معرفی ۶ پادکست فارسی دربارهی دنیای کتاب ها
این روزها هر روز بیشتر از قبل صدای پادکست فارسی در گوش ایرانیها میپیچد. پادکستهای زیادی تولید میشوند که تعداد مخاطب خیلیهایشان چندین برابر تیراژ کتابهای چاپی است. اجازه بدهید قبل از هر چیز خیلی مختصر بگویم که اصلاً پادکست چیست. از نظر فنی، پادکست گونهای از محتوای صوتی است که در اینترنت منتشر میشود و میتوان مشترکِ خوراک (feed) آن شد و در جریان بهروزرسانیهایش قرار گرفت. ساختش امکانات کمی میخواهد و با همین گوشیهای موبایل خودمان هم امکانپذیر است و انتشارش هم به سادگی چند کلیک است. از سوی دیگر، شنیدنش نه تنها ساده است بلکه میتواند زمانهای مُردهی ما را زنده کند. در ترافیکهای سنگین شهر، وقت ظرفشستن یا تمیزکردن خانه، وقت پیادهروی یا دویدن، فقط کافی است پادکست مورد علاقهتان را پیدا کنید و دکمهی پخش را بزنید تا پرتاب شوید به دنیایی دیگر؛ دنیای علم، هنر، داستان، ادبیات. پس تعجبی ندارد که این نوع محتوا اینقدر مورد استقبال سازندگان و مخاطبان قرار بگیرد و به رقیبی جدی برای کتاب تبدیل شود، بهخصوص در این روزها که قیمت کاغذ مدام افزایش مییابد و وقت و تمرکز برای خواندن مدام کمتر میشود. در این یادداشت، خیلی خلاصه پادکستهایی را که خودم مرتب گوش میکنم و بهنوعی در دنیای کتابها پرسه میزنند معرفی میکنم. پادکستهایی که اگر جایگزین کتابها هم نباشند، قطعاً مکمل خوبی برای آنها هستند.
چنلبی، بیپلاس
همانطور که زمانی «کلینکس» به جای دستمال کاغذی و «لیپتون» در میان فارسی زبانان به جای چای کیسهای به کار میرفت، این روزها هم «چنلبی» برای بسیاری معادل کلمهی پادکست است. چنلبی پادکستی است با اجرای علی بندری که از تابستان ۹۴ کار خودش را شروع کرده و تا به حال ۵۹ قسمت از آن منتشر شده. ایدهی چنلبی ساده است: گزارشهای رواییِ مجلات معتبر را تعریف میکند؛ گزارشهایی واقعی از زندگی خلافکارها، تشکیلاتِ مواد مخدر، ورزشکاران و خلاصه هر جور آدم و مؤسسهای که داستان جذابی دارد.
چنل بی یک برادر یا خواهر تنی هم دارد به اسم بیپلاس. بیپلاس را هم علی بندری اجرا میکند و در آن به سراغ کتابهای ناداستان غیرروایی رفته. کتابهای بیپلاس هر کدام ایدهی مرکزیای دارند که به گونهای به زندگی ما مرتبط میشوند. علی بندری در بیپلاس خلاصهی این کتابها را تعریف میکند تا نوع تفکر جدیدی را به ما معرفی کند، باقیِ ماجرا با خود ماست که کدام تفکر را پی بگیریم و برویم اصل کتاب را بخوانیم تا بیشتر در آن تعمق کنیم.
آدرس سایت پادکست چنل بی، بیپلاس
فردوسیخوانی
پادکست فردوسیخوانی دقیقاً همان چیزی است که اسمش میگوید: امیر خادم در آن شاهنامهی فردوسی میخواند. اما پیش از آنکه رو ترش کنید که این روزها کی حوصلهی فردوسی دارد و داستانهای شاهنامه را که خودمان از حفظیم و اینجور حرفها، بگذارید بگویم که فردوسیخوانی میتواند نگاه شما به شاهنامه را عوض کند. اولاً، خوانش امیر خادم ربطی به خوانش خشک یا حماسی شاهنامهپژوهان ندارد، دقیقاً برای ماهایی میخواند که همیشه شاهنامه را غولی میدیدیم که نمیرفتیم طرفش. صمیمی است. ثانیاً موقع خواندن طوری تأکید میگذارد که معنای هر بیت را کامل بفهمیم و با توضیحات تکمیلی مختصر و ضروری فهم ما را از داستان راحتتر میکند. ثالثاً بعضی بیتها را حذف میکند تا صاف برویم سراغ قصه. فردوسیخوانی شاهنامه را در دسترس (خب، گوشرس) ما آدمهای قرن بیستویکی قرار داده است.
آدرس سایت پادکست فردوسیخوانی
چیروک
احتمالاً اولین قصههایی که ما را به دنیای داستانها علاقهمند کردهاند، قصههای عامیانهای بودهاند که نسل به نسل منتقل شدهاند و در گوش ما خوانده میشدند. قصههای عامیانه ویژگی جالبی دارند: بنا به سلیقه و حافظهی راویان تغییر میکنند، چون بهذات قرار نبوده مکتوب شوند. پادکست چیروک آمده که این میراث پرقصه و گرانقدر ما فارسی زبانان را کنار هم جمع کند و ما را به دنیای رنگارنگ قصههای فارسی وصل کند. به این ترتیب، قصههای جذابی تعریف میکند تا به ما یادآوری کند که خیلی از مسائل امروز ما صدها سال قدمت دارند.
روزبه استیفایی راوی چیروک است و در هر قسمت از منابع مختلف روایتی از قصهای شفاهی درست میکند و برایمان تعریفش میکند. توانایی قصهگوییِ راوی در کنار توضیحاتی که از پژوهشگرانِ قصههای عامیانه گرد هم میآورد، پادکست چیروک را تبدیل به پادکستی کرده که شنیدنش هر عشق قصهای را غرق لذت میکند. اگر احیاناً به قصهها علاقهمند نباشید، خب، دریچهای به رویتان باز میکند که وارد این دنیای شیرین و پر ماجرا شوید.
آدرس کانال پادکست چیروک در سایت کستباکس
Epitome Books
پادکست Epitome Books روایت کتابهاست از زبانِ محمدرضا عشوری. تا به حال ۲۷ قسمت از آن منتشر شده. عشوری در این پادکست سراغ انواع کتابها میرود و خلاصهشان را تعریف میکند و گهگاه با استفاده از منابع مختلف نقبی هم به دنیاهای مرتبط با کتاب میزند. موضوع کتابها مثل گسترهی مطالعاتی هر کدام ما گسترده است. از ویژهبرنامههای آلبر کامو تا تاریخ کودتا در ایران، از جستارهای آلن دو باتن دربارهی عشق تا مستندنگاری سوتلانا الکسیویچ (برندهی جایزهی نوبل ۲۰۱۵) دربارهی واقعهی چرنوبیل. Epitome Books پادکستی است که شما را دعوت میکند به انتخابِ بهتر کتابهای مورد نظرتان.
آدرس سایت پادکست epitome Books
احسانو
احسان عبدیپور احتمالاً مهمترین پدیدهی چند سال اخیر ادبیات فارسی است و قطعاً مهمترین نویسندهی بیکتاب ما. عبدیپور که تا چند سال پیش به فیلمهایش شناخته میشد، حالا بیشتر به داستانهایی شناخته میشود که در پادکست احسانو میخواند. اینکه چرا داستانهای عبدیپور اینقدر جذاباند، دقیقاً معلوم نیست. در همین حد میتوان گفت که زبان طنز، ریتم سریع، لهجهی بوشهری و گریز به دنیاهای کمتر دیدهشده داستانهای عبدیپور را گیرا و جذاب کردهاند. داستانهای او به صمیمیت و زلالی معاشرت با جنوبیهایند. اما شنیدن کِی بود مانند گفتن! عبدیپور شاید تنها نویسندهی ایرانی باشد که داستانهایش را برای اجرا مینویسد؛ برای گوشدادهشدن. و اگر یک بار داستانی از او بشنوید، به این زودیها صدای گرم و لحنِ شیرینش را از یاد نمیبرید.
آدرس کانال پادکست احسانو در کست باکس
هزارتو
نگارندهی این سطور، تهیهکنندهی پادکست هزارتوست. ماجرای هزارتو برمیگردد به پاییز ۹۴. در بیستوپنج قسمتی که آن موقع و بهصورت هفتگی تولید کردم، هر قسمت مترجم یا نویسندهای مهمان من میشد و داستانی را که ترجمه کرده یا نوشته بود میخواند و بعد با هم دربارهش حرف میزدیم. هزارتو گرتهبرداریای بود از پادکست داستان مجلهی نیویورکر که در آن هر نویسنده داستان منتخبش از آرشیو مجله را انتخاب میکرد، میخواند و با سردبیر بخش داستان نیویورکر دربارهاش حرف میزدند. فصل ۱ بعد از بیستوپنج قسمت تمام شد و از سال ۹۷ فصل ۲ آغاز شد. فصل ۲ ادامهی همان دغدغهی روایت و قصهگویی فصل اول است، فقط با این تفاوت که بحثهای نظری دربارهی روایت پررنگتر شدهاند. در هر قسمت مهمانی که درگیر حوزهای در روایت است (بازیهای ویدئویی، معماری، پادکست زبانشناسی و…) دربارهی حوزهی تخصصیاش حرف میزند. آن میان هم به فراخور، متنی روایی در قالب قسمتهایی مجزا خوانده میشود.
آدرس سایت پادکست هزارتو
ساختن پادکست شباهت بسیاری به کتابهای صوتی دارد. پیشنهاد میکنیم اگر به ساختن پادکست علاقه دارید، یادداشت «چگونه کتاب صوتی تولید کنیم؟» را بخوانید.
خوشبختانه در سالهای اخیر ناشران و مجلات هم اهمیت و نفوذ بالای پادکست را فهمیدهاند و در کنار کار مکتوب، شروع به ساختن پادکستهایی کردهاند. شنیدستان نسخهی صوتی مجلهی ناداستان است و مجلهی حوالی هم نسخهی صوتی مطالبش را با QR code در اختیار مخاطبانش قرار میدهد. رادیو گوشه مجلهی صوتی نشر چشمه است، و پادکست اطراف هم دو قسمتی به سراغ خوانش بخشهایی از کتابهای نشر اطراف رفت.
هر چه هست، وقت ما روزبهروز محدودتر میشود و دنیای کتابها و مجلات کاغذی، اگر میخواهند زنده بمانند، باید راههای تازهای پیدا کنند تا خودشان را به مخاطبان بشناسند و از آن سو مخاطبان هم دنبال راهیاند که بتوانند دوباره علایقشان به ادبیات را احیا کنند. پادکست شاید همان رسانهای باشد که ما را دوباره با قصهها آشتی میدهد.