نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: نشر چشمه
احمد شاملو (الف. صبح /الف. بامداد) (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) از آن دست شاعرانی است که سهمی بزرگ در دگرگونی شعر سنتی پارسی دارد. اگرچه که روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم و فرهنگنویس بوده اما بیشتر در کسوت یک شاعر در قلب و ذهن دوستداران ادبیات جای گرفته است. پس از نیما یوشیج که فارسیزبانان را با قالبی جدید با نام «شعر نو» آشنا کرد و مجموعههای موفقی به یادگار گذاشت، شاملو نیز قالب تازهی «شعر سپید» را خلق کرد و تنها کسی که میتواند تعریف دقیقی از آن ارائه کند، خود اوست: «شعر سپید، مطلق و مجرد است و میباید نامی دیگر از برای آن جست. چراکه غرض از شعر سپید نوعی از شعر نیست. یا چیزی است نزدیک به شعر بیآنکه شعر باشد و نزدیک به یک «نوشته» بیآنکه منطق و مفهوم آن منطق و مفهومی باشد که تنها با نوشتن، مرادی از آن حاصل آید. گاه نقاشی است، اما نمیتوان به مدد نقاشی بیانش کرد. گاه رقص است، بیآنکه هیچ حرکتی بدان تحقق بخشد. گاه شعر است و از آن گذشته وزن و قافیهای طلب میکند. تلاش میکند که نظمی به خود بگیرد، گاه فلسفه و گاه عکاسی است، کودک بهانهجویی است که بر هر چیز چنگ میزند.» با این مقدمه و در این فرصت، بهترین آثار احمد شاملو را معرفی خواهیم کرد.
گفتنی است برای مطالعه زندگینامه و کتابهای احمد شاملو میتوانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.
پیشنهاد میکنیم پیش از خواندن ادامه یادداشت این ویدیو را که درباره زندگی و آثار احمد شاملو با چاشنی طنز ساختیم، مشاهده کنید.
در ادامه این یادداشت همراه ما باشید تا با بهترین کتاب های احمد شاملو آشنا شویم:
یکبار، با خودم با صدای بلند گفتهام: «احمد! آیدایت میآید؟» و به خودم جواب دادم: «احمد! مگر نشنیدی؟ خودش گفت… آیدایت میآید.» شاملو در یکی از نامههای خود میگوید «… چشمهای تو که مثل خون در رگهای من دوید، یکبار دیگر مرا به زندگی بازگرداند…» این یک اعتراف تمامعیار از یک عاشق است. اگر کتاب «مثل خون در رگهای من» را بخوانیم، هیچ بعید نیست که راه و رسم عاشق ماندن را بتوان از لابهلای خطوط نامههای شاملو به آیدایش بیابیم. در یکی از نامهها میخوانیم: «هرگز از یاد مبر که اگر تو نباشی، هیچ چیز برای من وجود نخواهد داشت: نه رسالت نه هدف نه زندگی! من اینها همه را تازه برای خاطر تو میخواهم: برای خاطر عشق تو سر بلندیت. تو شمشیر سحرآمیزی هستی که من به اتکای تو قلعهها را میگشایم و جهان را فتح میکنم.»
در کنار این کتاب توصیه میکنیم که کتاب «بام بلند همچراغی» نوشته سعید پورعظیمی را نیز حتماً بخوانید؛ چراکه اینبار آیدا از بامدادش گفته است.
