نویسنده: عبداللطیف طسوجی
انتشارات: نشر ارس

آثاری در دنیای ادبیات وجود دارند که امکان ندارد نامشان به گوش کسی نخورده باشد. انگار که ادبیات اصلاً بر پایهی این آثار ساخته شده است و این کتابها در دل آن ریشه دواندهاند. هزار و یک شب یکی از همین آثار است که اهمیت آن بر هر اهل و نااهل کتابی اعیان است. تقریباً همه نیز با داستان آن و یا حتی دو شخصیت اصلیاش آشنایی دارند.
مدتی بود که زمزمههای ساخت سریال هزار و یک شب به گوش میرسید و مدام زمان انتشار آن تغییر میکرد. چیزی که دربارهی این سریال زیاد تکرار میشد این بود که قرار است پروژهی پرهزینهای باشد و با همکاری بین ایران و ترکیه ساخته میشود. حال بالاخره ساخت این سریال تکمیل شده است و قسمتهای آن قرار است به ترتیب به انتشار برسند. کارگردانی این پروژه را مصطفی کیایی برعهده داشته است و ما شاهد حضور مشترک بازیگران ایرانی و ترک هستیم. در ادامه، بهطور دقیقتری این سریال و عوامل آن را بررسی میکنیم.

شاید بهتر باشد در ابتدا مروری کوتاه بر روی داستان اصلی هزار و یک شب داشته باشیم. هزار و یک شب ماجرای پادشاه خونریز و بیرحمی به نام شهریار را تعریف میکند که هر شب دختری باکره را به عقد خود درمیآورد و با طلوع آفتاب او را به قتل میرساند. او این رسم را چندین و چند سال ادامه میدهد تا اینکه دیگر دختری بهجز دختران وزیر در شهر باقی نمیمانند. شهرزاد، دختر زیرک و جسور وزیر تصمیم میگیرد خودش پیشقدم شود و به همسری شهریار درآید.
شب عروسی شهریار و شهرزاد فرا میرسد و شهرزاد تصمیم میگیرد روند تازهای را برای مغلوبکردن شهریار در پیش گیرد. او برخلاف دختران پیشین، دست به اقدام تازه و جالبی میزند. شهرزاد از همان شب شروع به تعریفکردن قصهای برای شهریار میکند. او به طرز ماهرانهای قصهاش را ناتمام میگذارد تا شهریار مجبور شود شبهای دیگر را نیز بیدار بماند و بهجای کشتن او، به قصهاش گوش دهد. شهریار چنان مجذوب قصهگویی شهرزاد میشود که تصمیم میگیرد به تمام خونریزیها پایان دهد و او را بهعنوان همسر خود نگه دارد.
حال میرسیم به سریال هزار و یک شب. خلاصهی رسمیای که برای این سریال منتشر شده از این قرار است: «اگر یکی از این زنها شهرزاد باشد جهان من نجات پیدا میکند از این همه ظلم و خونریزی.» همین جملهی کوتاه و مبهم نشان میدهد که ما با یک سریال معمولی طرف نیستیم. این جمله درست به اندازهی فضای خود سریال رازآلود و مرموز است.
داستان این سریال میان زمان حال و گذشته شکل میگیرد. سریال از افسانهی هزار و یک شب آغاز میشود، شهریاری را میبینیم که دختران بیگناه را صرفاً چون خودش خیانت دیده است به قتل میرساند. داستان سپس به زمان حال برمیگردد و ما با شخصیتهای متعددی روبهرو میشویم که هریک درگیر رخدادهای مرموزی شدهاند. در وسط این ماجرا آشیان و نیلوفر قرار دارند. آنها دو خواهر هستند و هر دو به نحوی در تلاشاند تا به دیگران یاری برسانند.
