با چراغ و آینه در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
انتشارات: انتشارات سخن
نوشتن از «شاملو» همان سهلِ ممتنعی است که همگان میدانند. نام احمد شاملو چنان برای همه آشنا و نزدیک است که گویی همچنان در همین نزدیکیهای ما مشغول انجام کاری در حوزه ادبیات است. او در سالهای زندگیاش، میان تمام فرازوفرودهایی که برای هرکسی و حتی برای خود ما هم رخ میدهد، کارهایی بس سترگ را به سرانجام رسانید و همین است که وقتی میخواهی از او بنویسی یکلحظه فکر میکنی که «حالا از کجا شروع کنم؟» پرداختن به شاملو دِین است. دِینی بر گردن همه آنهایی که حتی برای لحظهای، روحشان از شعر و ادبیات پر گرفته و برای ثانیهای، رهاشدهاند.
گفتنی است برای خرید نسخه الکترونیکی و صوتی کتابهای احمد شاملو میتوانید به سایت طاقچه مراجعه کنید.
گرچه میتوان به شاملو در مقام شاعر، مترجم، تالیف مجموعه کتاب کوچه، طنزنویس و حتی کنشگر سیاسی پرداخت اما او در بنیانگذاری شعر سپید فارسی و همچنین عاشقانههایی که سروده جایگاهی ویژه دارد. او در رسیدن به زبان ممتاز شعر خودش از متون کهن و نثر فاخر فارسی مانند تاریخ بیهقی تاثیر گرفته و این تاثیر را به بهترین شکل ممکن در قالبی نو درآورده است. او اینگونه توانسته به خوبی فردیتی ویژه را آن هم در سبکی مشخص برای خود بیافریند. از میان ترجمههایش کتاب «شازده کوچولو» اثر «آنتوان دو سنت اگزوپری» شاهکاری بینظیر است و کتاب کوچه او را میتوان بزرگترین اثر پژوهشی در باب فرهنگ عامه مردم ایران دانست.
پیشنهاد میکنیم پیش از خواندن ادامه یادداشت این ویدیو را که درباره زندگی و آثار احمد شاملو با چاشنی طنز ساختیم، مشاهده کنید.
در حوزه ترجمه، احمد شاملو اشعار شاعرانی را به فارسی برگردانده و بهنوعی میتوان گفت شاعرانی چون «مارگوت بیگل»، «لنکستن»، «هیوز» و «لورکا» را او به ما معرفی کرده است. شاملو ترجمههایی بسیار آزاد از این اشعار ارائه داد. ترجمههایی که وفاداری به متن اصلی کمتر در آنها به چشم میآمد و هدف غایی آفرینش شعر در زبان مقصد بود. این روش منتقدان زیادی را متوجه او ساخت. شاملو این ترجمهها را دکلمه کرده و در قالب فایلهای صوتی به دست دوستداران ادبیات رسانید. بعدها مترجمان جوانی تربیت شدند و ترجمههایی دقیق، وفادارانه و کاملا مطابق با متن اصلی از همین اشعار ارائه دادند. تفاوت اما اینجا بود که شم شاعری شاملو چنان روح لطیفی به ترجمههایش بخشیده بود که خوانندگان همچنان به آن ترجمهها بیش سایر موارد اقبال داشتند.
با چراغ و آینه در جستجوی ریشه های تحول شعر معاصر
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
انتشارات: انتشارات سخن
شاملو تاثیری چشمگیر بر شعر معاصر ایران داشته است. خود او در مصاحبهای با روزنامه وقایع اتفاقیه در باب شرح شعر گفته است: «شعر یک حادثه است؛ حادثهای که زمان و مکان سببسازش است اما شکلبندیاش در «زبان» صورت میگیرد. پس تردیدی نیست که برای آن باید بتوان همه امکانات و همه ظرفیتهای زبان را شناخت و برای پذیرایی از شعر آمادگی یافت» و چه آشنای دلپذیری بود این جان پذیرنده برای زبانی چون فارسی. شفیعی کدکنی در کتاب «با چراغ و آینه» در باب نگاه اکثریت به شاملو گفته: «شاملو «مختلفالاضلاعی» است که فقط «ضلعِ» شعریِ او را جوانها میبینند و باز از «مختلفالاضلاعِ» شعرِ او هم فقط «ضلعِ» بیوزنی را و این ضلع، چون «امری عدمی» است دسترسی به آن برای همه آسان است». گرچه در همین حد هم بسیاری تلاش کردند تا مثال شاملو شعری بسرایند اما در آخر ماحصل مطلوبی به دست نیامده است که در ظاهر آسان مینمود اما در اصل و ریشه چنان استوار بود و چنان تکیهی محکمی بر زبان و اصول داشت که هرکسی را یارای رسیدن به آن نبوده و حتی نیست.