نام این کتاب به تنهایی حال آدم را خوب میکند. حتی بدون خواندن مجموعه اشعارش، نام بامسّمایی است. از ۶۹ تکه شعری که در این مجموعه و بین سالهای (۱۳۲۶-۱۳۳۵) گرد هم آمدهاند میتوان «با سماجتِ یک الماس، به تو سلام میکنم، شعر گمشده، نمیرقصانمات چون دودی آبی رنگ و …» را نام برد. حسها و خیالهای ناب شاملو با ریخت و قالب انتخابی و ابداعی او پیوندی بسیار عمیق خورده و خواندن اشعارش دقت مضاعفی میطلبد تا بتوان دریافتی صحیح از محتوا و آهنگ درونیِ اشعار داشت. «بگذار کسی نداند که ماجرای من و رکسانا چگونه بود! من اکنون در کلبهی چوبین ساحلی که باد در سفال باماش عربده میکشد و باران از درز تختههای دیوارش به درون نشت میکند، از دریچه به دریای آشوب مینگرم و … » اگر به سراغ قطعهی «رکسانا» از مجموعه «هوای تازه» میروید، نرم و آهسته بروید؛ زیرا که ظاهر شعر، شبیه به شعرهای ترجمه شدهی مغربزمین شده و ممکن است برای مواجههی اول، چالشبرانگیز باشد.
از میان اشعار این مجموعه بخشی از شعر مرگ نازلی را باهم میخوانیم:
نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت/ در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر/ دست از گمان بدار!/ با مرگ نحس پنجه میفکن!/ بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار…
اگرچه شاملو بیشتر با شعرهایش در یادها نقش بسته اما وی حقیقتاً یک فرهنگنویس نیز بوده است و مجموعه «کتاب کوچه»ی او بزرگترین اثر پژوهشی وی در عرصهی فرهنگ عامهی مردم ایران است که با همراهی همسرش آیدا سرکیسیان گردآوری و تدوین شده است. محمود امیدسالار از دانشمندان برجسته در زمینهی مطالعات فولکلور ایرانی و ادبیات فارسی، در مقالهای در کتاب «من بامدادم سرانجام» تشریح کرده است: «کتاب کوچه تألیف مفصلی است که مجلدات آن از سال ۱۳۵۷ به تفاریق منتشر شده و چاپ آن هنوز ادامه دارد این مجموعه به تصریح مؤلف آن «فرهنگ انسیکلوپدیک تفصیلی و توضیحی فولکلور تهران و حومه است و شامل موضوعات بسیار گوناگونی از قبیل باورهای توده آداب و رسوم آیینها خوابگزاری احکام، بازیها، ترانه و تصنیف دعا، نفرین، سوگند دشنام ترکیبات جملهای و شبهجملهای شامل ابیات و اشعار) چیستانها، امثال و حکم تعبیرات مصدری و ترکیبات دیگر هم میشود.» شایان ذکر است «قصههای کتاب کوچه» برگرفته از همین دائرهالمعارف و شامل بیش از ۴۰ داستان و قصه عامیانه است.
این کتاب ۴۵ عنوان از مجموعه اشعار شاملو را از سالهای (۱۳۳۶-۱۳۳۸) دربرگرفته است. عناوینی همچون: «مرثیه، باغ آینه، زنِ خفته، لوح گور و …» اگر هنگام مرور کتاب به شعر «خوابِ وجینگر» برسید، خواهید دید که این شعر چه قرابتی در محتوا و وزن با اشعار نیما یوشیج دارد.
خواب چون در فکند از پایام- خسته میخوابم از آغازِ غروب
لیک آن هرزهعلفها که به دست- ریشهکن میکنم از مزرعه، روز،
میکَنَمْشان شب در خواب، هنوز.
اما یکی از اشعاری که در این مجموعه جلوهی خاصی یافته، قطعه شعر «حریقِ قلعهئی خاموش» است که شاملو به مادرش تقدیم کرده است.
زنی شب تا سحر گریید خاموش-زنی شب تا سحر نالید تا من
سحرگاهی بر آرم دست و گردم-چراغی خرد و آویزم به برزن.
شاملو این سفرنامه را از زبان یک پادشاه فرضی، به بیان خودش «احتمالاً از طایفه منحوس قاجاریه» روایت کرده و با استفاده از زبانی طنز، سعی در جا انداختن سویههای انتقادی مدنظرش در دورهی قاجار را داشته است. به نظر میرسد غرض الف بامداد از نگارش این سفرنامهی انتقادی-خیالی طعنه زدن به حاکمان دوره قاجار است. شاملو اعتقادی همیشگی داشته است که حاکمان بر ایران یکی از دیگری سفیهتر بوده و همیشه این نیت را به دل داشته تا بر تاریخ این حاکمان نظیرهای بنویسد و این فرصت در آمریکا به او دست میدهد.
