لوگو طاقچه
نقد اثر مرکب

اثر مرکب یک کتاب زرد است؟ تحلیل و نقد کتاب اثر مرکب

17 بازدید

در دنیای رسانه و کتاب، اصطلاح زرد بار معنایی خاص دارد. مفهومی که از مطبوعات قرن نوزدهم آمریکا شکل گرفت و بعدها به کتاب، فیلم و دیگر محصولات فرهنگی سرایت کرد. زرد بودن در اشاره به کتاب به معنی سطحی، عوام‌فریب و بی‌اعتبار، نمادی از تحریک‌پذیری، جذابیت ظاهری و در عین حال عمق نداشتن است. در این یادداشت از وبلاگ طاقچه، ضمن تعریف کتاب زرد و ویژگی‌های آن، بررسی می‌کنیم که آیا «اثر مرکب» کتاب زرد است یا نه.

کتاب زرد چیست و چه ویژگی‌هایی دارد؟

اصطلاح کتاب زرد از زبان انگلیسی وارد زبان فارسی شد. در انگلیسی علاوه بر این عنوان (Yellow Books) که مربوط به محتوای سطحی و عامه‌پسند است، واژگان دیگری چون شبه‌علمی (Pseudoscience)  به کار می‌رود و اشاره به کتاب‌هایی دارد که علمی به نظر می‌رسند اما برخلاف این مدعا مطالبشان ساده‌سازی شده و حتی گمراه‌کننده هستند و با زبان علمی و آمار غلط، مخاطب را فریب می‌دهد؛ درحالی‌که از نظر روش‌شناسی و اصول علمی معتبر نیستند؛ مثلاً طالع‌بینی، هیپنوتیزم‌درمانی و انرژی‌درمانی. یک اصطلاح دیگر با نام علم عامه‌پسند (Popular Science) هم وجود دارد و به کتاب‌ها و مجله‌هایی اطلاق می‌شود که مفاهیم پیچیده‌ی علمی را با استفاده از زبان ساده، مثال‌ها، تشبیه‌های قابل درک به شیوه‌ی سرگرم‌کننده به مخاطبان عام ارائه می‌دهد. کتاب‌هایی که در این قالب‌ها نوشته می‌شوند عنوان کلی زرد دارند یا در مرز زرد بودن هستند. اما اصطلاح زرد از کجا ‌آمده است؟

واژه‌ی زرد مستقیماً از مفهوم روزنامه‌نگاری زرد (Yellow Journalism) در زبان انگلیسی وارد فرهنگ واژگان شد. این اصطلاح در اواخر قرن نوزدهم در آمریکا بسیار رایج بود و برای توصیف رسانه‌هایی به کار می‌رفت که دنبال جنجال بودند و با تیترهای اغراق‌آمیز و تحریک احساسات، مخاطب جذب می‌کردند. مشخصاً در آن زمان رقابت میان دو روزنامه به نام‌های نیویورک ورلد و نیویورک ژورنال بود که بر سر جذب مخاطب رقابت شدیدی داشتند و برای این منظور از تیترهای جنجالی، مطالب پرخشونت، شایعه و داستان‌های احساسی بدون دقت خبری استفاده می‌کردند. کلمه‌ی زرد از یک شخصیت کارتونی به نام بچه‌ی زرد (The Yellow Kid) آمده است که در رقابت‌های بین این دو روزنامه، این شخصیت کارتونی و طراحش از یکی دزدیده و در دیگری چاپ شد. جنگ بر سر کودک کارتونی زردپوش به نماد رقابت میان این دو روزنامه در جذب مخاطب با استفاده از روش‌های سطحی تبدیل شد. از اینجا بود که روزنامه‌نگاری زرد برای توصیف رسانه‌های عوام‌فریب و بی‌اعتبار جا افتاد. به‌مرور این اصطلاح از دنیای روزنامه‌نگاری به کتاب‌ها سرایت کرد و برای توصیف کتاب‌هایی به کار رفت که محتوای سطحی، هیجانی و شبه‌علمی داشتند؛ مانند رمان‌های عامه‌پسند و ارزان‌قیمت یا کتاب‌های عاشقانه و ماجراجویانه که بعضاً در اروپا و آمریکا با جلدهای زرد منتشر می‌شدند. البته باید در نظر داشت که مثلاً در فرانسه کتاب‌های ممنوع با محتوای اروتیک جلد زرد داشتند یا در انگلستان مجله‌هایی با جلد زرد ماهیت آوانگارد داشتند و با هنر محافظه‌کارانه مبارزه می‌کردند درحالی‌که ربطی به این موضوع نداشتند.

اصطلاح کتاب زرد در زبان‌های دیگر ازجمله فارسی نیز کمابیش با همین عنوان آمریکایی در انتقاد به ترجمه‌های سطحی و کتاب‌های عامه‌پسند به کار گرفته شد. اغلب کتاب‌های زرد در حوزه‌های روان‌شناسی عامه‌پسند، موفقیت و رشد فردی، خودیاری و ادبیات عاشقانه‌ی بازاری هستند. این کتاب‌ها معمولاً تیراژ بالا دارند، مخاطب گسترده و غیرنخبه را هدف می‌گیرند، بیشتر دنبال هیجان، سرگرمی و احساسات تند هستند. از هم نظر ادبی هم پیش‌بینی‌پذیر و کلیشه‌محور با شخصیت‌های ساده‌سازی‌شده و بی‌نقص هستند.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

کتاب‌های زرد خودیاری چه ویژگی‌هایی دارند؟

آنچه از این انواع کتاب زرد مد نظر ماست کتاب‌های خودیاری هستند که معمولاً فروش بالا دارند. این کتاب‌ها نوید تغییر سریع در زندگی می‌دهند، محتوایشان مبنای علمی ندارد، پر از شعارهای انگیزشی، تلقین و جمله‌های قصار هستند، ساختارشان ساده، فرمولی و بدون بررسی زمینه‌های اجتماعی و روانی است. در این کتاب‌ها نابرابری‌های اجتماعی، اختلال‌های روان‌شناختی و تفاوت‌های شخصیتی نادیده گرفته می‌شوند و برای جلب نظر از تکنیک‌های فریبنده و زبان ساده استفاده می‌کنند. برخلاف کتاب‌های علمی مرتبط با خودیاری که مبتنی بر پژوهش و داده‌های روان‌شناختی هستند، کتاب‌های زرد بر تجربه‌های فردی نویسنده اتکا دارند. درحالی‌که کتاب‌های علمی و تخصصی تلاش می‌کنند از اغراق بپرهیزند، این کتاب‌ها لحنی پرشور دارند و به‌جای توانمندسازی تدریجی و آگاهانه، امیدفروشی می‌کنند آن هم سریع. فرمول‌های این کتاب‌ها منجر به ایجاد احساس گناه در افراد ناموفق، تزریق توهم کنترل‌گری، فردگرایی افراطی، نادیده‌رفتن شرایط واقعی زندگی، رواج مثبت‌اندیشی مضر،‌ رویافروشی و جاانداختن یک نسخه‌ی واحد برای مشکلات پیچیده‌ی انسانی آن هم در جوامع متفاوت می‌شود.

بر طبق آنچه در توضیح و تعریف کتاب‌های زرد خودیاری آمد، پرسش این است که آیا «اثر مرکب» کتاب زرد است؟

بستن تبلیغ

معرفی کتاب اثر مرکب

اثر مرکب

نویسنده: دارن هاردی

مترجم: شاهین بیات

انتشارات: انتشارات نسل نواندیش

خرید کتاب

اثر مرکب در ۲۰۱۰ منتشر شد. هدف نویسنده‌ی آن، دارن هاردی، ترویج ایده‌ای است که «باورش ساده اما بنیادی» است: تغییرات کوچک و پیوسته، در بلندمدت اثرات بزرگ دارند. هاردی به‌جای تکیه بر انگیزه‌های لحظه‌ای یا راه‌حل‌های سریع روی عادت‌های پایدار، انضباط فردی و تصمیم‌های به‌ظاهر ساده و روزمره تأکید کرده است. مثلاً اگر روزانه پانزده دقیقه مطالعه کنید، کالری مصرفی را کم یا طی روز ده دقیقه ورزش کنید در درازمدت اساس زندگی‌ تغییر خواهد کرد. او این ایده را به حوزه‌های مدیریت زمان، عادت‌ها، رابطه و رشد فردی برده است. آنچه در این کتاب آمده تجربه‌های خود هاردی از نوجوانی است تا دوره‌ای که سردبیر مجله‌ی موفقیت بود. او در آغاز هر بحث، یک داستان از تجربه‌های خودش یا دیگران تعریف می‌کند و در پایان یک توصیه یا درس کاربردی از آن بیرون می‌کشد و با این سبک، آموزه‌هایش را توضیح می‌دهد.

اگر زمان کافی را برای مطالعه این کتاب ندارید، پیشنهاد می‌کنیم خلاصه کتاب اثر مرکب را مطالعه کنید.

ویژگی‌های مثبت کتاب اثر مرکب

نقطه‌ی قوت کتاب تأکید بر اصلی است که کمتر کسی در اثرات مثبت آن شک دارد و در شاخه‌ی روان‌شناسی رفتاری نیز پذیرفته شده است: تکرار و استمرار در رفتارهای کوچک قدرت زیادی در خود دارد. اثر مرکب برخلاف بسیاری از کتاب‌های خودیاری زرد، نه‌تنها وعده‌ی تغییرات سریع نمی‌دهد که تمرکزش بر آهستگی و استمرار است. هاردی می‌گوید شکست یا موفقیت نتیجه‌ی یک اتفاق بزرگ یا یک‌شبه نیست بلکه هر انتخاب کوچک روزمره تو را به آن سمت می‌برد. ایده‌های کتاب زمینی هستند و ربطی به کائنات و قانون جذب ندارند. توصیه‌های کتاب مثل نظم، حذف وسوسه‌ها، تغذیه‌ی سالم، تلاش برای افزایش مسئولیت‌پذیری با زبان ساده توضیح داده شده‌اند که میل به تداوم و پشتکار را در خوانندگان مستعد فعال می‌کند و آموزه‌های کاربردی و فاقد لایه‌های تحلیلی آن برای کسانی که به دنبال عمل هستند مفید خواهد بود. همچنین اثر مرکب برای کسی که اهل کتاب‌خوانی جدی نیست قابل‌فهم است.

بخشی از کتاب صوتی اثر مرکب را بشنوید.

اثر مرکب

نویسنده: دارن هاردی

گوینده: آرمان سلطان‌زاده

انتشارات: آوانامه

ویژگی‌های منفی کتاب اثر مرکب

هاردی مسئولیت‌ صددرصدی شکست یا موفقیت در زندگی را بر دوش افراد گذاشته است. «هیچ‌کس مسئول زندگی‌ات نیست. اگر تغییر نمی‌کنی تقصیر خودت است. فقط خودت باید کاری بکنی.» گفتن اینکه تو مسئول تمام نتایج زندگی‌ات هستی یعنی اینکه عوامل بیرونی چون تبعیض، بیماری و بسیاری مسائل دیگر نقشی ندارند. به‌علاوه، هاردی جنبه‌ی روانی و احساسی انتخاب‌ها را نادیده گرفته است و نگاهی مکانیکی به انسان دارد. او به پیچیدگی‌های روان انسان توجهی ندارد و تجویزهایش ممکن است برای افراد درگیر آسیب‌های روانی و حتی جسمی بی‌اثر باشد. هاردی از مفهومی به نام شتاب و تکانه استفاده کرده و معتقد است وقتی عادت‌های خوب در وجود انسان تثبیت شد مثل توپ برفی می‌شود که از بالای تپه به پایین غلت می‌خورد، به‌تدریج شتاب می‌گیرد و بزرگ می‌شود. او تأکید می‌کند حفظ این تکانه مهم است. در این فرمول، انسان موجودی ساده و ایستا مفروض شده که حادثه‌ای بر او تأثیر نمی‌‌گذارد. مثلاً اگر فرد در این مسیر گرفتار افسردگی یا بیماری دیگر شود چه؟ کتاب راه‌حلی ندارد. در انتخاب روابط آگاهانه، اگرچه موضوعی مهم است، اما این انتخاب نزد هاردی تماماً سیاه و سفید است. او توصیه می‌کند که با همه‌ی آدم‌های منفی اطرافتان قطع رابطه کنید حتی اگر آن فرد، شریک تجاری سابقتان باشد که طی بحرانی، گرفتار بدبینی و منفی‌بافی شده است. ویژگی منفی دیگر اثر مرکب این است که تمام محتوای آن، تجربه‌های شخصی دارن هاردی هستند. 

در این کتاب هیچ ارجاع علمی دیده نمی‌شود. نویسنده التفاتی به متون روان‌شناسی و داده‌های آماری ندارد. تجویزهای کتاب و فرمول‌هایش عمومی هستند، گویی که همه‌ی افراد وضعیتی یکسان دارند. هاردی نه‌تنها تفاوت‌های شخصیتی که تفاوت‌های فرهنگی و طبقاتی را نیز در نظر نگرفته است. لحن انگیزشی بی‌وقفه‌ی کتاب خسته‌کننده و یادآور کتاب‌های زرد است. اثر مرکب انسان را موجودی مکانیکی می‌بیند که می‌تواند با انضباط، پیگیری و حذف وسوسه‌ها همیشه خودش را مدیریت کند. این لحن شاید برای برخی الهام‌بخش باشد؛ اما برای آنان که در موقعیت‌های بحرانی هستند یا از نظر روانی آسیب‌پذیر احتمالاً سرزنشگر و فشارآور خواهد بود. 

ویژگی منفی دیگر، تکرار زیاد است. بسیاری از ایده‌ها در جای‌جای کتاب چندین بار تکرار می‌شوند. این موضوع برای خواننده‌ای که به دنبال درک عمیق‌تر از انسان و رفتارهایش است کتابی سطحی جلوه می‌کند. هاردی می‌گوید تو فقط باید تصمیم بگیری. این دیدگاه به‌شدت ساده‌انگارانه است. در عمل تصمیم‌گیری، عوامل پیچیده‌ی اقتصادی، حمایت اجتماعی، سلامت روانی و حتی حوادث کنترل‌ناپذیر دخیل هستند. نتیجه‌ی چنین نگاهی این است که افراد در شکست‌هایشان خود را مقصر مطلق بدانند و اضطراب مضاعفی را تجربه کنند. نکته اینجاست که اثر مرکب با موشکافی ذهن انسان کاری ندارد: «این کار را انجام بده نتیجه ‌می‌گیری».

آیا اثر مرکب کتاب زرد است؟

برای روشن شدن این موضوع، اثر مرکب با معیارهای کتاب زرد سنجیده شده است:

  • آیا اثر مرکب ادعاهای فوری و غیرواقعی دارد و وعده‌ی نتایج سریع و شگفت‌انگیز می‌دهد؟ خیر
  • آیا محتوای کتاب مبتنی بر منابع پژوهشی است؟ خیر
  • آیا از زبان کلیشه‌ای و احساسی استفاده می‌کند و جمله‌های انگیزشی بیش از حد دارد؟ بله
  • آیا تفاوت‌های فردی را نادیده می‌گیرد و تجویزهای یکسان برای همه دارد؟ بله
  • آیا تغییر را فرایندی تدریجی و واقعی می‌داند؟ بله

ما به کتاب‌هایی مانند راز، جادوی ذهن بزرگ یا قورباغه‌ات را قورت بده زرد می‌گوییم. در مقایسه با این‌ها شاید بتوان گفت «اثر مرکب» کتاب خودیاری انگیزشی و کاربردی است که در بخش‌های زیادی رنگ زرد به خود می‌گیرد. زبان غیرعلمی و شخصی کتاب آن را به سمت خودیاری عامه‌پسند سوق می‌دهد اما تأکیدش بر استمرار، فرایند بلندمدت موفقیت و خودنظمی آن را از شعارهای زرد و جادویی تا حدی دور می‌کند. اثر مرکب اعتبار تجربی دارد و مخاطب ایدئال این کتاب، آدم‌های سالم، با کمترین آسیب‌های تربیتی و روانی و علاقه‌مند به نظم هستند نه افراد درگیر اختلال، فقر یا بحران‌های محیطی.

پرسش مهمی که همیشه در کتاب‌های عامه‌پسند و پرفروش خودیاری مغفول می‌ماند این است: آیا در خودیاری کافی است که به فرد ابزار و انگیزه بدهیم یا باید او را با خود و روانش هم آشنا کنیم؟ توجه به جنبه‌های روانی انسان در کتاب‌های خودیاری و حتی موفقیت شغلی ضروری است. نه چون همه لازم است عمیق فکر کنند بلکه درک رفتار و تغییر آن بدون درک روان یعنی درمان بدون تشخیص. تصمیم‌گیری و عمل مثلاً ترک عادت‌های رفتاری ابتدا از ذهن و روان می‌گذرد. کسی که گرفتار ترس از شکست است، عزت‌نفس پایین دارد، گرفتار اضطراب مزمن است، نیاز به تأیید شدن دارد، تمام تصمیم‌ها و عملش تحت سلطه‌ی این وضعیت است. بنابراین کتابی مثل اثر مرکب بازگوکننده‌ی ابزارهای ساده‌ی موفقیت هستند بدون شناخت روان انسان. 

شاید بسیاری این کتاب را با انگیزه شروع کرده باشند و خوش‌بینانه در میانه‌ی راه رهایش کرده باشند. چرا؟ چون مسئله‌ی آن‌ها در سطح رفتار نیست. تغییر پایداری که دارن هاردی بر آن تأکید می‌کند بدون فهم چرایی رفتارها و صادر کردن دستورالعمل تنها باعث می‌شود بسیاری به دلیل آنچه ضعف می‌پندارند، سرخورده شوند. یکی دیگر از مشکلات کتاب‌های زرد خودیاری از جمله اثر مرکب این است که نویسندگان آن‌ها محتوایشان را مناسب برای همه می‌دانند در حالی که شخصیت همه یک‌دست نیست. به همین ترتیب، موفقیت برای همه خطی نیست. 

دارن هاردی پدری داشت که او را با فلسفه‌ی زندگی‌اش بار آورده بود: «اصلاً اهمیتی ندارد که چقدر باهوش هستید، باید نداشتن تجربه، مهارت، هوش یا توانایی‌های ذاتی را با تلاش زیاد و سخت‌کوشی جبران کنید. اگر رقیب شما باهوش‌تر و باتجربه‌تر است، فقط لازم است که سه یا چهار برابر از او سخت‌کوش‌تر باشید تا بتوانید شکستش دهید.» محیط زندگی هاردی، تربیتش و مسئولیت‌هایی که از کودکی بر عهده داشت به قول خودش او را معتاد به موفقیت بار آورد. آیا همه مانند دارن هاردی هستند؟ خیر. آیا همه می‌توانند یا باید موفقیت‌های بزرگ کسب کنند؟ خیر. برخلاف ماهیت عامه‌پسند و پرفروش کتاب‌هایی از این دست، مخاطبان سودبر آن‌ها خاص و اندک هستند.

جمع‌بندی

شاید بد نباشد اثر مرکب را در زمینه‌ی ایران بررسی کنیم. آیا کتابی درباره‌ی موفقیت که خاص جامعه‌ و فرهنگ آمریکا است می‌تواند برای ایرانی همان اثری را داشته باشد که برای آمریکایی دارد؟ بدیهی است که نه. صرف‌نظر از وضعیت حاشیه‌ای ایران در جهان امروز، آنچه در این کتاب غالب است فرهنگ آمریکایی موفقیت است: کار بیشتر، بهره‌وری بالاتر، پیروزی در رقابت. این با وضعیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران مطابقت ندارد. نکته‌ی مهمی که باید به آن توجه کرد این است که بیشتر یا شاید همه‌ی افراد موفق چندان در توضیح علت‌های موفقیتشان صداقت ندارند. بسیاری تلاش می‌کنند ریشه‌ و آغاز موفقیت‌هایشان را چیزی عنوان کنند که شاید در مسیرشان آن‌قدرها که باید تأثیرگذار نبوده است. آن ارتباطات، تصمیم‌های مگو که در پس این رویه‌های ظاهری گرفته شده‌اند همیشه مکتوم می‌مانند. این موضوع را هرکسی که خواننده‌ی کتاب‌های موفقیت، رشد فردی و خودیاری عامه‌پسند است باید بداند تا در مورد توانایی‌های خود کمتر دچار یأس شود.

اگر این مطلب را دوست داشتید، پیشنهاد می‌کنیم که مطلب زیر را هم مطالعه کنید

17 بازدید
برچسب ها
بستن تبلیغ


اشتراک گذاری یادداشت
0 0 رای
امتیاز مطلب
اشتراک
اطلاع از
guest
0 دیدگاه ها
بازخورد داخلی
نمایش همه کامنت ها
یادداشت های مشابه

دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه

نصب طاقچه