مجموعههای چندجلدی برای نوجوانان
دیدن ذوق و شوق نوجوانان و انتظارشان برای انتشار جلد جدید مجموعه کتابی که مشغول خواندنش هستند، حسابی جذاب است. درست مانند انتظاری که برای انتشار فصل جدید سریالی که تماشایش میکنیم، میکشیم. یا انتظار برای انتشار آلبوم جدید از خواننده موردعلاقهمان! مجموعه کتابهای چند جلدی، کودکان را به درون یک داستان طولانی میبرند. داستانی با شخصیتهای اصلی ثابت و شخصیتهای فرعی متفاوتی که هرکدام نقشی در داستان دارند و با حضورشان جذابیت ماجرا را چندبرابر میکنند.
در این یادداشت از وبلاگ طاقچه بهسراغ معرفی و مرور چندتا از بهترین مجموعههایی رفتیم که تابهحال برای نوجوانان نوشته شده است. این کتابها بهدلیل دنبالهدار بودن، شوق خواندن را در وجود مخاطب زنده نگه میدارند و البته خواندنشان در طول یک تابستان گرم با یک لیوان شربت یا یک زمستان سرد با یک لیوان شیرکاکائوی گرم حسابی میچسبد.
خاطرات یک بچهی بیعرضه
گرگ هفلی، پسرک خلاقی است که مجبور است همیشه با برادرش، که به هیچچیز علاقه ندارد، سروکله بزند. او همیشه از خلاقیتش استفاده میکند تا کارها را درست کند. آن هم به شیوهی خودش و البته درست مانند خودش خاص و متفاوت. اما خب، بیشتر اوقات نتیجه آن چیزی که میخواهد درنمیآید. درواقع خرابکاریها خیلی بیشتر از چیزی است که باید باشد.
اما بههرحال گرگ از رو نمیرود. او دوست دارد زودتر بزرگ شود، غافل از اینکه بزرگشدن آنقدرها هم آش دهنسوزی نیست. دوست دارد بازیهای رایانهای کند اما مادرش سفتوسخت عقیده دارد که باید وقت زیادی را بیرون از خانه بگذراند، به اصرار پدرش به باشگاه میرود، هرچند قرار است همینطوری لاغرمردنی باقی بماند و دوست دارد کسی از رازهای خجالتآورش خبر نداشته باشد و البته میدانید که وقتی یک برادر بزرگتر دارید، هیچ راز خجالتآوری محفوظ و ناگفته باقی نمیماند…!
پسری که دور دنیا را رکاب زد
اگر شما هم سفر کردن را دوست دارید، فکر میکنید دیدن شهرها و کشورهای دیگر باید حسابی جالب باشد یا اینکه تجربه کردن اتفاقات، مکانها و غذاهای جدید را دوست دارید، حتما از خواندن ماجراهایی که تام با دوچرخهاش پشتسر گذاشته است، لذت میبرید. تام فکر میکند دنیا باید خیلی بزرگتر از محلهای باشد که او در آن زندگی میکند. حتما چیزهای بیشتری از مدرسه، خانه، بازیهای کامپیوتری و … وجود دارد. این شد که تصمیمی گرفت. او میخواست با دوچرخهاش دور دنیا را رکاب بزند!
تجربهی تام حسابی عجیب بود. هم خوشی داشت هم ناراحتی. هم آسان بود و هم سخت. او به اروپا، آفریقا، آمریکا و آسیا سفر کرد و کشورهای بسیاری را با دوچرخهاش زیرپا گذاشت. غذاهای مختلف و متفاوتی خورد. با آداب و رسوم عجیبوغریبی آشنا شد که تابهحال حتی چیزی دربارهشان نشنیده بود! گاهی با صدای بلند و از ته دل خندید و گاهی هم آنقدر ناراحت میشد که میخواست با صدای بلند گریه کند! اما از همه بهتر این بود که او جهان را دید و تجربههایی را بهدست آورد که بدون ریسک و تجربهی ماجراجویی هرگز نمیتوانست بهدست بیاورد!
الستر هامفریز که برای شبکه نشنال جئوگرافیک برنامههای مستند میسازد، برای نوشتن این مجموعه سهجلدی از تجربههای خودش استفاده کرده است. تجربههای بامزه سفر با دوچرخه هم برای دوچرخه سوارها، هم برای سفردوستها و هم برای کتابخوانها جذاب و خواندنی است.
ته جدولیها
عضو شدن در تیم فوتبال مدرسه، اتفاق خیلی بزرگی است. اما از آن طرف عضو شدن در تیمی که همیشه بهعنوان آخرین تیم در جدول است، چندان جالب بهنظر نمیرسد. البته عضو شدن در تیم فوتبال مدرسه سوتو آلتو، حسابی هم خوب است. چون درست است که تیم آنها میتواند رکورد شکستهای پشتسرهم را حتی در یک ماه بشکند، اما بههرحال، بچههای تیم آنقدر مرام و معرفت دارند که هر اتفاقی افتاد، پشت همدیگر را خالی نکنند و همیشه پیش هم باشند!
بچههای تیم فوتبال این مدرسه قرار است ماجراهای زیادی داشته باشند. از بازی کردن در مقابل تیمهای بزرگ و قوی فوتبال مثل رئال مادرید، بارسلونا، اتلتیکومادرید گرفته تا حضور در مسابقات بینالمللی کودکان، البته سروکله زدن با عضو جدید تیم و روبهرو شدن با تکنولوژیهای جدید را نباید از یاد برد. به نظر شما بچههای تیم فوتبال مدرسه سوتو آلتو یا همان ته جدولیها، چطور با این همه ماجرای عجیب کنار میآیند؟
هری پاتر
پسر کوچولوی عینکی که در انباری زیرپلهی خانهی خالهاش زندگی میکرد، هیچوقت فکرش را نمیکرد که آدم مهم و مشهوری باشد. اصلا نمیدانست که ممکن است روزی به دنیایی پا بگذارد که در آن دنیا آدم شناخته شدهای باشد و بتواند کارهای مهمی بکند؛ دوست پیدا کند، خوش بگذراند، با آدمهایی آشنا شود که قدرتهای عجیبوغریبی دارند، میتوانند پرواز کنند، نامرئی شوند، تغییر شکل بدهند و هزارتا کار دیگر. پسر کوچولوی عینکی که اسمش هری بود، اصلا نمیتوانست در رویاهایش هم به دنیای فکر کند که در آن جادو وجود داشته باشد و …
تولد یازده سالگی او با تولدهای دیگرش حسابی فرق داشت. کسانی که نمیشناخت برایش نامه فرستاده بودند و از او دعوت کرده بودند به مهمترین مدرسهی جادوگری بریتانیا برود. بعد خبر خیلی عجیبی غافلگیرش کرد: او جادوگر بود! حالا میفهمید چرا وقتی عصبانی میشود، اتفاقهای عجیبی میافتد که هیچ توضیحی برایش وجود ندارد. هری جادوگر بود و از قرار معلوم، جادوگر مشهوری هم بود. فقط حیف که خودش این چیزها را دربارهی خودش نمیدانست. اما حالا که فهمیده بود، قضیه فرق میکرد! او باید آماده میشد تا به دنیای متفاوتی برود. دنیایی که به آن تعلق داشت و جادوگر شرور و پلیدی انتظارش را میکشید.
ممکن است تماشای مجموعه فیلمهای هری پاتر لذت قدم زدن در یک قلعهی جادویی باشکوه را بهتان هدیه داده باشد، اما خواندن کتاب، پرسه زدن شبانه در قلعه زیر شنل نامرئی، سرک کشیدن به جنگل ممنوع، خوردن غذاهای خوشمزهی مدرسه و کوییدیچ بازی کردن را دوباره و با جزئیات بیشتری بهتان هدیه میکند!
کاپیتان زیرشلواری
اگر مدرسه برای شما هم خستهکننده شده است، شاید باید روش دیگری را امتحان کنید. روشی که به شما اجازه بدهد خلاقیتتان را بیرون بریزید و همانقدر که دوست دارید شیطنت کنید. البته باید بدانید که احتمالا با تمام این خرابکاریها، مدیر مدرسه به دنبالتان راه میافتد و تمام تلاشش را میکند تا شما را بگیرد و بعد تنبیهتان کند. درست مانند همان چیزی که جورج بیرد و هارولد هاچینز در مدرسه تجربه میکنند.
آنها حسابی شیطنت میکنند و آتش میسوزانند. برای همین هم مدیر مدرسه همیشه به دنبالشان است. اما این دو نفر بیشتر از همه کارها دوست دارند که داستان پردازی کنند. آنها یک شخصیت با هویت سِری هم برای کتابهای بامزه و خلاقانهشان درست کردهاند! البته هویت این شخصیت آنقدر سری است که گاهی اوقات حتی خودش هم نمیداند کیست. ولی این موضوع هیچ چیزی از بامزه بازیهایش کم نمیکند!
مدرسهی جاسوسی
بن یک نابغه در درس ریاضی است. هرسال پشتسر هم شاگرد اول میشود و البته معلوم نیست با اینهمه کارنامه درخشان میخواهد چکار کند. راستش او کمی دستوپاچلفتی است و استعداد عجیبی هم در جاسوسی دارد. پس چرا به آکادمی فوق محرمانهی ابرجاسوسهای آینده نرود و شانسش را امتحان نکند؟
خب، اگر بخواهیم کمی روراست باشیم، باید حتما این را بدانید که بن باید بتواند جاسوس خیلی خوبی باشد. چون زندگیاش به این موضوع وابسته است. چون او قرار است درست مانند یک طمعه عمل کند و دست یک جاسوس دوجانبه خیلیخیلی خطرناک را رو کند! حالا تمام امید بن ریپلی، نابغه ریاضی، شاگرد اول مدرسه و عضو آکادمی فوق محرمانهی ابرجاسوسهای آینده به این است که بتواند ماموریتش را درستوحسابی به پایان برساند.
آنی شرلی
آنی شرلی، دختری با موهای قرمز بود که در یک یتیمخانه زندگی میکرد. اما اهل این نبود که زانوی غم بغل بگیرد و غصه بخورد. برعکس، همیشه شاد بود. حواسش به تمام جزئیات بود و از دیدن کوچکترین چیزها شاد میشد. آنی این توانایی را داشت که مدام حرف بزند و خسته نشود و صحبتهایش هم حسابی شیرین بود. و از همه مهمتر اینکه قرار بود خانه و خانوادهای پیدا کند.
ماریلا و متیو کاتبرت، که کار در خانه و مزرعه برایشان سخت شده بود، به پسرکی نیاز داشتند که کمکشان کند. این شد که تصمیم گرفتند پسری را به خانه بیاورند. اما از شانس عجیبشان، مسئولان یتیمخانه دختری را به آنجا فرستادند. دختر شاد و سرزندهای که با انرژی وارد خانه متیو و ماریلای خشک و بداخلاق شد و آنجا را حسابی تغییر داد!
مجموعه قصههای شاهنامه
شاهنامه کاخ بلندی است که در طول هزارسال گزندی به آن نرسیده است. کاخ بلندی که با زبان شیرین شعر، درس انسانشناسی میدهد. مخاطبش را با خودش به دل اسطورهها میبرد و روایتهای شنیدنی و باورنکردنی دارد. داستانهایی که فردوسی در شاهنامه سروده است، با پیشینهای قدیمیتر از هزاران سال، هنوز هم لطف و طراوتش را از دست نداده است و هر خط و هر بیتش، راه و رسم زندگی را میآموزد. اما شاید خواندن کتابی با چنین عظمتی در نگاه اول سخت به نظر برسد. اینجاست که باید سراغی از مجموعههای بازنویسی شدهای گرفت که برای کودکان و نوجوانان نوشته شده است.
مجموعه قصههای شاهنامه، مجموعهای است که متناسب با درک و همچنین نیاز نوجوانان نوشته شده است. آتوسا صالحی با در نظر داشتن جنبههای قوی داستانی شاهنامه، به سراغ شخصیتها و مسیرهایی رفته است که تاکنون کمتر از آنها حرفی به میان آمده بود. خواندن این مجموعه دوازدهجلدی، سفر بینظیری را به دل تاریخ، افسانهها و اسطورههای ایران برایمان میسازد.
مجموعهی آخرین شاگرد
دنیای ناشناختهها همیشه جذاب، هیجانانگیز و البته در خیلی اوقات ترسناک است. برای همین هم سردرآوردن از اینکه در این دنیا چه میگذرد، کار هرکسی نیست. اگر قرار است به دنیایی سرک بکشیم که پر از موجودات پلید با نیروهای شیطانی است، باید حداقل یک محافظ همراه خودمان داشته باشیم. مجموعه کتابهای آخرین شاگرد، داستانی درباره همین محافظان است.
گریگوری، جادوگری است که به سالهای پیریاش نزدیک میشود. او در تمام طول زندگیاش، با تمام دقت حواسش به جادوگران بود. مردم را از دست نیروهای شیطانی نجات میداد و منطقهای امن و بدون پلیدی ساخته بود. اما حالا پیر شده است و باید جانشینی برای خودش پیدا کند. او امید چندان به شاگردهایش ندارد. بعضیها شایستگی نداشتند و بعضیها هم نتوانستند جان سالم به در ببرند. تنها کسی که نور امید را اندکی در دل او روشن نگاه میدارد، توماس است.
توماس پسر هفتم خانواده است. او قرار نبود شغل خاصی انتخاب کند، قرار نبود کشاورزی کند. در واقع او اصلا انتخابی نداشت. او پسر هفتم خانواده بود و تنها کاری که میتوانست انجام دهد این بود که به گروه محافظان بپیوندد. اما مشکلات، از همان اول کار حسابی توماس را ترساندند…
مجموعه ماجراهای ناگوار
یک خبر بد چطور میتواند زندگی آدمها را بهم بریزد؟ یک روز صبح وقتی ویولت، کلاوس و خواهرشان سانی، بار و بندیلشان را جمع کرده بودند و یک پیکنیک سهتایی خواهربرادری در ساحل برای خودشان ترتیب داده بودند، یک خبر بد شنیدهاند. قصر محل زندگیشان در آتش سوخته است و پدر و مادرشان هم جانشان را از دست دادهاند. حالا آنها باید همراه با آقای پو که دوست خانوادگیشان است و در بانک کار میکند، به خانهاش بروند تا جایی برایشان پیدا کند. اما متاسفانه کار او در پیدا کردن یک سرپرست درستوحسابی برای بچهها خیلیخیلیخیلی بد است!
بچهها باید به خانه یکی از اقوام دورشان بروند. کسی که او را نمیشناسند و حتی اسمش را هم نشنیدهاند. کنت الاف. هرچند بچهها تصور میکنند که قرار است در خانهای با سرپرستی مهربان باشند، اما سخت در اشتباهند. آنها مجبورند هر روز کلی کار کنند. از تمیز کردن خانه گرفته تا شکستن هیزم. هر سه نفرشان یک تختخواب دارند و از همه مهمتر اینکه در خانهی کثیف کنت الاف حتی یک دانه کتاب هم پیدا نمیشود. تنها خوبی الاف این است که بیشتر اوقات خانه نیست. یک روز بچهها راز وحشتناکی را درباره کنت الاف متوجه میشوند: او دنبال ثروت عظیم ویولت، کلاوس و سانی است و برای رسیدن به هدفش، حاضر است هرکاری بکند.
تابهحال دو اقتباس از روی این مجموعه صورت گرفته است. یکبار به شکل فیلم سینمایی با بازی جیم کری در نقش کنت الاف و یکبار به شکل سریالی که از شبکه نتفلیکس پخش شد و جزئیات خیلی زیادی داشت و البته خیلی بیشتر به کتابها وفادار بود. شاید تماشای سریال بعد از خواندن کتاب هم بتواند عیشتان را کامل کند.
مجموعه کتابهای موردعلاقهی شما چیست؟ شما برای انتشار جلد جدید از کدام مجموعه انتظار شیرین را تجربه کردهاید؟ جای چه کتابی را در این فهرست خالی دیدید؟