برای بستن این پرونده به یکی از سفرنامههای مظفرالدین شاه به فرنگ و روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه نگاه مجددی انداختم، به این نتیجه رسیدم که در نظیرهسازی خود به هیچ وجه توفیق نیافتهام. سفاهت حاکمان تاریخی ما دایرهای کهکشانیست نه محدودهای چنان بسته و محدود که من در روزنامهی سفر میمنت اثر ایالات متفرقهی امریغ تصویر کردهام! بینشِ محدودِ من مانع آن شده است که این فضاحتِ ناب را به نمایش بگذارم حال آنکه خود آن موجودات تاریخی توانستهاند اوج بلاهت را با نبوغ به غیر قابل وصفی در صفحات تاریخ مکتوب ایران به ثبت رسانند.
در حوزه ترجمه، احمد شاملو اشعار شاعرانی را به فارسی برگردانده و بهنوعی میتوان گفت شاعرانی چون «مارگوت بیگل»، «لنکستن»، «هیوز» و «لورکا» را او به ما معرفی کرده است. شاملو ترجمههایی بسیار آزاد از این اشعار ارائه داد. ترجمههایی که وفاداری به متن اصلی کمتر در آنها به چشم میآمد و هدف غایی آفرینش شعر در زبان مقصد بود. این روش منتقدان زیادی را متوجه او ساخت. شاملو این ترجمهها را دکلمه کرده و در قالب فایلهای صوتی به دست دوستداران ادبیات رسانید. بعدها مترجمان جوانی تربیت شدند و ترجمههایی دقیق، وفادارانه و کاملا مطابق با متن اصلی از همین اشعار ارائه دادند. تفاوت اما اینجا بود که شم شاعری شاملو چنان روح لطیفی به ترجمههایش بخشیده بود که خوانندگان همچنان به آن ترجمهها بیش سایر موارد اقبال داشتند.
مؤسسه انتشارات نگاه با نشر چهار دفتر از آثار شاملو تحت عناوین «دفتر یکم: شعرها ۱۳۲۳-۱۳۷۸»، «دفتر دوم: گزینهیی از شاعران بزرگ جهان»، «دفتر سوم: ترجمه قصه و داستانهای کوتاه» و «دفتر چهارم: ترجمه نمایشنامهها» تمام آثار ترجمهشده توسط شاملو را گردآوری و منتشر کرده است. پس از نگاهی به هر چهار دفتر، خواهیم فهمید که شاملو در هر عرصهای که ظاهر شده، کوشا و پرکار بوده است. آنچه در مجموعه دفتر سوم آمده قطعات پراکندهای است که در طول سالیان دراز و در فرصتهای مختلف به فارسی برگردانده شده است. در این دفتر از ترجمهی افسانههای کوتاه چینی گرفته تا ترجمهی داستانی از چارلی چاپلین و آنتوان چخوف، فرصت خوبی برای آشنایی با دیگر نویسندگان ازجمله «ارسکین کالدول، ویکتور آلبا، عزیز نسین، مارک تواین، لی تسه و کافکا و …» فراهم آمده است.
همچنین برای کسانی که میخواهند طعم شعرهای «سیاهان آمریکا مانند لنگستون هیوز، گابریل ماریانو شاعر پرتقالیزبان آفریقا، اوکتاویو پازِ مکزیکی، ویلیام فالکنر و فدریکو گارسیا لورکا، ناظم حکمت، شعر معاصر یونان و دیگران» را بچشند، بهترین انتخاب، دفتر دوم آثار او «گزینهای از شاعران بزرگ جهان» خواهد بود. نکتهی بسیار مهم در ترجمه اشعار غربی این است که شاملو بعضاً تنها اندیشه یا تهرنگی از آن شعر را گرفته و احتمالاً آن را سروده است. زیرا به اذعان خودش با توجه به یکسری ویژگیهایی که در شعر بوده، ترجمهی کامل بهصورت فارسی ممکن نبوده است. اکنون شما را دعوت میکنیم تا مهمان قطعه شعری زیبا از خانم مارگوت بیکل Margut Bickel با ترجمهی الف بامداد باشید.
گاه آرزو میکنم زورقی باشم برای تو – تا بدانجا برمت که میخواهی.
زورقی توانا – به تحملی باری که بر دوش داری،
زورقی که هیچگاه واژگون نشود- به هر اندازه که ناآرام باشی
یا متلاطم باشد- دریایی که در آن میرانی.
در دفتر چهارم نیز، نمایشنامههایی از «گرگهیی چیکی، آندره ژید، روبِر مِرل، ژیلبر سسبُرنِ و فدریکو گارسیا لورکا» ترجمه شده است.
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
انتشارات: انتشارات سخن
شاملو تاثیری چشمگیر بر شعر معاصر ایران داشته است. خود او در مصاحبهای با روزنامه وقایع اتفاقیه در باب شرح شعر گفته است: «شعر یک حادثه است؛ حادثهای که زمان و مکان سببسازش است اما شکلبندیاش در «زبان» صورت میگیرد. پس تردیدی نیست که برای آن باید بتوان همه امکانات و همه ظرفیتهای زبان را شناخت و برای پذیرایی از شعر آمادگی یافت» و چه آشنای دلپذیری بود این جان پذیرنده برای زبانی چون فارسی. شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» در باب نگاه اکثریت به شاملو گفته: «شاملو «مختلفالاضلاعی» است که فقط «ضلعِ» شعریِ او را جوانها میبینند و باز از «مختلفالاضلاعِ» شعرِ او هم فقط «ضلعِ» بیوزنی را و این ضلع، چون «امری عدمی» است دسترسی به آن برای همه آسان است». گرچه در همین حد هم بسیاری تلاش کردند تا مثال شاملو شعری بسرایند اما در آخر ماحصل مطلوبی به دست نیامده است که در ظاهر آسان مینمود اما در اصل و ریشه چنان استوار بود و چنان تکیهی محکمی بر زبان و اصول داشت که هرکسی را یارای رسیدن به آن نبوده و حتی نیست.
احمد شاملو با بیش از ۶۰ سال فعالیت در عرصههای ادبی و مطبوعاتی توانسته است ثمرهی قابل توجهی از خود به یادگار بگذارد. در نحوهی انتخاب آثار این مرد بزرگ برای خواندن به راحتی میتوان تصمیم گرفت. برحسب علاقه به هر حوزهای، میتوانید به سراغ یکی از دفترهای چهارگانهای که در مؤسسه انتشارات نگاه به چاپ رسیده بروید و دفتر خود را انتخاب کنید. اما اگر از ما میشنوید ابتدا به سراغ دفتر یکم و مجموعه «باغ آینه» بروید و در آنجا چراغی به دست بگیرید و در شهر شعرهای شاملو نفس بکشید.
من بر میخیزم!
چراغی در دست چراغی در دلام.
زنگار روحام را صیقل میزنم
آینهای برابر آینهات میگذارم
تا با تو
ابدیتی بسازم.
طاقچه پلی است به دنیای بیکران کتابهای الکترونیکی و صوتی؛ جایی که هر داستان، دری به جهانی تازه میگشاید. در فروشگاه کتاب طاقچه، با چند کلیک میتوانید کتاب دلخواهتان را بخرید و هر لحظه و هر کجا، از خواندن یا شنیدن آن لذت ببرید.
پینوشت: بخشی از یادداشتی که مطالعه کردید، به قلم بنوشه فرهت، نویسندهی بلاگ طاقچه بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه