آناکارنینا
نویسنده: لئو تولستوی
مترجم: مهدی کریمی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
«همه خانوادههای خوشبخت مثل هماند اما خانوادههای شوربخت هر کدام بدبختی خاص خود را دارند.» این شروع درخشانی که لئو تولستوی برای رمان آنا کارنینا نوشت، حالا به یکی از زیباترین جملات آغازین در ادبیات دنیا تبدیل شده است. رمان آنا کارنینا به معنای واقعی کلمه، رمان است. طولانی است و مانند آثار روس، شخصیتهای زیاد و نامهای مشابهش میتواند گیج کننده باشد. اما اگر کمی حوصله کنید و با داستان جلو بروید تا به اصطلاح ماجرا دستتان بیاید، میتوانید از یک عاشقانه زیبا اما بدفرجام لذت ببرید. در کنارش با عقاید تولستوی در زمینههای مختلف مانند شیوههای آموزش و بهبود روشهای کشاورزی هم آشنا میشوید.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «چرا باید اثار لئو تولستوی را بخوانیم؟» را هم بخوانید.
آناکارنینا
نویسنده: لئو تولستوی
مترجم: مهدی کریمی
انتشارات: بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه
هرچند نام این رمان آنا کارنینا است، اما تمام این هزار صفحه به آنا اختصاص ندارد. کنستانتین لوین مهربان هم یکی از شخصیتهایی است که با زندگی او، زندگی میکنیم و برای عشق از دست رفتهاش متاثر میشویم. آنا زن جوانی است که همراه با همسرش، آقای کارنین و پسرش سرژی در سن پترزبورگ زندگی میکند. نامهای از زن برادرش، داریا الکساندرونا، که برای تحبیب او را دالی مینامند، به دستش میرسد که او را به مسکو میخواند. برادرش، استپان آرکادیچ با معلم فرانسوی بچهها رابطه دارد و دالی، همان داریا الکساندرونا خیانت همسرش را برنمیتابد. آنا به خانه آنها میرود تا برادرش را سر عقل بیاورد و معلم فرانسوی را از خانه بیرون کند، دل دالی را به رحم بیاورد تا به خاطر بچهها، شوهرش را ببخشد و میانشان را آشتی بدهد. اما آنجا چشمش به کنت ورونسکی جوان میافتد. مرد جوان و جذابی که در نظر آنا، همهچیز تمام است. هرچه همسر او ندارد، کنت ورونسکی دارد. ورونسکی دل آنا را میرباید و آنها باهم رابطهای را آغاز میکنند. تمام حرفهایی که آنا به داریا الکساندرونا گفته بود، در ذهن آنا کمرنگ میشود…
رمان آنا کارنینا هم مانند بقیه رمانهای روسی پر از اسم و شخصیت است. در یادداشت «اسم و مکافات: چگونه موقع خواندن رمانهای روسی سردرد نگیریم؟» راهکارهایی گفتیم که با این موضوع بتوانید راحتتر کنار بیایید.
اگر انتخابتان برای روزهای طولانی تابستان یا شبهای کشدار پاییز یک رمان طولانی است، آنا کارنینا را انتخاب کنید. شخصیتهای داستان شما را با زندگی خودشان همراه میکنند و سفری به روسیه اشرافی را برایتان رقم میزنند. زمانی که نام و مقام مهم است، بر زندگی، روابط و ازدواجها تاثیر میگذارد و مهمانیهای رقص پر زرق و برق چهرهتان را روشن و درخشان میکند.
شخصیت آنا کارنینا در حقیقت شخصیتی دوگانه است. شخصیتی که در ابتدای داستان به دلیل حرفهای خردمندانهاش شما را تحت تاثیر قرار میدهد و ذهنتان را درگیر میکند. در اصل زمانی آنا وارد داستان میشود که کمک میکند تا زندگی خانوادگی برادرش به دلیل خیانت از هم نپاشد. اما همین زن با اصل ونسب، خودش دل به مرد جوانی از افسران سواره نظام میبازد. شاید بتوان این تغییر رفتار را نقدی به روابط خشکی که میان مردم در جریان است دانست. زندگیهایی که بدون عشق و صرفا بر اساس رابطه و نام شکل گرفتهاند. ظاهری فریبنده دارند اما از شور زندگی خالی هستند.
تولستوی که خودش هم از طبقه اشراف روسیه به حساب میآمد در رمان آنا کارنینا با زیرکی تمام از عقایدش صحبت کرده است. تولستوی به آموزش و پرورش کودکان اهمیت میداد، صلح طلب بود و بنابراین همیشه به دنبال روشهایی میگشت که زندگی طبقه کشاورز را رحتتر کند. در این میان آموزش شیوههای نوین کشاورزی یکی از مباحثی است که در این کتاب و از زبان شخصیتهای داستان به آن پرداخته است.
تولستوی هم مانند دیگر رماننویسان، اهمیت بسیاری به جزئیات داستانهایش میداد. در این میان البته نقدهایی هم به او وارد کرده بودند. در همان ابتدای داستان، ملاقاتی میان دوتن از شخصیتهای مهم، استپان آرکادیچ، برادر آنا و کنستانتین لوین صورت میگیرد. آنها به رستورانی میروند و غذاها و نوشیدنیهای فراوانی سفارش میدهند. سفارشهای رنگ به رنگ آنها میز را پر میکند و تولستوی در پانوشتی اضافه میکند که «اگر فکر میکنید من در پرداخت این صحنهها هوسرانی کردهام، در اشتباهید.»
در بخش دیگری از داستان، کیتی، خواهر داریا الکساندرونا برای مهمانی رقصی آماده میشود. تولستوی اینجا هم تسلطش را به انواع پارچهها، تور، دانتل و … که حداقل آن دوران جز بحثهای مورد علاقه زنان بوده، نشان داده است.
داستان آنا کارنینا برای کارگردانها داستانی جذاب بود. همیشه عشق و خیانت موضوع جذابی برای تبدیل شدن به فیلم است. هرچند فیلم نمیتواند هرگز جای کتاب را پر کند اما بهرحال میتواند دو ساعت لذتبخشی را برایتان بسازد.
نسخههای بسیاری از آنا کارنینا ساخته شده است. فیلمهای صامت آمریکایی، مجارستانی، روسی و بریتانیایی از سال ۱۹۱۵ به روی صحنه رفتند اما مهمترین نسخههای آنا کارنینا در سال ۱۹۹۷ و ۲۰۱۲ ساخته شدند.
برنارد رز که در سال ۱۹۹۷ فیلم سینمایی آنا کارنینا را ساخت تمام آن را در مسکو و سنپترزبورگ فیلمبرداری کرد. جو رایت هم در سال ۲۰۱۲ نسخهای رویایی و موزیکال از این فیلم ساخت که البته جوایز بسیاری را هم با خود به خانه برد.
البته علاوه بر فیلمهای سینمایی نسخههای تلویزیونی هم از روی آنا کارنینا ساخته شد. بیبیسی یکی از شبکههایی بود که در سال ۱۹۷۷ اقدام به ساخت سریال تلویزیونی کرد.
شاید یکی از مشهورترین ترجمههای آناکارنینا در ایران، ترجمه سروش حبیبی باشد که در دو جلد و توسط نشر نیلوفر منتشر شده است. سروش حبیبی خودش به زبانهای مختلف از جمله روسی، فرانسوی، آلمانی و انگلیسی مسلط است. محمد مجلسی هم ترجمهای از آنا کارنینا دارد که نشر دنیای نو منتشر کرده است.
آنا در قطار است و حادثه کشته شدن فردی که خودش را جلوی قطار انداخته است، خاطرش را میآزارد اما در نهایت خودش هم به همین سرنوشت دچار میشود. فشارهایی که به دلیل رابطهاش با کنت ورونسکی تحمل میکند، بارداریاش از او و زندگیاش که بر باد میرود همه از دلایلی است که پایان تلخی برای زندگی او رقم میزند.
با اینحال رمان آنا کارنینا یکی از جذابترین آثار تولستوی است. آن را بعد از جنگ و صلح از شاهکارهای لئو تولستوی میدانند و البته به دلیل فضای نرمی که بر داستان حاکم است، بسیاری آن را از جنگ و صلح بیشتر دوست دارند. نظر شما درباره این رمان چیست؟
یکی از بهترین ترجمههای این کتاب را سروش حبیبی ارائه کرده است. سروش حبیبی از متن روسی این کتاب را ترجمه کرده است.
طرح اصلی این داستان حول یک رابطه خارج از ازدواج بین آنا و افسز نظام میگردد. رابطهای که در محافل رسمی رسوایی به بار میآورد و..
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه