با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب آخرین شب در خرمشهر
۴٫۱
(۲۸)
خواندن نظراتمعرفی کتاب آخرین شب در خرمشهر
آزادسازی خرمشهر یکی از مهمترین و زیباترین خاطرات ایرانیها است؛ اما زمانی که
یک افسر عراقی از شب قبل از پیروزی خرمشهر بگوید، جذابیت آن صدچندان هم میشود، چون اینجا دشمن، خود شکستش را اعتراف میکند «آخرین شب در خرمشهر» خاطرات سرهنگ عراقی، کامل جابر از آخرین شب محاصره این شهر است:
«نزدیک ساعت یک، تانکهای نیروهای اسلامی به سوی مناطق استقرار ما پیشروی کردند که با آتش سلاحهای ما مواجه شدند. آنها هم نیروهای محاصره شده ما را هدف آتش قرار دادند. در این محل، پناهگاه بزرگی وجود داشت که تمام افسران ردهبالا در آن جمع شده بودند و اگر یک موشک ایرانی به آن اصابت میکرد، مصیبتی بزرگ بر ما وارد میشد. نیروهای ایرانی هم از این پناهگاه آگاهی کامل داشتند و سعی میکردند به سوی این پناهگاه شلیک نکنند؛ چون از نیروی موجود در آن باخبر بودند و میخواستند این گروه را به اسارت درآورند.
پس از این درگیری، ایرانیها با بلندگو از افسران خواستند خود را تسلیم کنند. سپس یکی از آنها که به زبان عربی مسلّط بود، به پناهگاه آمد و با افسران به گفتوگو نشست.
این افسران پیشتر با لشکر یازده تماس گرفته کسب تکلیف کرده بودند. به آنها دستور داده شده بود تسلیم نشوند.»
آتش و خون در خرمشهر
خالد سلمان محمود کاظمی
تکّهای از آسمان؛ بر اساس زندگی شهید محمّد بروجردی (قصهی فرماندهان ۳)حسین فتاحی
به داد ما برسیدمحمدمهدی بهداروند
یک مرد یک زندگیحسین نیری
تیکتاک زندگی؛ بر اساس زندگی شهید یوسف کلاهدوز (قصهی فرماندهان ۱۸)گلستان جعفریان
اروند ما را با خود می بردساسان ناطق
به من گفتند تنها بیاسعاد مخنت
سنگریزههایی که شمارش نشدند (خاطرات سرتیپ قیس صبیح الزیدی)فاطیما فاطری
در کمین گل سرخ؛ روایتی از زندگی شهید سپهبد علی صیاد شیرازیمحسن مومنی
ترامپ در کاخ سفید؛ تراژدی و مضحکهجان بلامیفاستر
دشت عباسمحمدرضا خلیلی
از قبیلهی بارانخسرو آقایاری
آخرین دخترسمیرا چوبانی
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۲۲)حجم
۱۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
حجم
۱۲۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۸۸
تعداد صفحهها
۷۲ صفحه
قیمت:
۲۱,۰۰۰
۱۴,۷۰۰۳۰%
تومان
نظرات کاربران
سلام اگر مایلید از زبان یک افسر عراقی(کامل جابر) کتابی درباره آزادسازی خرمشهر بخوانید بسم اللّه..... نگاه به جنگ از سوی دشمن و اقرار به شکست مفتضحانه ای که داشتند و همچنین خرابیهایی که قبل از خروج از شهر به دستور صدام لعین
کتاب خوبیه. روایت دفاع مقدس از زبان فرمانده دشمن. کاملا از تصویر سازی هاش مشخصه که سربازان عراقی هم می دانستند صدام چه حیوانی است. می دانستند به سرزمین اسلامی ایران حمله کرده اند. جالب تر از همه همراهی فرماندهانی از
اگر روایت جذاب تری داشت، دلنشین تر میشد. تعداد اسامی به همراه سمت هاشون، نسبتا زیاد بود و اگر بخوای دقیق بشی و به ذهن بسپری، کمی گیج کننده میشه. ضمنا اگر خواننده، اطلاعاتی در مورد رده بندی های نظامی داشته
امام خمینی( ره): "خرمشهر را خدا آزاد کرد" شنیدنروایت فتحپیروزمندانه رزمندگان اسلام در عملیات آزادسازی خرمشهر آنهم از زبان یک افسر عراقی بسیار غرورآفرین و لذت بخش بود.
درود بر سربازان جمهوری اسلامی ایران آنها باشجاعت تمام به دل دشمن میروند در حالی که عراقی ها از ترس فرار می کنند. اگر خدا با ما نبود خرمشهر آزاد نمی شد طبق حرف های امام خمینی خرمشهر را خدا آزاد
جالب بود حرف های یک عراقی درمورد شکستشون در خرمشهر در مقابل سرباز های ایرانی درمورد رفتار وحشیانه صدام و افسر های عراقی با اسیر تا و سربازانی که فرار میکردند. جالب بود برام با اینکه میدونستند در راه اشتباهی
درکل خوب بود
کتاب بسیار جذابی بود در کمتر از ۳۰ دقیقه قابل مطالعه ست
درود خدا بر همه شهدا، جانبازان، آزادگان و رزمندگان این جنگ منحوس. به نظرم تکه هایی از این کتاب بصورت جانبدارانه و احساسی ترجمه شده بود.
کتاب جالبی بود