در جایی از سریال سروکلهی یک قاتل نیز پیدا میشود. این قاتل تنها دخترانی را به قتل میرساند که قصد خودکشی دارند. آشیان که خبرنگار است سعی دارد هویت این قتل را کشف کند و به قتلهای زنجیرهای پایان دهد. از سوی دیگر نیلوفر نیز در تلاش است به کودکان کار کمک کند. این دو خواهر کمکم درگیر ماجراهای پیچیده و عجیبی میشوند و مورد تهدید قرار میگیرند. شرایط خانوادگیشان نیز به دلیل ورشکستگی پدر در وضعیت آزاردهندهای قرار دارد.
تا اینجا بیشتر ماجراهای سریال در ارتباط با این دو خواهر و ماجراهای خانوادگیشان شکل گرفته است. باید در ادامه دید که آنها تا چه حد با دنیای افسانهای هزار و یک شب قرار است ارتباط داشته باشند.
میتوان گفت ژانر این سریال در نقطهای میان فانتزی، معمایی و اجتماعی قرار میگیرد؛ بااینحال، در لایههای زیرین آن عناصری اسطورهای و نشانههایی تاریخی نیز به چشم میخورد که حالوهوایی خاص و چندلایه به اثر میبخشند. ازآنجاکه عوامل و سازندگان تاکنون چندان دربارهی ماهیت و خط اصلی داستان سخن نگفتهاند، تنها میتوان بر اساس قسمتهای منتشرشده داوری کرد. با اتکا به همین نشانهها میتوان حدس زد که محور اصلی سریال، پیوندی ظریف و تدریجی میان جهان مدرن و فضای افسانهای هزار و یک شب برقرار میکند. این پیوند هرچه پیشتر میرویم، واضحتر و معنادارتر میشود. در کانون روایت، ماجرای ربوده شدن دختران جوان قرار دارد؛ رخدادی که در ابتدا رنگوبویی معمایی دارد اما کمکم با داستانها، شخصیتها و رمزگان اسطورهای هزار و یک شب گره میخورد و چشماندازی گستردهتر و خیالانگیزتر را پیش روی مخاطب میگشاید.
کارگردانی سریال هزار و یک شب را مصطفی کیایی برعهده داشته است. او در سال ۱۳۵۵ در کرج متولد شده و جدا از کارگردانی بهعنوان تهیهکننده و فیلمنامهنویس سینما و تلویزیون نیز فعالیت میکند. کیایی فعالیت حرفهای خود را با فیلم «بعدازظهر سگی سگی» آغاز کرد و این اثر اولین فیلم بلند سینمایی او به حساب میرود. مصطفی کیایی در سال ۱۳۹۸ اولین سریال بلند خود با نام «همگناه» را به انتشار رساند. این پروژه شهرت و محبوبیت بسیاری برای مصطفی کیایی برعهده داشت و افراد زیادی به تماشای آن نشستند.
مصطفی کیایی جوایز و نامزدیهای مختلفی در کارنامهی هنری خود دارد. او در سال ۱۳۸۹ برای «ضد گلوله» برندهی جایزهی بهترین فیلمنامه در جشنوارهی فیلم فجر شد. او برای فیلمهای «عصر یخبندان»، «بارکد» و «چهارراه استانبول» در این جشنواره موفق به کسب نامزدی شده است. مصطفی کیایی همچنین برادری به نام محسن کیایی دارد که بهعنوان بازیگر فعالیت میکند. محسن کیایی در اکثر پروژههای برادرش نقشآفرینی کرده و همچنین نویسندگی سریال همگناه را برعهده داشته است.

در این سریال تعداد زیادی از ستارگان مشهور سینمای ایران حضور دارند. حضور بازیگران شناختهشدهای چون پرویز پرستویی و بهرام رادان نشاندهندهی پرهزینه بودن این پروژه است. بازیگران این سریال بهطورکلی عبارتاند از:
پرویز پرستویی متولد ۲ تیر ۱۳۳۴ در همدان، بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر ایران است که فعالیت هنری را از ۱۳۴۸ با نمایشهای کانون پرورش فکری آغاز کرد. او با فیلم «دیار عاشقان» (۱۳۶۲) وارد سینما شد و سیمرغ بلورین بهترین بازیگر مکمل را برد، سپس با نقشهای ماندگار در «آژانس شیشهای» (حاج کاظم، ۱۳۷۶)، «بید مجنون» (۱۳۸۳)، «به نام پدر» (۱۳۸۴) و «بادیگارد» (۱۳۹۴) چهار بار سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول جشنواره فجر را کسب کرد.
هدیه تهرانی متولد ۱۳۴۹ در تهران، یکی از بازیگران برجسته سینمای ایران با سابقهای درخشان در فیلمهای هنری است. او با آثاری چون «قرمز»، «چه کسی امیر را کشت؟» و «کاغذ بیخط» شناخته میشود و پس از سالها دوری، در «هزار و یک شب» در نقش کنشگر اجتماعی، دکتر سارا پرنیان، بازگشته است.
مینو آزرمیگین بازیگر جوان نسل جدید است که پیش از این در پروژههای سینمایی و نمایش خانگی حضور داشته و در «هزار و یک شب» نقش نیلوفر را ایفا میکند.
بهرام رادان متولد ۱۳۵۲ در تهران، بازیگر محبوب با جوایز متعدد از جمله سیمرغ فجر برای «دوران عاشقی» است و در سریال نقش زمان را بازی میکند.
محسن کیایی برادر مصطفی کیایی (کارگردان)، بازیگر و فیلمنامهنویس با سابقهی حضور در «همگناه» و آثار دیگر برادرش، در این پروژه در نقش طاها ظاهر شده است.
سحر دولتشاهی متولد ۱۳۶۰، بازیگر برندهی سیمرغ برای «موفقیت» و ستارهی نمایش خانگی در نقش آشیان قصهگو ظاهر شده است.
پدرام شریفی متولد ۱۳۶۱، بازیگر تئاتر و سینما با حضور در «متری شیش و نیم» و سریالها، نقش سروش را دارد.
پانتهآ پناهیها متولد ۱۳۵۱، بازیگر توانمند برندهی جایزهی سیمرغ برای اثر «قصههای مجنون»، این بار در نقش رحیمه در این سریال حاضر شده است.
خسرو شهراز بازیگر باسابقهی تئاتر و تلویزیون، ایفاکنندهی نقش مسعود است.
مریم کاظمی متولد ۱۳۶۵، بازیگر جوان با حضور در «در انتهای شب» و سریالهای دیگر، نقش سپیدار را برعهده دارد.
در این سریال بازیگران ترک شناختهشدهای چون جمال هونال، بلچین بیلگین، گیزم کاراجا و لونت اوزدلیک نیز ایفای نقش کردهاند. این همنشینی فرهنگی و هنری یکی از نقاط قوت سریال به حساب میرود. حضور بازیگران ترک در کنار بازیگران ایرانی در این سریال، فضایی چندفرهنگی و تازه ایجاد کرده که هم برای مخاطب جذاب است و هم برای خود پروژه یک امتیاز حرفهای محسوب میشود.
داستان سریال هزار و یک شب جایی میان واقعیت و خیال قرار میگیرد و میتوان گفت که بیشتر یک اقتباس آزاد از کتاب هزار و یک شب است تا یک اقتباس وفادار. سازندگان خود سریال نیز اعلام کردهاند که داستان صرفا از جهان هزار و یک شب «الهام» گرفته شده است و قرار نیست کاملاً شبیه خود کتاب باشد. این سریال با حفظ عناصر اصلی داستان هزار و یک شب، بازخوانی مدرنی از این اثر کلاسیک ارائه داده است. بهطور مثال برخی از عناصری که میان این سریال و داستان هزار و یک شب مشترک هستند عبارتاند از: آشیان (سحر دولتشاهی) قصهگوی مدرن کودکان کار و سارا پرنیان (هدیه تهرانی) کنشگر پروندهی قتل دختران، بازتاب شخصیت شهرزاد هستند. از سوی دیگر، بهرام رادان نماد جبار اساطیری یا همان شهریار است. این سریال نیز مثل قصههای هزار و یک شب ساختاری تودرتو دارد و داستانهای گوناگونی را دنبال میکند.
بخشی از کتاب صوتی هزار و یک شب (نسخه کامل دفتر اول) را بشنوید.

هزار و یک شب (نسخه کامل دفتر اول)
نویسنده: عبداللطیف طسوجی
گوینده: آسمان مصطفایی
انتشارات: نشر صوتی نیک
در سریال هزار و یک شب شهرزاد شخصیت واحدی ندارد؛ بلکه بهصورت نمادین و مدرن بازآفرینی شده است. هدیه تهرانی در نقش دکتر سارا پرنیان و سحر دولتشاهی در نقش آشیان تجسم شهرزاد مدرن هستند. این دو شخصیت، موتیف قصهگویی شهرزاد را با مسائل معاصر پیوند زدهاند و شکل تازهای به این شخصیت کلاسیک و بهیادماندنی بخشیدهاند.
در کتاب، شهرزاد با روایت قصههای مختلف هر شب خود را از مرگ نجات میدهد و شهریار را مجذوب روایات خود نگه میدارد. درحقیقت شهرزاد بهطریقی با بهتعویقانداختن مرگ خود، جلوی کشتهشدن خواهر خود را نیز میگیرد. چراکه اگر شهرزاد جان خود را از دست دهد قربانی بعدی خواهر خودش خواهد بود. در سریال هزار و یک شب نیز سارا پرنیان با پیگیری پروندههای مرموز قتل دختران سعی در جلوگیری از اتفاق افتادن قتلهای بیشتر دارد. سحر دولتشاهی نیز با داستانگویی برای کودکان کار، نمادی از شهرزاد است.
در سریال «هزار و یک شب» مصطفی کیایی، دو خط روایی، یکی در جهان اسطوره و دیگری در زمان حال، رویهم میافتند تا تصویری از خشونت ساختاری علیه زنان ترسیم کنند. در گذشته، شهریار نمادین که بهرام رادان نقش او را ایفا میکند، پادشاهی خشمگین و خونریز است. او پس از خیانت همسرش، هر شب دختری را به عقد خود درمیآورد و سپیدهدم میکشد.
در جهان معاصر نیز یک قاتل مرموز مسئول ناپدیدی و قتل دختران جوان است؛ چهرهای که بازتاب همان خشونت دیرینه اما پنهان زمانهی امروز است. در جهان امروز، قاتل مدرن ادامهی همان سایهی تاریک شهریار است. سریال با استفاده از نشانهها، عناصر و موتیفهای مختلف میان این دو چهره پیوندی مشترک میسازد. درحقیقت مصطفی کیایی با ایجاد دو جهان موازی سعی دارد نشان دهد که حتی با تغییر زمانه و گذشت قرنها، چرخهی خشونت همچنان وجود دارد و تنها زمانی میشکند که قصه، آگاهی و کنشگری در برابر آن بایستند.
این سریال بهطور اختصاصی از پلتفرم فیلیمو و در روزهای دوشنبه پخش میشود. هزار و یک شب اولین تجربهی تولید بینالمللی فیلیمو است.
سریال هزار و یک شب ساختهی مصطفی کیایی روایتی معاصر از یکی از کهنترین قصههای شرق است. این سریال با ایجاد میان مرز باریکی میان افسانه و واقعیت تصویری تازه از چرخهی خشونت علیه زنان ارائه داده است. هزار و یک شب تنها بازآفرینی یک قصهی قدیمی نیست، بلکه تلاشی است برای نشاندادن تداوم خشونت علیه زنان و چگونگی ایستادگی در برابر آن. این تلفیق چندلایه، سریال را به اثری معمایی، اجتماعی و اسطورهای تبدیل کرده است. نویسندگی مشترک نغمه ثمینی و مصطفی کیایی نیز به این اثر عمق دو چندانی بخشیده است.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه