخ به آن‌ها نمی‌دهند. می‌گویند انیشتین از همین قانون استفاده کرد و نتیجه گرفت، پس حتماً چیزی وجود دارد. اما او از کجا می‌داند انیشتین استفاده کرده بود؟ معلوم نیست.

این مسیری است که راه را بر تفکر انتقادی می‌بندد. در این کتاب رد پایی از شواهد علمی دقیق نمی‌بینیم چون لازم ندارد. خواننده‌ی آن مخاطبی است که تفکر علمی آموزش ندیده است. منطق معیوبِ راز سوی دیگری هم دارد و آن اینکه برای سازوکاری که ظاهراً قانون جذب با آن کار می‌کند، توضیحی ندارد؛ مثلاً اگر بخواهیم وزنمان کم شود یا ماشین جدیدی داشته باشیم، حتی اگر «قانون جذب» وجود داشته باشد، دقیقاً چگونه وزن کم می‌شود و ماشین جدید چطور ظاهر می‌شود؟ برن زحمتی برای بررسی این خطاهای منطقی به خود نداده است.

پیامدهای فردی و اجتماعی کتاب‌های خودیاری مانند راز

راز و کتاب‌هایی مانند آن فرهنگ موفقیت سریع و آسان را تبلیغ می‌کنند و این یکی از دلایل محبوبیت آن‌هاست. رواج این آموزه‌ها باعث می‌شود افراد گمان کنند موفقیت فقط به افکار مثبت بستگی دارد و تمام عوامل اثرگذار مانند ژنتیک، محیط، وضعیت اقتصادی و آموزشی و شرایط اجتماعی را نادیده بگیرند و برای تلاش فردی هم سهمی قائل نشوند. این ساده‌سازی غیرمسئولانه‌ هم فرد را به تنبلی می‌کشاند و هم باعث می‌شود در صورت توفیق‌نیافتن دچار بی‌انگیزگی و سرخوردگی شود. از آن مهم‌تر، با خشکاندن توانایی بالقوه‌ی درک و تحلیل در وجود فرد همه‌چیز را به نداشتن ارتعاش مثبت تقلیل می‌دهد.

در پژوهشی که در مجله‌ی «امریکن سایکولوژیست» منتشر شده است چند محقق بررسی کرده‌اند که چطور کتاب‌های انگیزشی مثل رازْ فرهنگ سکوت و سانسور را ایجاد کرده‌اند. این کتاب‌ها با ترویج مثبت‌گراییِ افراطی فرد را از تحلیل عقلانی، شک و نقد پیرامون خود عاجز می‌کنند؛ زیرا هرگونه انتقاد مساوی با انرژی منفی است. فرهنگ خودیاری با متمرکزکردن جهان در زندگی هر فرد او را مسئول کامل ناهنجاری‌ها و شکست‌ها می‌کند. از آن طرف توهم مخرب دیگری به او تزریق می‌کند و آن توهم کنترل مطلق بر زندگی است.

در جامعه‌ای که فردگرایی افراطی، انرژی ذهنی و تمرکز برای از آسمان‌باریدن ثروت، سکه‌ی رایج باشد، نباید امیدی به حل مشکلات جمعی‌اش داشت. مسائلی بسیار کلان و پیچیده آن بیرون هستند که هرگز قرار نیست با تفکر مثبت حل شوند. ممکن است در جامعه‌ای باثبات، وجود پیروان جریان‌های متافیزیکی عامیانه و تجاری چندان بحرانی تلقی نشود، اما همین آموزه‌ها وقتی به جوامعی که نابهنجاری‌ها در آن سر به فلک می‌کشد، سرازیر و تبدیل به مذهب رایج شوند، نتیجه متفاوت خواهد بود؛ زیرا در میانه‌ی مسائل در‌هم‌پیچیده‌ی آن، کسی نباید انرژی منفی تولید کند. همه مشغول تمرکز و حس مثبت برای به‌دست‌آوردن پول و موقعیت از ناکجاآباد هستند.

جهان‌بینی غیرواقعی

برن و همکارانش می‌گویند منابع این جهان نامحدود است و هرکس هرآنچه بخواهد می‌تواند در اختیار داشته باشد؛ زیرا کائنات بخشنده است و شادمانی سهم همه‌ی آدم‌ها. در واقعیت چه؟ کاملاً واضح است که منابع طبیعی و اقتصادی جهان و فرصت‌ها محدود هستند و همان‌ها هم از ازل نابرابر توزیع شده‌اند. رقابت و جنگ از زمان رانده‌شدن انسان جزئی از زندگی او بوده و خواهد بود. هیچ اراده‌ی شخصی متکی به انرژی ذهنی نمی‌تواند محدودیت منابع را نامحدود کند. شادمانی برخلاف آنچه کتاب می‌گوید نه در اختیار همه است و نه از شرایط محیطی، منفک. آموزه‌ای که می‌گوید اگر فکر کنی پول، شادمانی، کار و روابط عالی خواهی داشت حقه‌بازی است، به این دلیل ساده که با واقعیت جهان ناسازگار است.

منظور از راز در این کتاب چیست؟

راز چیزی است که نویسنده آن را قانون جذب نامیده و ایده‌ی مرکزی کتاب است. بر اساس آن، هر چیزی که در ذهن خود به آن فکر یا احساس کنیم، انرژی ایجاد می‌کند و زندگی ما آن را به خود جذب می‌کند. برن این را راز نامید؛ زیرا مدعی بود هزاران سال وجود داشته است بی آنکه عموم مردم از آن آگاه بوده باشند.

آیا قانون جذب حقیقت دارد و تأثیر آن اثبات شده است؟

اگر مبنا علم باشد، اثبات نشده است. فرضیه‌ای که ادعای علمی‌بودن دارد، باید بتواند با مطالعات تکرارشونده و آزمایش‌های قابل اثبات، خود را توضیح دهد. هیچ مطالعه‌ی علمی معتبر وجود ندارد که نشان دهد فکرکردن یا تصورکردن خودکار باعث جذب ثروت، سلامتی و موقعیت خوب می‌شود.

نظر روان‌شناسان و پزشکان درباره‌ی قانون جذب

روان‌شناسان و پزشکان به قانون جذب به دیده‌ی تردید می‌نگرند. در وب‌سایت «سایکولوژی تودی» یادداشت‌های زیادی از آن‌ها دیده می‌شود که قانون جذب را شبه‌علم متافیزیکی نامیده‌اند که با پیش‌فرض‌های نادرست و بی‌پایه تلاش می‌کند خود را علمی نشان دهد. آن‌ها هشدار می‌دهند باور به قانون جذب منجر به خودسرزنشی در فرد می‌شود. یکی از این روان‌شناسان در توضیح باور عمومی به قانون جذب از اصلاح آپوفنیا (Apophenia) استفاده کرده است: تمایل به دیدن الگو یا معنی در داده‌های تصادفی. به این معنی که افراد تمایل دارند مواردی را ببینند که باورشان را تأیید می‌کند.

دلایل برای رد قانون جذب

اثبات‌ناپذیری و قابل آزمایش‌نبودن قانون جذب در صدر نظرات مخالفان این ادعاست. استفاده‌ی نادرست از مفاهیم علمی که در علوم فیزیک و اعصاب معنا و کارکرد مشخص دارند، تفکر جادویی کتاب و تشویق بی‌عملی، سوگیری شناختی، مسئولیت‌زدایی و خطرات روانی متعاقب آن از دیگر دلایل مخالفت با قانون جذب است.

استدلال موافقان قانون جذب

موافقان قانون جذب استدلالی برای عقیده‌ی خود ندارند. آن‌ها متکی به تجربه‌ی شخصی و شواهد فردی هستند. برن و دیگران تلاشی برای اثبات ادعای متافیزیکی ارتعاش و فرکانس مثبت نکرده‌اند. آن‌ها می‌گویند این قانون وجود دارد همان‌طور که هستی وجود دارد و نباید دنبال فهم چیستی آن بود فقط باید پذیرفت و از آن بهره گرفت.

چه کسانی از راز نتیجه گرفتند؟

کاربران در سایت‌های فروش کتاب چه داخلی و چه خارجی از تجربه‌های خود درباره‌ی این کتاب نوشته‌اند. در کنار مخالفان که آن را کتاب زرد نامیده‌اند و قانون جذب را علمی نمی‌دانند کاربرانی هستند که می‌گویند واقعاً از این کتاب نتیجه گرفته‌اند؛ مثلاً یک نفر نوشته است مدتی بیکار بوده و با به‌کارگرفتن تمرین‌های راز شغل پیدا کرده است یا کاربر دیگری نوشته کتاب راز ذهن او را تغییر داده و باعث شده است چیزهای زیادی در زندگی به دست آورد. کاربری ایرانی هم نوشته است قانون جذب را می‌توان با آیات و روایت‌های مذهبی تطبیق داد. اما نمی‌بینیم کسی نوشته باشد با کمک کتاب راز میلیونر شده باشد. اکثر موافقان بر اثرگذاری ذهنی و معنوی آن تأکید کرده‌اند.

آیا باید کتاب راز را بخوانیم؟

راه‌های مختلفی برای درک جهان وجود دارد. ممکن است فردی به فلسفه مراجعه کند، دیگری به شهود خود تکیه کند یا از منطق استفاده کند یا به مشاهدات تجربی تکیه کند. مسئله اینجا فقط علمی‌نبودن قانون جذب نیست. برخی از مکاتب و باورها هم در علم اثبات نشده‌اند با این حال پیروان خود را دارند.

مسئله این است که قانون جذب برن نه عرفان است، نه علم است، نه روان‌شناسی است، نه هستی‌شناسی است و نه حتی اصول موفقیت بلکه ملغمه‌ای از همه‌چیز است و در نهایت، هیچ‌چیز. «عرفان تجاری» و فانتزی این کتاب در خدمت مسائل مادی فرد است و در این شکل از «عرفان تجاری»، توجه به‌جای سیر و سلوک درونی، بیشتر معطوف به دستیابی سریع به دستاوردهای مادی می‌شود؛ گویی قرار است از عوالم بالا، رفاه و ثروت به‌سادگی به زندگی روزمره سرازیر شود. شاید تنها پرسش مهمی که پیش از دل‌بستن به چنین وعده‌هایی بد نیست مطرح کنیم این باشد که اگر «راز» واقعاً بزرگ‌ترین کشف عصر جدید بود، چه نیازی به این‌همه تکرار همان هسته‌ی مرکزی در قالب کتاب‌ها و عناوین تازه وجود داشت؟ «راز» حتی راز هم نیست.

دهه‌هاست که کتاب‌های عصر جدید و خودیاری پاسخ‌های آسانی برای مشکلات زندگی ارائه می‌دهند. اگر هر یک از آن‌ها واقعاً شامل اسرار موفقیت، ثروت و خوشبختی می‌شدند صنعت خودیاری ورشکست شده بود. ترنس هاینز، استاد روان‌شناسی دانشگاه پیس که بیشتر در حوزه‌ی شبه‌علم و پدیده‌های ماوراءالطبیعه کار کرده، در این باره نوشته است: «خریداران این کتاب‌ها افرادی هستند که از یک ترفند خودیاری به ترفند بعدی می‌پرند. تقریباً مثل این است که به آن معتاد شده‌اند. آن‌ها کتاب را می‌خرند و چون کار نمی‌کند، به موج شبه‌علمی بعدی می‌پرند.» انتخاب مطالعه‌ی این کتاب با خواننده است؛ فقط خوب است به یاد داشته باشیم که برای موفقیت و ثروت، میان‌بری جادویی وجود ندارد و آنچه نتیجه می‌دهد ترکیبی از تلاش، مهارت و واقع‌بینی است.

می‌توانید برای آشنایی با لحن و محتوای اثر، جملاتی از کتاب راز به انتخاب خوانندگان را در طاقچه بخوانید.

آیا کتاب راز زرد است؟

بله. کتاب راز با ایجاد امید و انگیزه‌ی فوری، ادعاهای بزرگ اما ساده‌انگارانه و بدون پشتوانه جزو کتاب‌های زرد دسته‌بندی می‌شود.

آیا مطالعه‌ی راز آسیب‌زننده است؟

اثر این کتاب تا حد زیادی به دغدغه‌ها و مشکلات زندگی، سطح آگاهی و انتظار خواننده بستگی دارد. معمولاً مخاطبان کتاب‌هایی مانند «راز»، در دوره‌های فشار و بن‌بست شخصی به سراغ آن‌ها می‌روند و از اطرافیان شنیده‌اند که این آثار می‌توانند «زندگی را متحول کنند» یا راهی آسان و فوری برای رسیدن به رفاه و موفقیت پیشِ رو می‌گذارند. در چنین وضعیت‌هایی، «راز» می‌تواند به‌جای کمکِ واقع‌بینانه، نوعی جهان‌بینی غیرواقعی بسازد و با وعده‌ی میان‌بُرهای ذهنی، فاصله‌ی فرد را با مواجهه‌ی مؤثر با مسائلش بیشتر کند.

تفاوت کتاب راز و معجزه شکرگزاری

«راز» کتاب اصلی برن است که در آن ایده‌ی مرکزی همه‌ی آثار بعدی‌اش را طرح می‌کند؛ ایده‌ای بر پایه‌ی «قانون جذب» که می‌گوید افکار و احساسات انسان نوعی انرژی می‌سازند و همان چیزها را به زندگی او جذب می‌کنند. «معجزه‌ی شکرگزاری» در امتداد همین خط فکری، مجموعه‌ای از تمرین‌های مشخص و روزانه برای پرورش ذهن و سبک زندگی به‌اصطلاح «مثبت» ارائه می‌کند تا به نتایج مورد انتظار در چارچوب قانون جذبً دست یافته شود. در صورت تمایل، می‌توانید یادداشت نقد کتاب شکرگزاری را هم نیز بخوانید.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

آیا این کتاب ارزش خواندن دارد؟

«راز» متنی ساده و خالی از اصطلاحات پیچیده‌ی فلسفی یا علمی دارد و به همین دلیل برای عموم با سن و سوادهای مختلف قابل‌خواندن است. این کتاب بیش از همه برای کسانی جذاب است که پیش‌فرضِ اثرگذاری مستقیمِ «انرژی ذهن» بر جهان و پیوند آن با ثروت و موفقیت را می‌پذیرند؛ برای خوانندگانی که چنین باوری ندارند، معمولاً ارزش افزوده‌ی چندانی به همراه نخواهد داشت.

نتیجه‌گیری

در مجموع، «راز» را می‌توان نمونه‌ای از عرفان تجاری و خودیاری زرد دانست که با وعده‌ی میان‌بُرهای ذهنی برای رسیدن به ثروت و خوشبختی، از زبان علم و معنویت خرج می‌کند اما نه پشتوانه‌ی تجربی دارد، نه منطق نظری محکمی. خواندن آن، اگر با آگاهی انتقادی و شناختِ مرز بین تفکر مثبت و تفکر جادویی همراه نباشد، می‌تواند به توهم کنترل مطلق، نادیده‌گرفتن نقش شرایط واقعی زندگی و سرزنشِ خود یا دیگران به‌خاطر «نداشتن ارتعاش مثبت» منجر شود. بنابراین، پیش از انتخاب این کتاب باید بدانیم که هیچ قانون مخفیِ کیهانی جای تلاش، مهارت، ساختارهای عادلانه و نگاه واقع‌بینانه به جهان را نمی‌گیرد؛ در نهایت هم این خواننده است که بسته به نظام باورها و انتظارات خود، تصمیم می‌گیرد «راز» را الهام‌بخش، سرگرم‌کننده یا صرفاً نمونه‌ای از ادبیات خودیاری بداند.

2 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ
گردونه تولد 11 سالگی طاقچه

حدیث اورک هستم. متولد ۱۳۶۸. در دانشگاه رشته‌ی تاریخ ایران خواندم. پایان‌نامه‌ام در حوزه‌ی مسائل تاریخ معاصر ایران بود. علایق مطالعاتی من تاریخ، فلسفه‌ی سیاسی و ادبیات به‌ویژه ادبیات داستانی است. جز کارهای تخصصی که مرتبط با رشته‌ی تحصیلی‌ام است، بیشترین تجربه‌ی من از ارتباط و کار با کتاب، ویرایش حدود ۲۰ عنوان کتاب‌ و مجله‌ی علمی، مرورنویسی و هم‌اکنون همکاری با طاقچه در زمینه‌ی تولید محتواست. این همکاری ابتدا در بخش مرورنویسی برای کتاب بود و حالا در بخش بلاگ. در این بخش نقد کتاب، معرفی کتاب، معرفی نویسندگان و زندگی‌نامه می‌نویسم.


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest

0 دیدگاه ها
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین رای
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت‌های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه