چگونه کتاب بنویسیم؟
برای خیلیها پیش آمده که ایدهای در ذهنشان دارند و میخواهند آن را به روی کاغذ بیاورند. اما سوالی که در درجه اول با آن مواجه میشوند این است که چگونه کتاب بنویسیم ؟ سختترین قسمت به وجود آمدن یک کتاب منتشرکردن آن نیست، نوشتن آن است. در این یادداشت سه مرحله برای نوشتن یک کتاب به شما پیشنهاد میکنیم و راهکارهایی که برای این انجام این سه مرحله وجود دارند را میگوییم. سختترین قسمت کار یک نویسنده کنار هم گذاشتن کلمات است. کتابها خودبهخود نوشته نمیشوند. مسیری که کار شما را به سرانجام میرساند پیچیده نیست. شما قدم به قدم به جلو میروید. پیش از شروع باید بگوییم این یادداشت ترجمه آزادی است از یادداشتی با همین عنوان که در این لینک میتوانید آن را بخوانید.
چگونه کتاب بنویسیم ؟
- شروع: باید شروع به نوشتن کنید. شروع کردن به نظر مرحلهای واضح میرسد، اما شاید این مهمترین مرحلهای باشد که در نوشتن یک کتاب پیشبینی میشود. شما نوشتن یک کتاب را زمانی آغاز میکنید که تصمیم بگیرید میخواهید در مورد چه چیزی و چگونه بنویسید.
- انگیزه: به محض اینکه نوشتن را شروع کنید با شک وتردیدهای زیادی رو به رو میشوید. پیشبینی کردن و برنامه ریختن برای مقابله با این افکار ذهنتان را آماده میکند تا نوشتن را رها نکنید.
- تمام کردن: کتابی که سرانجامی نداشته برای هیچکس اهمیتی ندارد. ما میخواهیم کتابی از شما بخوانیم که واقعا آن را تمام کرده باشید. تنها شروع به نوشتن کتاب شما را تبدیل به یک نویسنده نمیکند ، به پایان رساندن کتاب است که چیزی به دستتان میدهد.
مرحله اول: شروع کنید
همه ما باید از یک جایی شروع کنیم.
۱- در مورد موضوع کتابتان تصمیم بگیرید
اولین سوالی که باید برای جواب به « چگونه کتاب بنویسیم » باید از خودمان بپرسیم این است که موضوع کتابمان درباره چیست. یک نوشتهی خوب همیشه موضوع خوبی دارد. دلیل اولیهتان برای نوشتن کتاب را در قالب یک جمله بنویسید و بعد تلاش کنید آن را تا یک پاراگراف و یک صفحه ادامه بدهید. بعد یک صفحه از مفاهیم و مضمونهایی که میخواهید در موردشان بنویسید، تهیه کنید و برای هرکدام یک فصل در نظر بگیرید. به شروع و وسط و پایان کتاب خود فکر کنید. پیشبینیهای پیچیدهتر شما را سردرگم میکند.
۲- یک هدف روزانه برای مقدار کلماتی که مینویسید مشخص کنید
جان گریشمن شغل نویسندگی را وقتی شروع کرد که وکیل و پدر یک نوزاد بود، در واقع در شرایطی که بسیار سرش خیلی شلوغ بود. او هرروز صبح یکی دوساعت زودتر از خواب بیدار میشد و یک صفحه مینوشت. بعد از چند سال یک رمان نوشت. روزی یک صفحه میشود تقریبا روزی ۳۰۰ کلمه. لازم نیست زیاد بنویسید. فقط باید پیوسته بنویسید. مشخص کردن یک هدف روزانه به شما کمک میکند تا برای رسیدن به آن تلاش کنید. هدفتان را کوچک کنید تا بتوانید به آن دست پیدا کنید و یک کل بسازید.
۳- زمان مشخصی در روز برای نوشتن انتخاب کنید
ثبات و تکرار، خلاقیت را به شما نزدیکتر میکند. شما برای انجام دادن هدف روزانهتان به زمانبندی مشخصی نیاز دارید. وقتی هرروز در ساعت مشخصی شروع به کار کنید، میتوانید نوشتن یک کتاب را تا آخر پیش ببرید. می توانید بعضی روزها مرخصی بگیرید، اما مرخصیها هم باید جزو برنامهی از پیش تعیینشدهتان باشند. هرگز از هدفگذاری زمانیتان دور نشوید. هیچوقت هم به راحتی از برنامهتان کوتاه نیایید. داشتن زمانبندی مشخص کمکتان میکند که سردرگم نباشید که چه وقت قرار است بنویسید. زمانی که خودتان برای نوشتن انتخاب کردید، وقت نوشتن است.
۴- هربار در یک مکان مشخص به نوشتن مشغول شوید
مهم نیست محل نوشتن میز کارتان باشد یا داخل یک رستوران یا روی میز آشپزخانه. فقط باید با محل بقیهی کارهای روزانهتان فرق کند. جایی که در آن مینویسید را تبدیل به محلی ویژه بکنید، در این صورت هروقت به آن محل میروید ناخودآگاه آمادهی نوشتن میشوید. جای نوشتنتان به شما یادآوری میکند که برای تمام کردن کتابتان تعهدی دارید. باز هم تاکید میکنم، هدف این نیست که فقط فکر کنید و نوشتن را شروع کنید.
مرحله دوم: خود نوشتن
۵- تعداد تخمینی کلمات کل کتابتان را حدس بزنید
باید بدانید حدودا کتابتان چند کلمه میشود. یک اثر ده هزار کلمهای را در نظر بگیرید و طول همه فصلهایش را تقریبا یکسان در نظر بگیرید. در ادامه چند مثال برای تعداد تقریبی کلمات میآوریم:
- ۱۰۰۰۰ کلمه میشود معادل یک جزوه یا مقاله. برای خواندنش به سی تا شصت دقیقه نیاز دارید.
- ۲۰۰۰۰کلمه میشود معادل یک کتاب الکترونیک کوتاه یا یک بیانیه. مانیفست کمونیست یک مثال ۱۸۰۰۰ کلمهای است. برای خواندنش به یک یا دوساعت وقت نیاز دارید.
- ۴۰۰۰۰تا۶۰۰۰۰کلمه میشود به اندازهی یک کتاب غیرداستانی معمولی یا یک رمان کوتاه. گتسبی بزرگ نمونهای از کتابهایی با این حجم است. سه یا چهار ساعت برای خواندن این کتابها کافی است.
- ۶۰۰۰۰تا ۸۰۰۰۰ کلمه برابر است با طول یک کتاب غیرداستانی بلند یا یک رمان استاندارد. بیشتر کارهای گلدول در این دسته قرار میگیرند. برای خواندنش به چهار تا شش ساعت وقت نیاز دارید.
- ۸۰۰۰۰تا۱۰۰۰۰۰کلمه میشود یک کتاب خیلی بلند غیرداستانی یا یک رمان خیلی بلند.
- بیشتر از ۱۰۰۰۰۰کلمه میشود به اندازهی رمانهای خیلی طولانی و کتابهای آکادمیک و کتابهای زندگینامه. شش تا هشت ساعت برای خواندن این کتابها کافی است. زندگینامهی استیو جابز در این دستهبندی قرار میگیرد.
۶- هدفگذاری زمانی هفتگی مشخص کنید
شما به یک هدف هفتگی هم نیاز دارید. برای این هدف هفتگی هم تعداد کلمات در نظر بگیرید تا هدفتان واقعبینانهتر باشد. از این طریق میتوانید عملکردتان را اندازه بگیرید. تنها رمز موفقیت من برای به پایان رساندن کتابهایم داشتن همین بازه زمانی مشخص بوده است.
۷- زود به زود دنبال بازخورد و نظر باشید
هیچچیز بدتر از این نیست که یک کتاب را کامل بنویسید و بعد مجبور باشید دوباره بازنویسیاش کنید، چون اجازه ندادید هیچکس کتاب را قبل از تمام شدنش نگاهی به آن بیندازد. چند مشاور قابل اعتماد داشته باشید تا در انتخاب موضوع برای نوشتن کمکتان کنند. این مشاوران میتوانند از بین دوستان یا خانواده یا ویراستارتان باشند. فقط مطمئن شوید فردی باشد که صادقانه نظرش را بگوید تا در مسیر درست قرار بگیرید. بعد از تمام شدن هر فصل از مشاورانتان نظر بخواهید.
مرحله سوم: پایان بندی
از کجا میفهمید کارتان تمام شده است؟ هیچوقت نمیفهمید. اما در واقع در اینجا راههایی به شما میگویم که باید برای بهتر شدن پروسه تمام کردن نوشتن کتاب باید انجام دهید.
۸- به جمعبندی کارتان متعهد باشید
کتاب را تحت هر شرایطی تمام کنید. برای تمام شدن کتاب زمانی را در ذهنتان مشخص کنید و با خودتان قرار بگذارید. بعد از تمام شدن کتاب آن را به دنیا نشان بدهید. برای انتشارات بفرستیدش، در سایتهای فروش کتاب قرارش بدهید، هرکاری لازم است را انجام بدهید تا کتابتان در درسترس مردم قرار بگیرد. بدترین چیز این است که وقتی کتاب تمام شده است عقب بکشید. اینطوری هیچوقت نمیتوانید ایدههایتان را با دنیا به اشتراک بگذارید.
۹- دوستانه با شکست مواجه شوید
وقتی کارتان تمام شود میبینید که قرار دادن کتاب در تیررس نظرات دیگران کار سختی است. احتمالا کمی هم خرابکاری کردهاید. با شکست خوردن مشکلی نداشته باشید و قدر تلاشتان را بدانید. به کارتان ادامه بدهید و دنبال کامل بودن نباشید.
۱۰- نوشتن کتاب دیگری را شروع کنید
بیشتر نویسندگان از کتاب اول خودشان خجالتزدهاند. اما بدون نوشتن اولین کتاب هیچوقت و از هیچ راه دیگری یاد نمیگیریم، چگونه کتاب بنویسیم .بنابراین نوشتن کتاب اول را شروع کنید و با شکست خوردن مشکلی نداشته باید. تنها از این راه میتوانید بهتر شوید.
مسیر نوشتن بسیار اهمیت دارد. باید کتابی بنویسید که هم بتوانید تمامش کنید و هم ارزش خریدهشدن داشته باشد. برای اینکه شانس تمام شدن کتابتان را به بالاترین حد برسانید به یک برنامهی کارآمد نیاز دارید. علاوه بر این لازم است انگیزهتان را تا مراحل پایانی کار نگه دارید.
پیشنهاد میکنیم «اینفوگرافیک درآمد نویسندههای بزرگ در سال ۲۰۱۷» را ببینید.
به خودتان جایزه بدهید
یکی از مهمترین مراحل پاسخ به سوال چگونه کتاب بنویسیم این است که انگیزهمان را تا انتهای کار حفظ کنیم. ده راه دیگربرای اینکه انگیزهمان حفظ شود:
۱۱- هر بار فقط یک فصل بنویسید
اینطوری نظمی به برنامهی ذهنیتان میدهید و میتوانید از پیش تصور کنید سرنوشت کارتان چیست.
۱۲- کتاب کوتاهتری بنویسید
فکر نوشتن یک شاهکار ۵۰۰ صفحهای آدم را فلج میکند. یک کتاب شعر یا داستانهای کوتاه بنویسید. کارهای بزرگ آدم را میترسانند.
۱۳- یک وبلاگ بسازید تا زود بازخورد کارتان را دریافت کنید
اینکه زود به زود بازخور کارتان را دریافت کنید کمک میکند که درگیر اضطراب نشوید. یک وبسایت یا word press یا tumblerتهیه کنید و هربار یک فصل جدید بنویسید. وقتی تمام شد همه فصلها را در قالب کتاب کاغذی چاپ کنید. این روش کمی با روشهای سنتی فرق دارد ولی کمککننده است.
۱۴- لیستی از منابع الهامبخشتان داشته باشید
شما به لیستی از چیزهای الهام بخش نیاز دارید تا به ایدهپردازیتان کمک کند. همیشه کتاب بخوانید تا مغزتان را فعالتر کند و روشی برای سروسامان دادن به ایدههایتان داشته باشید.
۱۵- یک مجله داشته باشید
مطالبی که نوشتهاید را درقالبی کتابیتر و آراستهتر بازنویسی کنید. از عکسهای مجلهها برای تصویرپردازی کتابتان استفاده کنید. میتوانید بعدها این نسخهی دستسازتان را به عنوان یک نسخهی تجملاتی بفروشید.
۱۶- کارتان را منظم و پیوسته تحویل بدهید
بعضی روزها نوشتن کار آسانی است و بعضی روزها سختترین کار دنیاست. اما سخت کار کردن همیشه جواب میدهد. اینکه صبر کنید تا وقتش برسد و ایدهها به شما هجوم بیاورند هرگز نتیجه نمیدهد. به طور منظم شروع به کار کنید نتیجه میگیرید.
۱۷- هر از گاهی استراحت کنید
اگر همیشه برای کار ناتمامتان نگران باشید ممکن است به برنامهتان عمل نکنید. در برنامهتان زمانهایی برای استراحت بگنجانید. چه استراحتهای چند دقیقهای و چه استراحتهای چند روزه.
۱۸- از حواسپرتی دوری کنید
هرچیزی را که ممکن است در طول نوشتن حواستان پرت کند از خودتان دور کنید. از ابزارهای مثل bear و scrivener استفاده کنید. اینطوری ایمیل یا فیسبوکتان هم حواستان را پرت نمیکند.
۱۹- جایی مشغول به نوشتن شوید که دیگران هم مشغول نوشتن یا کار کردن باشند
اگر پیوسته نوشتن برایتان سخت است در محیطی قرار بگیرید که دیگران هم مشغول کار کردن باشند. کتابخانه یا کافی شاپ میتواند جای مناسبی باشد به این شرط که دیگران مشغول کار باشند و فقط برای وقت گذراندن به آنجا نیامده باشند. اگر در محیطی قرار بگیرید که دیگران در آن مشغول انجام دادن کاری باشند شما هم به راحتی به آنها میپیوندید و کارتان را انجام میدهید.
۲۰- حین نوشتن ویرایش نکنید
اول بدون هیچ قضاوت و انتظاری شروع به نوشتن کنید. به جای اینکه حین نوشتن مطالبتان را ویرایش کنید، بگذارید کارتان تمام شود و بعد آن قسمت را یکجا بازبینی و ویرایش کنید. در این صورت نگاه منتقدانه هم اذیتتان نمیکند.
هر نویسندهای از یک جایی شروع میکند. بیشترشان هم با نوشتن از اتفاقات روزانه زندگیشان شروع میکنند. با تداوم در نوشتن روزانه میتوانید پله پله پیشرفت کنید. در این یادداشت سعی کردیم به این سوال پاسخ دهیم که چگونه کتاب بنویسیم ؟ و برای آن مراحلی گفتیم. اما اگر میخواهید دقیقتر با این موضوع آشنا شوید، پیشنهاد میکنیم یادداشت معرفی کتابهای آموزش نویسندگی را بخوانید. در این یادداشت با کتابهایی آشنا میشوید که میتوانند به شما در طی کردن مسیر نویسنده شدن کمک کنند.