شناخت همهی نویسندهها و شاعران از خلال آثارشان امکانپذیر است اما دربارهی احمد شاملو بیشک میتوان گفت که روح او در میان آثارش جاری است. شعرهایش چنان بهروز هستند و چنان در کُنه وجود آدمی رسوخ میکنند تو گویی هماینک سروده شدهاند. انسان نقشی پررنگ در آثار شاملو دارد و علاقه او به وجوه انسانی و روح والای او، انکار ناشدنی است. نگاه شاملو به انسان و روح آدمیزاد در میان واژگان اشعارش دیدنی است چه آنجا که گفته «که هر ویرانه نشانه از غیاب انسانی است/ که حضور انسان آبادانی است» و چه آنجا که به بهانههای دیگر آدمی را ارج مینهد و از روح متعالی او میگوید.
احمد شاملو استاد بهرهگیری از کلمات است. کلمات در وجودش جان میگیرند و خواننده با خواندن تکتک واژگان، بار معنایی آنها را تمام و کمال درک میکند. واژگان او زندهاند و خود میرانند و پیش میآیند. او کلمات را بهخوبی میشناسد و آنها را در بهترین شکل خود به کار میبندد. شاملو کلمات را پلی برای رسیدن به وجود خواننده میسازد. نوشتههایش یکجوریاند که گویی خود او برای تو میخواندشان هرچند مدتها از مرگش گذشته باشد. نوشتهها چنان نظم و نسقی دارند که حتی نثر او در کمال صراحت و صلابت، آهنگین است. تسلط او بر واژگان چنان به چشم میآید که میتوان او را آفریدگار کلمات دانست. شاملو از تمامی ظرفیتهای ویژه زبان فارسی به بهترین نحو ممکن بهره میبرد و همین است که نظم و نثر سرزنده او خواننده را مدام وادار به خواندن میکند. بیآنکه دست خودت باشد پیش میروی و باز میخوانی و باز از نو. بااینهمه لذت شنیدن اشعار با صدای خود او هزاران برابر است. فایلهای صوتی موجود از شاملو هرکدام بهتنهایی چنان گیرا و زندهاند گویی او برای تکتک ما آن کلمات را بر زبان رانده است. صدای گیرایش، هرم کلماتی که به تو هجوم میآورند را چندین برابر میکند. چراغِ معنای دقیق هر کلمه را در ذهن تو روشن میکند و گاه آن واژه را چنان درمییابی که تاکنون هیچ نجستهای.
زندگی احمد شاملو چه در حوزه شخصی و چه در مراودات و تعاملات اجتماعی، سفری پر اتفاق بود و بیقراریهای زیادی داشت. در زندگی شخصی به سرانجام نرسیدن دو ازدواج و درنهایت آشنایی با آیدا سرکیسیان و در حوزه اجتماعی فعالیتهای سیاسی، زندانی شدن، رهایی از فرجام بد و گذران روزگار در میانهی ادبیات فارسی و تلاشهای موثر او در آن همگی نشان از روح سرکش و ماجراجوی شاملو دارند. بیقراریهای این روح سرکش ماحصلی ناب برای زبان فارسی بر جای گذاشتهاند.
برخی آشنایی او با آیدا را نقطه عطفی در زندگی و حتی شاعرانگی احمد شاملو میدانند. آوازهی عشق شاملو و آیدا همهجا پیچیده بود و هنوز هم همینطور است. او جایی در وصف این عشق گفته است: «نه من از پس محبتش و نه او از پس محبتش… یکجوری داریم باهم میسازیم که محرمانه باید بگم خیلی زیباست این ساختن». آیدا نیز بعدها در کتابی به نام «بام بلند همچراغی» که حاصل گفتگوی مفصلش با سعید پورعظیمی است، از شاملو گفته است. خواندن این کتاب، شاملو را از دریچهای دیگر به ما میشناساند.
شاملو عشق را به زیبایی تمام میسرود و عاشقانههایش چنان از عمق جان برآمده و نشات گرفته از واقعیت بودند که بسیار باورپذیر جلوه میکردند. تبوتاب و سوزوگداز عاشقی را ناباورانه بهصورت تمام و کمال در کلمات میگنجاند؛ بینهایتی در قابی محصور. گویی چنان در آن وادی سوخته و گداخته که وقتی میگوید «چه بیتابانه میخواهمت/ ای دوریات آزمون تلخ زندهبهگوری/ چه بیتابانه تو را طلب میکنم» جانت آتش میگیرد و یا آنجا که گفته «بهراستی/ صلتِ کدام قصیدهای/ ای غزل؟/ ستارهبارانِ کدام سلامی/ به آفتاب/ از دریچهی تاریک؟» روح آدم به تقلا میافتد.
مرگ شاملو اما تلخ بود و ناگوار. او پس از تحمل بیماری و مدتی خانهنشینی سرانجام درگذشت. از سیدعلی صالحی نقلشده که مرگ شاملو را «روز وداع با لغت کبیر» نامیده است. آیدا در بخشی از همان کتاب، زمانی که از مرگ همسرش سخن میگوید گفته «ناگهان خودم را روی زمین احساس کردم». مرگ او چنان هولی عظیم بود. مردمانی بسیار برای تشییع او گرد هم آمده بودند. به نظر میرسد گستردگی حوزههایی که شاملو در آنها میسروده و توانایی او در هرکدام از این حوزهها چنانکه در تکتک آنها برتر و برجسته بوده، باعث شده بود هوادارانی از قشرهای مختلف جامعه داشته باشد.
شاملو چنان بزرگ بود و هست که همچنان از او میگویند و بازهم کم نمیآید و تکراری نمیشود؛ حتی ماجراهای بهظاهر تکراری او هم هنوز تازه است. او درجایی گفته بود «همه دغدغهام این است که آخرین شعرم چیزی باشد که به همه زندگیام بیارزد. چیزی باشد مثل آخرین کمانکشی آرش و به عقیده فرنگیها، مثل آخرین آواز قو. میگویند قو به دریا میزند و پس از خواندن زیباترین آوازش میمیرد. هنوز نتوانستهام با همه جانم به دریا بزنم و برای همین است که هنوز زندهام» و حالا با گذشت سالها از مرگ او بیشک میتوان گفت که نهتنها آخرین شعرش که بسیاری از آنها به بودن و زندگی شاملو میارزد.
مثل خون در رگ های من
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: نشر چشمه
«مثل خون در رگهای من» مجموعهای از نامههای شاملوست به همسرش آیدا. این نامهها که در بازهی زمانی دهههای ۵۰-۴۰ نوشتهشدهاند و هرکدام برای خود نامی دارند، شاملوی این دههها را به ما مینمایاند؛ تصویری که با گذشت سالها از مرگ شاملو و پس از اجازه آیدا بر انتشار این نامهها، برای ما روشن شد. عشق به آیدا وجه پررنگی از زندگی شاملوست. عشقی که شاملو از آن سخن میگوید نهتنها کلماتی آذین یافته که شرحههای جان او هستند که بر تن کاغذ جان گرفتهاند. کلام موزون احمد شاملو جامهی نامه بر تن کرده و از عشق سخن میگوید و از دیگر چیزها حتی. حرفهای شاملو در هر نامه تازه است و او در هرکدام از این نامهها برگی نو را از اعجاز کلامش رو میکند.
هوای تازه
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات نگاه
«هوای تازه» عنوان مجموعه شعری از احمد شاملو است که انتشارات نیل در سال ۱۳۳۶ برای نخستین بار آن را منتشر کرده است. این مجموعه شعر تاکنون بارها و بارها تجدید چاپشده است. شاملو در این برهه و با سرودن شعرهایی در این قالب، شروعی تازه را برای شعر سپید و یا شعر آزاد رقم زد. اشعار این مجموعه نهتنها در قالب که در محتوا نیز حرفهایی برای گفتن دارند. اگر برای اشعار شاملو هویتی مستقل قائل شده و آنها را بهطور خاص «اشعار شاملویی» بنامیم، این مجموعه بهترین آنها را در خود جایداده است. بسیاری معتقدند که اشعار این مجموعه را میتوان بازتابی از اوضاع ادبی آن سالهای ایران دانست. دورانی شکوفا که آثار خوبی در آن خلقشدهاند. از میان اشعار این مجموعه بخشی از شعر مرگ نازلی را باهم میخوانیم:
نازلی! بهار خنده زد و ارغوان شکفت/ در خانه، زیر پنجره گل داد یاس پیر/ دست از گمان بدار!/ با مرگ نحس پنجه میفکن!/ بودن به از نبود شدن، خاصه در بهار…
قصههای کتاب کوچه
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات مازیار
شاملو در کنار تمام فعالیتهایی که درزمینه ادبیات فارسی انجام داد یک کار پژوهشی ارزشمند را نیز به ثمر رساند و آن اثری در باب فرهنگ عامه مردم ایران و با عنوان کتاب کوچه بود. دائرهالمعارفی چند جلدی درباره آنچه میبایست و میشد از فرهنگ عامه دانست. ازآنجاکه به سرانجام رسانیدن چنین اثری چندین دهه طول کشید بهواقع میتوان گفت که شاملو عمر خود را صرف چنین پژوهش عظیمی کرد و این اثر را میتوان میراثی ارزشمند از او دانست. تا زمانی که او زنده بود ۱۴ جلد از این مجموعه به چاپ رسید. کتاب «قصههای کتاب کوچه» برگرفته از همان دائرهالمعارف و شامل بیش از ۴۰ داستان و قصه عامیانه است. این کتاب حاوی قصههایی است که برخی از آنها را در کودکیمان، در کتابها خوانده و یا آنها را از زبان بزرگترهایمان شنیدهایم.
باغ آینه
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات مروارید
شاملو به حقیقت اشعار خود را گویا و شناسای خود به دیگران میدانست و حتی شعر را نه برداشتهایی از زندگی که یکسره خود زندگی میدانسته است. کتاب «باغ آینه» در سال ۱۳۳۹ منتشرشده است. این کتاب مجموعهای از اشعار او در همان چند سال اخیر است. شاملو در یکی از اشعار خود در این کتاب چنین وصف حالی از خود ارائه میدهد:
«از رنجی خستهام که از آن من نیست/ بر خاکی نشستهام که از آن من نیست/ با نامی زیستهام که از آن من نیست/ از دردی گریستهام که از آن من نیست/ از لذتی جان گرفتهام که از آن من نیست/ به مرگی جان میسپارم که از آن من نیست».
روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقه امریغ
نویسنده: احمد شاملو
انتشارات: انتشارات مازیار
احمد شاملو «روزنامه سفر میمنت اثر ایالات متفرقهی امریغ» را در قالبی طنز به رشته تحریر درآورده است. او در توصیف این کتاب گفته «البته این یک سفرنامهی شخصی نیست، بلکه از زبان یک پادشاه فرضی، احتمالا از طایفهی منحوس قاجاریه روایت میشود تا برخورد دو جور تلقی و دو گونه فرهنگ و برداشت اجتماعی برجستهتر جلوه کند؛ و اینکه قالب طنز را برایش انتخاب کردم، جهتش این است که جنبههای انتقادی رویدادها را در این قالب بهتر میشود جا انداخت». البته او در مقدمه اظهار داشته که چیزی که در این کتاب تصویر شده بسیار کمتر از واقعیتی است که وجود داشته است و فضاحت درباریان و سفاهت پادشاهان بیشتر از آن چیزی بوده که او تصویر کرده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه