ازدواجها چرا موفق میشوند و چرا شکست میخورند
نویسنده: نَن سیلور
مترجم: ویدا لطفی
انتشارات: انتشارات صابرین
در زندگی زناشویی با چالشهای زیادی روبرو هستیم و مشخص نیست که چطور دو فردی که قرار بوده همراه صمیمی یکدیگر باشند، دچار مشکلاتی میشوند که به نظر قابل حل نیستند. برای آنکه بفهمیم برای این مشکلات چه کارهایی میتوان کرد در ابتدا باید حوزههایی را بشناسیم که باعث ایجاد چالش در روابط صمیمی میشوند و فضای عشق را به میدان جنگ تبدیل میکنند. با آگاهی از این حیطهها میتوانیم راهحل مشکلاتمان را بهتر شناسایی کنیم. در این متن به اقتضای فرصت، بیشتر به بخش شناسایی مشکلات پرداخته میشود. این چالشها را میتوان به سه حیطۀ کلی تقسیم کرد که در ادامه به آنها میپردازیم: چالشهای فردی، چالشهای بینفردی و چالشهای محیطی.
ازدواجها چرا موفق میشوند و چرا شکست میخورند
نویسنده: نَن سیلور
مترجم: ویدا لطفی
انتشارات: انتشارات صابرین
برای مطالعۀ بیشتر در رابطه با عوامل زمینهساز موفقیت و شکست ازدواج و زندگی زناشویی، کتاب «ازدواجها چرا موفق میشوند و چرا شکست میخورند» از نویسنده معتبر جان گاتمن را پیشنهاد میکنیم.
گاهی زوجین تصویری ایدهآل و بیعیبونقص از ازدواج در سرشان دارند که ساختۀ اجتماع است و با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد متفاوت است، مثلاً انتظار اینکه شریک ما، بدون اینکه لازم باشد از او بخواهیم، همیشه داوطلبانه در مورد احساسات صمیمانه و رازهای خود صحبت کند یا «اگر کمتر از سه بار در هفته رابطۀ جنسی داشته باشیم یعنی برای او جذاب نیستم». قرار نیست احساس خوب شما در رابطه توسط فرمولهایی که دیگران تعریف میکنند، تعیین شود. گذشته از این، حتی اگر ایدهآلی در ذهنتان دارید باید بدانید که اوضاع همیشه بیعیبونقص و طبق خواستههای ما پیش نمیرود.
برخی انتظارات غیرواقعبینانه در روابط چنین است:
باید به یاد داشته باشید خوشحالی و عشقی که در ابتدای زندگی زناشویی تجربه کرده بودید، خودبهخود پایدار نمیماند. دعوا در رابطههای خوب هم پیش میآیند، رابطۀ جنسی همیشه عالی پیش نمیرود و برای مدیریت مشکلات رابطه لازم است فعالانه وارد کار شوید.
موضوع دیگر در مورد انتظارات مشکلآفرین این است که برخی افراد به این امید شریک خود را انتخاب میکنند که بتوانند در کنار او آسیبی را که در گذشته دیدهاند، حل کنند. این افراد به شکل ناخودآگاه به دنبال شریکی مشابه والدین خود میروند، والدینی که باعث درد و رنج آنها در کودکی شدهاند. نظریه پشت این داستان چنین است: آرزویی ناهشیار وجود دارد که بتوانیم در کنار این افراد گذشتهمان را تکرار کنیم و این بار پایانی متفاوت و بهتر برای آن رقم بزنیم.
مثلاً دختری را در نظر بگیرید که پدری الکلی داشته است و احتمالاً مدام احساس میکرده که مورد غفلت و بیتوجهی قرار میگیرد و دوستداشتنی نیست. چنین فردی ممکن است به دنبال مردی باشد که از نظر عاطفی سرد است و گهگاه برای آرام ساختن خود از مواد یا الکل استفاده میکند. متأسفانه شانس زیادی وجود ندارد که این پدر جانشین بتواند آرزوی این دختر را برای گرفتن تأیید مکررِ دوستداشتنی بودن برآورده کند.
گاهی زوجین تصویری ایدهآل و بیعیبونقص از ازدواج در سرشان دارند که ساختۀ اجتماع است و با آنچه در واقعیت اتفاق میافتد متفاوت است، مثلاً انتظار اینکه شریک ما، بدون اینکه لازم باشد از او بخواهیم، همیشه داوطلبانه در مورد احساسات صمیمانه و رازهای خود صحبت کند یا «اگر کمتر از سه بار در هفته رابطۀ جنسی داشته باشیم یعنی برای او جذاب نیستم». قرار نیست احساس خوب شما در رابطه توسط فرمولهایی که دیگران تعریف میکنند، تعیین شود. گذشته از این، حتی اگر ایدهآلی در ذهنتان دارید باید بدانید که اوضاع همیشه بیعیبونقص و طبق خواستههای ما پیش نمیرود.
برخی انتظارات غیرواقعبینانه در روابط چنین است:
باید به یاد داشته باشید خوشحالی و عشقی که در ابتدای زندگی زناشویی تجربه کرده بودید، خودبهخود پایدار نمیماند. دعوا در رابطههای خوب هم پیش میآیند، رابطۀ جنسی همیشه عالی پیش نمیرود و برای مدیریت مشکلات رابطه لازم است فعالانه وارد کار شوید.
موضوع دیگر در مورد انتظارات مشکلآفرین این است که برخی افراد به این امید شریک خود را انتخاب میکنند که بتوانند در کنار او آسیبی را که در گذشته دیدهاند، حل کنند. این افراد به شکل ناخودآگاه به دنبال شریکی مشابه والدین خود میروند، والدینی که باعث درد و رنج آنها در کودکی شدهاند. نظریه پشت این داستان چنین است: آرزویی ناهشیار وجود دارد که بتوانیم در کنار این افراد گذشتهمان را تکرار کنیم و این بار پایانی متفاوت و بهتر برای آن رقم بزنیم.
مثلاً دختری را در نظر بگیرید که پدری الکلی داشته است و احتمالاً مدام احساس میکرده که مورد غفلت و بیتوجهی قرار میگیرد و دوستداشتنی نیست. چنین فردی ممکن است به دنبال مردی باشد که از نظر عاطفی سرد است و گهگاه برای آرام ساختن خود از مواد یا الکل استفاده میکند. متأسفانه شانس زیادی وجود ندارد که این پدر جانشین بتواند آرزوی این دختر را برای گرفتن تأیید مکررِ دوستداشتنی بودن برآورده کند.
حساسیت بیش از اندازه، بدخلقی، زود از کوره در رفتن، کوتاه نیامدن از خواستهها و فقدان اعتماد به نفس، پیشبینیکنندۀ نارضایتی در زندگی زناشویی هستند. در این بخش به برخی از ویژگیهایی اشاره میکنم که وجود آنها به رضایت در زندگی زناشویی کمک میکند و فقدان آنها موجب مشکل میشود.
پیشنهاد میکنیم اگر در زمینه اعتماد به نفس میخواهید کتابی بخوانید، یادداشت «معرفی کتابهایی برای افزایش اعتماد به نفس» را بخوانید. همچنین اگر در زمینه کنترل استرس دوست دارید کتابی بخوانید، یادداشت «معرفی کتابهایی برای کاهش استرس» را هم بخوانید. کتاب هایی که در این یادداشتها معرفی کردیم، علاوه بر زندگی زناشویی در زندگی اجتماعی هم میتوانند به داشتن رابطه بهتر به شما کمک کنند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «نکاتی که در زمینه مسائل جنسی باید بدانیم!» را هم بخوانید.
به طور کلی هرچقدر زوجین در مورد موضوعات مختلف توافق بیشتری داشته باشند، سرانجام زندگی زناشویی بهتر خواهد بود. زوجین قبل از ازدواج سعی میکنند با مشاورۀ ازدواج گرفتن توافق هرچه بیشتر میان خود را پیدا کنند. اما فرق نمیکند چقدر در این مرحله وقت گذاشته باشند، بعد از ازدواج زوجین با این موضوع مواجه میشوند که ناسازگاریها و تفاوتهایی که از قبل وجود داشتند یا در موقعیت ایجاد شدهاند، ممکن است هارمونی میان آنها را به هم بریزد. به نظر میرسد تفاوتهای میان زوجین هیچگاه تمامی ندارد. حتی زوجینی که در موضوعی خاص بسیار شبیه به هم هستند ـ مثلاً میزان میل به تعامل اجتماعی ـ ، ممکن است در یک روز خاص حسوحال مشابهی نداشته باشند.
این ناسازگاریها طیف گستردهای دارند از دعوا بر سر گذاشتن جورابها سر جایش تا مسئولیتپذیری نسبت به سلامتی خود. مثالهایی از این دست تفاوتها شامل موارد زیر است: چقدر پول پسانداز کنیم، چند بار در هفته رابطۀ جنسی داشته باشیم، چقدر در مورد تربیت فرزندان سختگیر باشیم و …
زوجین در صورتی میتوانند کنار هم ادامه دهند که دست از تلاش برای تغییر یکدیگر بردارند یا آنکه در برابر تغییر کردن برای رسیدن به توافق مقاومت نکنند. رابطۀ موفق مستلزم پذیرش تفاوتها و کوتاه آمدن از برخی خواستههای شخصی است، مثلاً به خاطر طرف مقابلمان که دوستش داریم، به تئاتری برویم که الزاماً به آن علاقه نداریم.
بسیاری از زوجین با شکایت از این ماجرا به اتاق رواندرمانی پا میگذارند که «ما اصلاً حرف هم رو نمیفهمیم». اگر در مشکل آنها دقیقتر بشویم، میبینیم که آنها با هم حرف میزنند، خیلی هم زیاد، اما در این میان دیدگاه و نظر خودشان را به دیگری مخابره میکنند و نظر مخالف طرف مقابل را نمیشنوند. مشکل اصلی آنها در واقع این است که درخواستهای طرف مقابل را نمیشنوند یا بدتر از آن برای به کرسی نشاندن حرف خودشان به رفتارهای پرخاشگریِ منفعل روی آوردهاند. آنها نمیتوانند به نقطه نظر مشترک برسند، سعی میکنند یکدیگر را مجبور به تغییر کنند یا از تعارض پیش رو فرار کنند.
دو مورد از رفتارهای ناسالمی که زوجین برای برنده شدن در تعارض به کار میگیرند، خشونت و ایجاد احساس گناه است. فردی که میخواهد قدرت را به دست بگیرد به تهدید، پرخاشگری کلامی یا فیزیکی رو میآورد یا با القای عذاب وجدان در طرف مقابل، او را مجبور به برآورده شدن خواستهاش میکند. اگر تعارضها به درستی حل نشوند، پیوند عاطفی و اعتماد میان زوج خراب میشود. اگر زوج مدام بر سر این موضوع دعوا کنند که چه کسی قرار است کشتی را براند، در نهایت به کوه یخ برخورد میکنند. از طرفی فرار کردن از حل تعارض منجر به رسیدگی نکردن به مشکلات (مانند ناتوانی در مدیریت مالی و مشکل در پرداخت اقساط) یا عملکرد ضعیف (مانند محدودیت قائل شدن برای فرزندان و قانونگذاری) میشود، امری که به بدتر شدن وضعیت دامن میزند.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «چگونه در دوران کرونا رابطه عاشقانهمان را حفظ کنیم؟» را هم بخوانید.
چالشهای معمول زندگی گاهی باعث فاصله افتادن میان زوج میشود. برخی چالشها همیشگی هستند مانند مرزبندی بین خانواده و کار، تقسیم وظایف به شکل منصفانه، مدیریت مالی، تربیت فرزندان و حفظ رضایت جنسی. برخی دیگر از این چالشها مربوط به موقعیتی خاص میشوند مانند سازگار شدن با تولد فرزند اول یا ناباروری، کنار آمدن با آشیانۀ خالی (زمانی که فرزندان خانه را ترک میکنند)، کمک کردن به والدین سالخوردۀ هر زوج یا بازنشستگی. برخی دیگر از چالشها مربوط به ساختارهای اجتماعی و انتظارات فرهنگی است: مدیریت زمان و رابطه در خانوادههایی که هر دو همسر کار میکنند؛ زندگی در شهرهای بزرگ یا در شهری به دور از زادگاه که باعث از دست رفتن شانس کمک گرفتن از حمایت والدین یا دوستان محل زادگاه میشود. برخی دیگر از چالشها مربوط به موقعیتهای غیرمنتظره است: بیماری، از دست دادن شغل یا جابجایی اجباری محل زندگی.
ایدهآل آن است که زوج به شکل تیمی اقدام به حل این مشکلات کنند. سمت مخرب داستان آن جایی است که هر یک از طرفین توان تحمل این استرس را نداشته باشد و زوج به جای کار تیمی، برای کاهش استرس خود به راهحلهای ناسازگارانه روی آورند:
زمانی که مشکلات ثانویه بر روی عوامل استرسزای زندگی سوار میشوند، موقعیت دشوار، پیچیدهتر و سختتر میشود.
هفت اصل موفقیت در ازدواج و زناشویی
نویسنده: جان گاتمن
مترجم: سید مرتضی نظری
انتشارات: اندیشه معاصر
یکی از پیامدهای نامطلوب سروکله زدن با عوامل استرسزای محیطی این است که زوجین زمان کمتری برای پرورش تجارب مثبت مشترک دارند. این تجارب به سادگی همان مواردی است که در ابتدای آشنایی از آن لذت میبردند: مکالمه صمیمی، صرف غذای خوشمزه در رستوران محبوب، زمانی آسوده و رها از وظایف معمول و رابطۀ جنسی خوب. برای مطالعۀ بیشتر در مورد عواملی که به حفظ ازدواج و زندگی زناشویی موفق کمک میکنند، کتاب «هفت اصل موفقیت در ازدواج و زناشویی» از جان گاتمن را پیشنهاد میکنیم.
حتی در غیاب عوامل استرسزای بیرونی ممکن است زوج به دلیل تعارض یا ناکامی، تجارب مثبت کمتری را تجربه کنند. زمانی که هر یک از طرفین به طور مکرر از طرف مقابلش درخواست میکند رفتاری را در خود تغییر دهد و این اتفاق نمیافتد، این تصور (به اشتباه) پیش میآید که «همسرم عمیقاً من رو دوست نداره یا من براش مهم نیستم».
بنابراین یکی دیگر از دلایلی که ازدواج و زندگی زناشویی چالشبرانگیز است، از دست رفتن احساسی از «ما بودن» (هویت زوجی) به واسطۀ کاهش تعامل و تجارب مثبت مشترک است.
پیشنهاد میکنیم یادداشت «معرفی بهترین کتابها برای ازدواج» را هم بخوانید.
پیشنهاد میکنیم دو کتاب «هفت اصل موفقیت در ازدواج و زناشویی» و « چرا ازدواجها شکست میخورند و چرا موفق می شوند؟» را بخوانید. علاوه بر اینها میتوانید چند یادداشت دیگر وبلاگ طاقچه را که به طور کلی به داشتن زندگی بهتر کمک میکنند، بخوانید.
هر انسانی در طول زندگیش مرحلههای مختلفی را طی میکند و در طول آن مرحله مسائل مختلفی را یاد میگیرد. یکی از مرحلههایی که هر کسی میتواند انتخاب کند وارد آن شود، دوران زندگی زناشویی است. زندگی زناشویی به دورهی پس از ازدواج اطلاق میشود. برای داشتن زندگی زناشویی بهتر باید مجموعهای از مهارتهای مختلف را بلد بود.
دانلود کتاب از اپلیکیشن طاقچه