نویسنده: جی. کی. رولینگ
مترجم: ویدا اسلامیه
انتشارات: انتشارات کتابسرای تندیس
در سال ۱۹۹۰، زنی به نام جیکی رولینگ قرار بود با قطار از منچستر به لندن برود؛ ولی به دلیل نقص فنی مجبور شد چهار ساعت در ایستگاه معطل شود تا قطار دوباره به راه بیفتد. جیکی رولینگ در آن روز هیچ خبر نداشت که کل زندگیاش قرار است زیر و رو شود. در آن لحظاتی که جیکی رولینگ انتظار آمدن قطار بعدی را میکشید، نیرویی از جهانی دیگر، نیرویی به رنگ سحر و جادو، ذهن او را تماموکمال مسحور خود کرد و تخیلش را با چوب دستی کوچکی قلقلک داد. رولینگ دیگر ایستگاه قطار، مسافران سرگردان و چمدانهایی که به زحمت روی زمین کشیده میشدند را به چشم نمیدید. او به پسر کوچک و لاغرمردنیای خیره شده بود که با عینک گرد و جغد سفیدش تلاش میکرد تا از دیواری نامرئی عبور کند. رولینگ سپس فراتر از آن دیوار نامرئی را دید، آن نیروی نامرئی او را به خود به قلعهای برد که متعلق به جادوگران بود. قلعهای که هیچ انسانی حق نداشت پا به آن بگذارد و از چشم آدمهای معمولی پنهان مانده بود. رولینگ به جادوگران قول داد که راز آنها را پیش کسی فاش نکند؛ ولی مگر میشود یک نویسنده در مقابل نوشتن داستانی به این باشکوهی مقاومت کند؟ اینطور شد که رولینگ قول خود را فراموش کرد و داستان پسری را نوشت که زنده ماند. پسری که تمام دنیا او و کتابهایش را به نام «هری پاتر» میشناسند.
جیکی رولینگ از همان ابتدا میدانست که هری پاتر یک مجموعهی هفت جلدی خواهد بود. او فراز و نشیبهایی زیادی را برای نوشتن این کتابها پشت سر گذاشت و بااینحال از همان ابتدا و در همان ایستگاه قطار نیم بیشتری از داستان در ذهنش نقش بسته بود و خوب میدانست که میخواهد ماجراهای آن جهان جادویی را چگونه جلو ببرد. امروزه، این مجموعه یکی از مشهورترین مجموعههای داستانی در جهان است و به زبانهای مختلفی ترجمه شده است. این کتاب در ایران نیز بارها و از سوی مترجمان و ناشران گوناگونی به انتشار رسیده است. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه قصد داریم به مقایسهی ترجمههای این کتاب در ایران بپردازیم.
برخی از کتابها چنان تأثیرگذار و بهیادماندنی هستند که انگار نمیتوان جهان را بدون وجود آنها تصور کرد. در این میان، کتابهایی هستند که بهظاهر برای مخاطب کودک و نوجوان نوشته شدهاند، ولی آنقدر داستان جذاب و خواندنیای دارند که علاقهی همهی افراد با هر سن و سالی را به خود جلب میکنند. «هری پاتر» یکی از کتابهایی است که این دو ویژگی را داراست. پنج سال طول کشید تا رولینگ اولین کتاب را منتشر کند و ده سال دیگر طول کشید تا بقیهی جلدهای آن را به انتشار برساند؛ بااینحال با انتشار هر جلد، این مجموعه محبوبیت بیشتری بین مردم کسب میکرد. حالا این کتاب چنان مشهور است که اصلا به بخشی از میراث فرهنگی شهر لندن تبدیل شده است و مغازهها، وسایل و محلههای گوناگونی در این شهر از روی هری پاتر ساخته شدهاند. هری پاتر با فروش بیسابقهی خود، در کنار کتابهای دیگری چون انجیل در فهرست پرفروشترین کتابهای جهان قرار دارد. هری پاتر باعث شد افراد، توجه بیشتری به حوزهی ادبیات نوجوان نشان دهند و همچنین بسیاری از کودکان و نوجوانان را به کتاب خواندن علاقهمند کرد.
داستان این مجموعه دربارهی پسر یتیمی به نام «هری پاتر» است که پدر و مادرش به دست جادوگر خبیثی به نام لرد ولدمورت کشته شدهاند. هری با فداکاری مادرش، از نفرین ولدمورت جان سالم به در برده است و از آن حادثه، تنها زخمی به شکل صاعقه بر روی پیشانیاش باقی مانده است. هری در سالهای ابتدایی زندگیاش کنار خاله و شوهرخالهی بدجنس و پسر زورگوی آنها زندگی میکند و از هیچکدام از این اتفاقات خبر ندارد. زندگی او زمانی تغییر میکند که نامهای از سوی مدرسهی جادوگری هاگوارتز برای او ارسال میشود. هری در طول این کتابها در کنار دوستان خود، هرماینی گرنجر و رون ویزلی، ماجراجوییهای مختلفی را تجربه میکند.
از زمان انتشار این اثر تا به امروز، ترجمههای مختلفی از آن به فارسی منتشر شدهاند. در کتابخانهی ملی که جستوجو کنید، با فهرست طویلی از ترجمههای متعدد هری پاتر مواجه میشوید. شاید بزرگترین چالش مترجمان فارسی در ترجمهی این اثر، اصطلاحات خاص و همچنین نوواژهها باشند. در ادامه، ترجمههای مختلف را مقایسه میکنیم و روشهایی را که هر مترجم به کار برده است مورد بررسی قرار میدهیم.
برای بررسی ترجمهها، دو نمونه از متن را انتخاب کردهایم. نمونهی اول متعلق به کتاب «هری پاتر و زندانی آزکابان» و دیگری متعلق به کتاب «هری پاتر و تالار اسرار» است.
نمونهی اول:
“The Dursley family of Number Four, Privet Drive, was the reason that Harry never enjoyed his summer holidays. Uncle Vernon, Aunt Petunia, and their son, Dudley, were Harry’s only living relatives. They were Muggles, and they had a very medieval attitude toward magic. Harry’s dead parents, who had been a witch and wizard themselves, were never mentioned under the Dursleys’ roof. For years, Aunt Petunia and Uncle Vernon had hoped that if they kept Harry as downtrodden as possible, they would be able to squash the magic out of him. To their fury, they had not been unsuccessful. These days they lived in terror of anyone finding out that Harry had spent most of the last two years at Hogwarts School of Witchcraft and Wizardry.” – Harry Potter and the Prisoner of Azkaban
نمونهی دوم:
“No cards, no presents, and he would be spending the evening pretending not to exist. He gazed miserably into the hedge. He had never felt so lonely. More than anything else at Hogwarts, more even than playing Quidditch, Harry missed his best friends, Ron Weasley and Hermione Granger. They, however, didn’t seem to be missing him at all. Neither of them had written to him all summer, even though Ron had said he was going to ask Harry to come and stay Countless times, Harry had been on the point of unlocking Hedwig’s cage by magic and sending her to Ron and Hermione with a letter, but it wasn’t worth the risk.” – Harry Potter and the Chamber of Secrets
نویسنده: جی. کی. رولینگ
مترجم: ویدا اسلامیه
انتشارات: انتشارات کتابسرای تندیس
نام ویدا اسلامیه به گوش تمامی علاقهمندان دنیای هری پاتر آشناست. او فارغالتحصیل رشتهی مترجمی زبان انگلیسی از دانشگاه آزاد اسلامی است و کار ترجمه را از سال ۱۳۷۰ و با ترجمهی داستانهای آگاتا کریستی آغاز کرد. او از اولین افرادی بود که اقدام به ترجمهی کتابهای هری پاتر در ایران کرد؛ ولی جالب است بدانید که اسلامیه ترجمهی این مجموعه را با جلد سوم آن یعنی «هری پاتر و زندانی آزکابان» آغاز کرد و نه با جلد اول. او تنها بهعنوان ویراستار بر روی جلد اول این مجموعه کار کرده بود و بعد از انتشار جلد سوم به سراغ ترجمهی جلد دوم رفت. ترجمهی اسلامیه از «هری پاتر و زندانی آزکابان» در سال ۱۳۷۹ و زمانی که وی هنوز مترجمی تازهکار بود، به انتشار رسید. او در گفتوگویی با وبسایت وینش، دربارهی سالهایی که تازه آغاز به ترجمهی این مجموعه کرده بود، چنین گفته است: «آن زمان ترجمهها را روی کاغذ مینوشتیم، دیکشنری کاغذی بود و در خانهها کامپیوتر و لپتاپ و گوشی هوشمند نبود که با جستوجویی ساده بتوانیم اطلاعات کسب کنیم. ترجمهی مجموعهی هری پاتر با امکانات آن زمان برای خود پروژهای بود. از سوی دیگر، اینکه داستانی را ترجمه میکردم که نویسندهاش در حال نوشتن قسمتهای بعدیاش بود، مو به تنم راست میکرد! تصور اینکه برای واژههای ابداعی نویسنده، معادلی بسازم و بعد با ذهنیت نویسنده جور درنیاید، کابوس شبهایم شده بود.»
بسیاری از افراد کتابهای هری پاتر را با ترجمهی ویدا اسلامیه خواندهاند و به او به چشم مترجم رسمی این آثار نگاه میکنند. اسلامیه برای ترجمهی این اثر بارها از طریق ناشر خارجی با رولینگ ارتباط برقرار کرد. بهطور مثال، جلد آخر این مجموعه Harry Potter and the Deathly Hallows نام دارد که ترجمهی آن به زبان فارسی بهطور دقیق امکانپذیر نیست. درنتیجه جیکی رولینگ عبارت مترادف Harry Potter and the Relics of Death را بهعنوان جایگزین پیشنهاد داد و ویدا اسلامیه آن را «هری پاتر و یادگاران مرگ» ترجمه کرد. بسیاری به اشتباه فکر میکنند که انتشارات تندیس حق امتیاز ترجمهی این کتاب را خریداری کرده است؛ ولی ازآنجاییکه ایران عضو پیماننامهی بینالمللی حق نشر نیست این تصور اشتباه است و ویدا اسلامیه تنها برای انتشار ترجمههای خود به واسطهی ناشر از رولینگ اجازهی رسمی کسب کرده است.
بخشی از کتاب صوتی هریپاتر و حفره اسرار آمیز را بشنوید.
هریپاتر و حفره اسرار آمیز
نویسنده: جی.کی. رولینگ
گوینده: آرمان سلطانزاده
انتشارات: آوانامه
ترجمهی بخش اول:
«خانوادهی دورسلی که در خانهی شماره چهار خیابان پریوت زندگی میکردند، هیچگاه نمیگذاشتند هری از تعطیلات تابستان لذت ببرد. عمو ورنون، خاله پتونیا و پسرشان دادلی تنها خویشاوندان هری بودند. آنها مشنگ بودند و برخوردشان با سحر و جادو قرونوسطایی بود. در خانهی خانوادهی دورسلی هیچگاه دربارهی والدین هری که در زمان حیاتشان جادوگر بودند، صحبتی نمیشد. سالهای سال خاله پتونیا و عمو ورنون امیدوار بودند با هر چه محدودتر کردن هری استعداد جادوگریاش را سرکوب کنند. اما امیدشان به یأس مبدل شد و حالا از این وحشت داشتند که کسی بفهمد هری در دو سال گذشته در مدرسهی علوم و فنون جادوگری هاگوارتز تحصیل کرده است.»
ترجمهی بخش دوم:
«نه کارت تبریکی، نه هدیهای! آن شب هم باید وانمود میکرد که اصلاً وجود ندارد. با درماندگی به پرچین خیره شد. هیچوقت مثل آن روز احساس تنهایی نکرده بود. دلش برای هیچچیز و هیچکس به اندازهی رون ویزلی و هرمیون گرنجر، بهترین دوستانش در مدرسهی هاگوارتز تنگ نشده بود. در آن لحظه حتی بازی کوییدیچ هم برایش جذابیتی نداشت. اما به نظر نمیرسید که این احساس متقابل باشد. رون گفته بود هری را به خانهشان دعوت میکند تا مدتی نزد آنها بماند اما از اول تابستان هیچ نامهای از او یا هرمیون به دستش نرسیده بود.»
گرچه بسیاری از طرفداران هری پاتر ترجمههای ویدا اسلامیه را بهترین ترجمهی این کتابها میدانند، در سالهای اخیر انتقادات زیادی به این ترجمهها وارد شده است. کتابهای هری پاتر پر از واژههای ابداعیای هستند که جیکی رولینگ با الهام از زبان لاتین آنها را خلق کرده است. ویدا اسلامیه برخی از این واژهها را کاملاً تغییر داده یا به نوع دیگری ترجمه کرده است. علاوهبر این، برخی از اسامی کتاب بهکلی اشتباه ترجمه شدهاند. بهطور مثال Hermione، هرمیون ترجمه شده است درحالیکه تلفظ درست این اسم هرماینی است. در متن اصلی به افرادی که جادوگر نیستند Muggle گفته میشود و ویدا اسلامیه این واژه را مشنگ ترجمه کرده است که کمی بار منفی بیشتری نسبت به واژهی اصلی دارد. اسلامیه خود میگوید دلیل ایجاد چنین تغییراتی برای این بوده تا فهم کتاب را برای مخاطبان ایرانی و مخصوصاً برای نوجوانان آسانتر کند.
عنوان فصل اول کتاب زندانی آزکابان Owl Post است که ویدا اسلامیه آن را «جغد نامهرسان» ترجمه کرده است. عنوان انگلیسی کتاب در حقیقت به نوعی سیستم پست و نامهبری در دنیای جادوگری اشاره دارد، نه یک جغد خاص که نامه میرساند. درنتیجه معادلی که ویدا اسلامیه انتخاب کرده چندان درست نیست. در متن اصلی از خاله پتونیا، همسر و پسرش بهعنوان تنها خویشاوندان زندهی (living) هری نام برده شده است درحالیکه در ترجمهی اسلامیه این موضوع حذف شده است. ویدا اسلامیه همچنین عنوان کتاب دوم را «حفرهی اسرارآمیز» انتخاب کرده که گرچه اشتباه نیست؛ ولی کلمهی تالار انتخاب روانتر و بهتری است.
شایان ذکر است که کتابهای هری پاتر از سوی انتشارات تندیس مرتب تجدید چاپ میشوند و برخی از اشتباهات در چاپهای جدید اصلاح شدهاند.
ترجمهی آرزو مقدس از جدیدترین ترجمههایی است که از این مجموعه و از سوی انتشارات پرتقال به چاپ رسیده است. ترجمههای او در این نشر هم بهصورت شومیز و ساده و هم بهصورت گالینگور و همراه با تصویرسازی به انتشار رسیدهاند. ترجمههای آرزو مقدس نخستینبار در سال ۱۴۰۱ روانهی بازار شدند. آرزو مقدس در مراسمی که به مناسبت رونمایی از این ترجمههای تازه برگزار شده بود، علت ترجمهی دوبارهی این کتابها را توضیح داد: «تابهحال مجموعهی هری پاتر را نخوانده بودم. چندین سال گذشت و یکی از دوستان که در خارج از کشور زندگی میکرد، گفت که این داستان خیلی او را یاد من میاندازد. همین موضوع من را ترغیب کرد که فایلهای صوتی این مجموعه را گوش بدهم… فکر کردم داستانی که اینقدر پیچیده است اگر بخواهم ترجمه کنم باید چه کاری انجام دهم؟ بنابراین تصمیم گرفتم در انتهای کتاب یک وِردنامه قرار دهم و تمام وِردها را با معنی نوشتم.»
ترجمهی بخش اول:
«خانوادهی درزلی در خانهی پلاک چهارِ خیابان پریوت زندگی میکردند و همان کسانی بودند که تابستان را به کام هری تلخ میکردند. عمو ورنون، خاله پتونیا و پسرشان دادلی تنها قوموخویشهای زندهی هری بودند، ماگلهایی که نظرشان دربارهی جادو با نظر مردم قرون وسطا مو نمیزد. پدر و مادر هری که هر دو جادوگر بودند از دنیا رفته بودند و در خانهی خانوادهی درزلی هرگز کسی اسمشان را به زبان نمیآورد. عمو ورنون و خاله پتونیا سالهای سال امیدوار بودند که اگر هری درستوحسابی توسری بخورد، میتوانند جادو را بهزور از وجودش بیرون بکشند، اما ناکام ماندند و حسابی از این بابت خشمگین بودند. حالا زندگیشان را با این وحشت سپری میکردند که مبادا کسی خبردار شود هری بیشترِ دو سال گذشته را در مدرسهی جادوآموزی و افسونگری هاگوارتز گذرانده است.»
ترجمهی بخش دوم:
«نه کارت تبریکی گرفته بود و نه هدیهای. تازه تمام طول شب هم باید وانمود میکرد اصلا وجود ندارد. تیرهروز و غمزده به شمشادها خیره شد. هرگز اینقدر احساس تنهایی نکرده بود. هری بیشتر از هر چیز دیگری در هاگوارتز، حتی بیشتر از کوییدیچ، دلتنگ بهترین دوستهایش، ران ویزلی و هرماینی گرنجر، بود. اما انگار آنها اصلا دلشان برای او تنگ نشده بود. بااینکه ران گفته بود میخواهد هری را دعوت کند که تابستان برود پیش آنها بماند، هیچکدامشان تمام طول تابستان برایش نامهای ننوشته بودند.»
ترجمهی آرزو مقدس وفاداری بیشتری به متن اصلی دارد. او حتی اسامی خاص مثل ران ویزلی، هرماینی گرنجر و درزلی را به درستی ترجمه کرده است. اشکالاتی که در ترجمهی قبلی بررسی کردیم در این ترجمه دیده نمیشوند و واژهی ماگل هم به همان صورتی که در متن اصلی نوشته شده به فارسی برگردانده شده است. البته، عنوان فصل اول کتاب زندانی آزکابان در ترجمهی آرزو مقدس نیز «جغد نامهرسان» ترجمه شده است. بسیاری از مترجمان و زبانشناسان عقیده دارند که هر اثر ترجمهشدهای باید پس از گذشت پنج یا ده سال از نو ترجمه و بررسی شود. درنتیجه، خوب است که بعد از سالها ترجمهی جدید و خوبی از کتابهای هری پاتر منتشر شده است.
ترجمههای نشر نگاه آشنا از دیگر ترجمههایی هستند که در سالهای اخیر و در طی سالهای ۱۴۰۲ تا ۱۴۰۳ به انتشار رسیدهاند. گرچه این نشر، هنوز تمامی کتابهای این مجموعه را منتشر نکرده و تا به امروز تنها اقدام به ترجمهی کتابهای سنگ جادو، جام آتش، محفل ققنوس، تالار اسرار، شاهزادهی دورگه و زندانی آزکابان کرده است. علاوهبر این، این کتابها مترجمهای یکسانی ندارند. بهطور مثال کتاب سنگ جادو را فهیمه شاه محمدی ترجمه کرده است و باقی کتابها را افرادی دیگر. وجود مترجمان گوناگون ممکن است باعث ایجاد تفاوتها و اشتباهاتی شود و متن را از یکدستی خارج کند.
ترجمهی بخش اول:
«خانوادهی دورسلی که در خانهی پلاک چهار خیابان پریوت درایو زندگی میکردند، دلیل لذت نبردن هری از تابستان بودند. عمو ورنون، خاله پتونیا و پسرشان دادلی، تنها خویشاوندان زندهی هری محسوب میشدند. آنها مشنگ بودند و دیدگاهی کاملاً قرونوسطایی نسبت به جادو داشتند. در خانهشان هیچوقت حرفی از پدر و مادر مرحوم هری که هر دو جادوگر بودند به میان نمیآمد. خاله پتونیا و عمو ورنون سالها خودشان را به آبوآتش زدند تا با محدود کردن هری، جادو را از وجودش پاک کنند. وقتی دیدند موفق نمیشوند، حسابی خشمگین شدند. حالا از این وحشت داشتند که کسی بفهمد هری دو سال گذشته را در مدرسهی جادوگری هاگوارتز تحصیل کرده است.»
ترجمهی بخش دوم:
«خبری از کارت تبریک و هدیه نبود. کل شب را هم باید وانمود به نیستی میکرد. با بیچارگی به پرچین خیر شد. هیچوقت تا این حد احساس تنهایی نکرده بود. دلش برای بهترین دوستهایش، رون ویزلی و هرماینی گرنجر تنگ شده بود، حتی بیشتر از هاگوارتز و بازی کوییدیچ، هر چند به نظر نمیآمد آنها ذرهای دلتنگ هری باشند. بااینکه رون قول داده بود هری را به خانهشان دعوت کند، هیچکدام در طول تابستان برایش نامهای ننوشته بودند.»
ترجمهی این دو جلد به دست زهرا عباسی آلنی انجام شدهاند. در ترجمهی او، جملات به اندازهی دو ترجمهی پیشین روان ترجمه نشدهاند و به اصطلاح همچنان حالت ترجمهشدهی خود را حفظ کردهاند. یک ترجمه زمانی خوب است که خواننده هنگام خواندن آن متوجه نباشد که با اثری ترجمهشده روبهروست. یعنی باید چنان روان و خوانا باشد که به متنهای زبان مقصد شبیه باشد. این ترجمه چنین نیست، گرچه بسنده است و از وفاداری نسبتا خوبی برخوردار است. در این ترجمه نیز muggle همان مشنگ برگردانده شده است. مدرسهی جادوگری هاگوارتز یک برگردان بسیار کلی از Hogwarts School of Witchcraft and Wizardry است و ترجمهی صحیحی نیست.
نیلوفر امیری از دیگر مترجمان هری پاتر است؛ ولی او تنها جلد پنجم این مجموعه که «محفل ققنوس» نام دارد را با همکاری نشر چلچله به انتشار رسانده است. ازآنجاییکه او اقدام به ترجمهی دیگر جلدهای این مجموعه نکرده است، آوردن نمونه ترجمه از سوی او امکانپذیر نبود.
پیش از هر چیزی باید گفت که تعداد ترجمههای این اثر بسیار بیشتر از تعدادی هستند که ما در این مطلب بررسی کردیم؛ ولی بسیاری از آنها آنقدر قدیمی هستند که امکان دسترسی به آنها وجود ندارد. یا بهقدری ناشناخته هستند که در اینترنت پیدا نمیشوند. بهطور مثال پرتو اشراق نیز یکی از مترجمان خوبی است که چند جلد از این مجموعه را ترجمه کرده؛ ولی ترجمههای او دیگر در بازار موجود نیستند یا به سختی پیدا میشوند. از طرف دیگر، در طاقچه مترجمانی وجود دارند که هیچ یک از جلدهای هری پاتر را ترجمه نکردهاند و مستقیم به سراغ ترجمهی کتاب «هری پاتر و فرزند نفرین شده» رفتهاند که در ادامهی این مجموعه نوشته شده است. افرادی مثل رضا کیا محمدی (نشر موج) و دانیال قاسمی (نشر سنجاق) چنین کاری کردهاند.
حال از میان ترجمههای موجود در طاقچه، ترجمهی ویدا اسلامیه بهطور کلی بین کاربران محبوبتر است. بعد از او، بهترتیب ترجمههای آرزو مقدس و ترجمههای نگاه آشنا موردعلاقهی کاربران هستند. از ترجمهی ویدا اسلامیه، نسخهای صوتی با صدای شیوای آرمان سلطانزاده به انتشار رسیده است و این نسخه نیز موردعلاقهی کاربران طاقچه واقع شده است.
بخشی از کتاب صوتی مجموعه هری پاتر را بشنوید.
مجموعه هری پاتر
نویسنده: جی.کی رولینگ
گوینده: جمعی از گویندگان
انتشارات: آوانامه
نزدیکترین و وفادارترین ترجمه متعلق به آرزو مقدس است. این نسخه همچنین نسبت به ترجمههای پیشین جدیدتر است و اشتباهات آنها را تکرار نکرده است. از طرف دیگر، افراد زیادی همچنان از خواندن ترجمههای ویدا اسلامیه لذت میبرند و آن را ترجمهی مناسبی میدانند. اگر به وفاداری و دقیق بودن متن اهمیت میدهید، پیشنهاد ما به شما ترجمهی آرزو مقدس است. اگر هم تنها دنبال ترجمهای خوانا و روان هستید، ترجمهی ویدا اسلامیه گزینهی خوبی است.
در این یادداشت از بلاگ طاقچه شرح دادیم که کدام ترجمه از هری پاتر برای شما مناسبتر و بهتر است. طاقچه دریچهای است به دنیای کتابهای الکترونیکی؛ جایی که با یک کلیک، به دنیایی از داستانها، دانش و تجربههای تازه قدم میگذارید. هر زمان و هرجا که بخواهید، میتوانید کتاب دلخواهتان را در فروشگاه کتاب طاقچه پیدا کنید و بیدرنگ مشغول خواندن شوید. لذت یک کتابخانهی همیشه در دسترس را با خرید کتاب در طاقچه تجربه کنید!
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه