دانلود و خرید کتاب سه ماه رویایی گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
تصویر جلد کتاب سه ماه رویایی

کتاب سه ماه رویایی

معرفی کتاب سه ماه رویایی

کتاب سه ماه رویایی نوشتۀ گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی در انتشارات شهید ابراهیم هادی به چاپ رسیده است. این کتاب، زندگی‌نامه و خاطرات شهید کاظم عاملو از شهدای جنگ عراق علیه ایران است.

درباره کتاب سه ماه رویایی

کتاب سه ماه رویایی زندگی‌نامۀ شهید کاظم عاملو است که از زبان دوستان و اطرافیانش روایت می‌شود. شهید عاملو اهل سمنان بود. او در ابتدای جوانی راهی جبهۀ جنگ ایران و عراق شد. ۳ ماه در منطقۀ بانه حضور داشت و این ۳ ماه، مسیر زندگی او و بسیاری از هم‌رزمانش را تغییر داد. عنوان کتاب برگرفته از همین موضوع است.

شهید عاملو برای خدمت سربازی از شهر دیگری راهی جبهه شد و پس از پایان خدمت با عنوان بسیجی در جبهه ماند. اواخر اسفند ۱۳۶۶ عملیات بیت‌المقدس ۲ در ارتفاعات منطقۀ سلیمانیه در جریان بود. این عملیات رو به اتمام بود که یک گلوله خمپاره در جمع رزمندگان فرود آمد و کاظم عاملو به شهادت رسید.

فهرست مطالب کتاب سه ماه رویایی عبارت است از: مقامات معنوی، چه مبارک سفری بود و...، آشنایی، سه ماه رویایی، هم‌کلامی با شهدا، مسیر تکامل، کنترل از راه دور، مکاشفه، اسراف، وضوی عاشقان، وصیت شهید، ملاقات با امام زمان (عج)، خلسه، ماجرای یک اتاق، شجاعت، پیشگویی، مدعیان معنویت، امتحان، غرق در معنویت، روزهای تکرار نشدنی، عبادات، شفایافته، رشد معنوی در عین فقر، نوجوانی، رضا غریب، الگوی تمام عیار، مسجد، بسیجی مخلص، بهترین برادر، دقت نظر، نظم، خلوت مناجاتف شهادت فرمانده، عهدنامه، خدمت، ازدواج، زندگی مشترک، دوست، اعزام آخر، وضوی آخر، پرواز، تشییع، صبر، نماز شب، واسطه فیض، نوار شهید، انگشتر، مدافع حرم، وصیت نامه.

خواندن کتاب سه ماه رویایی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

به دوستداران کتاب‌های زندگی‌نامه و دفاع مقدس پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب سه ماه رویایی

«آن وقت‌ها قانون جبهه اینطور بود که اعزامِ اولی‌ها را می‌فرستادند غرب. ولی عشقِ بچه‌ها «جنوب» بود! چون بیشتر درگیری‌ها و عملیات‌ها در جنوب اتفاق می‌افتاد و بچه‌ها شوق رفتن به آنجا را داشتند. به هر حال قرار شد ما را با همان گروهان بفرستند غرب و کردستان. آقای قادری‌فر با شنیدن این حرف مخالفت کرد و گفت: من که اومدم برم «جنوب»! ولی من برعکس معتقد بودم که عمل به تکلیف مهم است. فرقی نمی‌کند کجا. مهم این است که ما امر فرماندهی و امام (ره) را اطاعت کنیم. با قادری‌فر صحبت کردم و در نهایت ایشان هم راضی شد و نتیجه این شد که هر دویمان برویم به «غرب».  آمدیم پیش نیروها، نیروهایی که قرار بود مسئولیت‌شان را بر عهده بگیریم. اما فهمیدیم نیروها هم از این وضع راضی نیستند. با بچه‌ها صحبت کردم و عقیده‌ام را به آن‌ها گفتم. آشنایی ما با کاظم عاملو دقیقاً برمی‌گردد به همین لحظه. برای بچه‌ها گفتم که ما در اسلام یک چیزی داریم به اسم «تکلیف». اگر بحث، بحثِ تکلیف شد، دیگر دل و دلخواهِ شخص معنا ندارد؛ هر چه فرمانده از ما خواست، می‌شود تکلیف و باید انجام داد. صحبت من که تمام شد، یکی از بسیجی‌ها به نام کاظم عاملو بلند شد و حرف مرا تکرار و تأیید کرد. گفت: وظیفه ما عمل به تکلیف است و... با صحبت او خیلی‌ها نظرشان تغییر کرد. این را هم باید اشاره کنم؛ با اینکه تمام نیروها از سمنان بودند، من فقط با بعضی‌ها آشنا بودم. خیلی‌ها را نمی‌شناختم؛ از جمله همین کاظم که از بچه‌های «جهادیه سمنان» بود و با پنج نفر از هم‌محله‌ای‌هایش آمده بودند. صحبت من که تمام شد، دیدم بِین بسیجی‌ها اختلاف افتاده و دارند با هم صحبت می‌کنند. کاظم با بقیه صحبت کرد و از بین بچه‌ها آمد پیش من و گفت: «ما با هم صحبت کردیم. اولش با اعزام به کردستان مخالف بودیم. ولی بعد از صحبت‌های شما قانع شدم. هر جا تکلیف باشه ما همون‌جا انجام وظیفه می‌کنیم.» به هر حال قرار شد برویم کردستان. همانطور که گفتم اکثر بچه‌ها اعزام اول بودند. ولی تا آنجا که من فهمیدم، کاظم اعزام دومش بود. او قبل از هجده سالگی هم به جبهه اعزام شده بود. مسئول پادگان امام حسن (ع) به من گفت: ما در کردستان گردانی داریم به اسم «گردان ضَربت جُندالله». بچه‌هایی که اعزام می‌شوند کارشان ضربتی است؛ قرار است به آن‌ها ملحق شوند و چریکی عمل کنند. خلاصه اینکه عملیات‌ها در آنجا کمتر از جنوب نیست!  یادم هست من در صحبت‌های خودم با بچه‌ها به این نکته هم اشاره کردم. در مجموع همه راضی شدند. یک چیزی که فهمیدم، این بود که کاظم واقعاً مطیع است. اطاعت از فرماندهی‌اش زبانزد بود.»

تقاص
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
نسیمی از ملکوت
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
از گود مافیا تا گود قتلگاه
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
باباسعید
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
منتظر
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
سیزده چهارده
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
برگی از یک زندگی
زهرا سیادت موسوی
کد ۸۲
گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی
مسافر ملکوت
گروه نویسندگان
همسایه پیامبر (ص): زندگی‌‌نامه و خاطرات شهید داوود دانایی
گروه نویسندگان
فدائیان ولایت
گروه نویسندگان
راهیان علقمه، چهل روایت از دلدادگی شهدا به قمر بنی هاشم حضرت عباس علیه السلام
گروه نویسندگان
دیدار با ملائک: زندگینامه و خاطرات سردار شهید جلیل ملک‌پور
گروه نویسندگان
تا شهادت
گروه نویسندگان
فاطمیون: زندگینامه و حکایت‌های شنیدنی از چهل شهید لشکر فاطمیون
گروه نویسندگان
مدافعان حرم
گروه نویسندگان
بصیرت در روزگار سکوت
گروه نویسندگان
ابوطاها
گروه نویسندگان
با بابا
محمد طاهری
علمدار
گروه نویسندگان
محمد
۱۴۰۲/۱۲/۲۰

این کتاب رو حتماً بخونید. شهیدی که با شهدا و اهل بیت خبر داشت. شهیدی که به سبب عنایت خدا از غیب خبر می‌آورد و همرزمانش را نسبت به خیلی چیزها بیدار می‌کرد.

کاربر ۳۵۹۲۰۲۴
۱۴۰۳/۰۲/۱۱

واقعا زندگینامه این شهید عارف بزرگوار محشره مخصوصا اون قسمتی که درمورد چگونگی وضو گرفتن این شهید بزرگوار بود خیلی زیباست وضوی این بزرگوار اینگونه بود: دستانش را می‌شست آب که بر صورتش می‌ریخت بسم الله الرحمن الرحیم میگفت آب برروی دست

- بیشتر
کاربر 7962326
۱۴۰۲/۱۲/۲۰

به کسانیکه از مطالعه زندگینامه شهدا، بالاخص شهدای عارف لذت می برند توصیه می کنم که این کتاب رو مطالعه کنند. مطالعه این دست از کتب طبق فرموده جناب آقای بهجت به منزله شرکت در کلاس درس اخلاق اساتید است و

- بیشتر
کاربر 4933123
۱۴۰۳/۰۲/۱۲

سلام ای کاش به صورت صوتی هم قرار می‌گرفت

sr70
۱۴۰۳/۰۳/۱۷

یکی از زیباترین کتابهایی بود که خوندم این کتاب نشون میده که یک آدم عادی هم اگه سعی و تلاش کنه میتونه به مقامات بالایی برسه راستش به حال این شهید خیلی غبطه خوردم آرزو میکنم دست ما رو هم

- بیشتر
کاربر ۸۹۱۶۵۲۱
۱۴۰۳/۰۶/۲۴

عالی

کاربر 8910661
۱۴۰۳/۰۶/۱۸

خدایا شکرت که با این شهید آشنا شدم ومیدونم حاجتم رو میده

کاظم همیشه از پدرش تعریف می‌کرد و می‌گفت: «تا اون جایی که یادمه، نمازشب پدرم ترک نشده.»
صابر
بعدها از یکی مکاشفات کاظم فهمیدیم. در یکی از آن خلسه‌ها شهیدی به کاظم گفته بود: «به برکت وجود امام عصر (عج) شما آن شب نجات پیدا کردید.» برای همین کومله تا وسط راه آمدند و برگشتند... .
صابر
یکی دعای ندبه بود. یکی زیارت حضرت فاطمه زهرا (س). زیارت جامعه کبیره، زیارت عاشورا و دعای بعد از زیارت امام حسین (ع)، زیارت حکیمه خاتون. دعای سحر هم از جمله آن دعاها بودند
کاربر ۴۹۷۳۸۳۶
کاظم گفت: «آقای فرخ‌نژاد! نمازشب آدم رو با ادب و با اخلاق می‌کنه و اخلاقِ حَسَنه بهش می‌ده. آن‌وقت خدا می‌شه استاد اخلاقش. وقتی هم خدا بشه معلم اخلاق انسان، همه چیزش رو درست می‌کنه و کارش رِله می‌شه.» بعد تعبیر جالبی به کار بُرد؛ گفت: «آقای فرخ‌نژاد. به‌خدا، نمازشب زمین و آسمان رو به هم می‌دوزه!» من هم سعی کردم عمل کنم. بعدها در کتاب‌های مختلف، نظرات عجیب علما و روایات نمازشب را دیدم و اهمیت کلام کاظم برایم اثبات شد.
موسوی
آنکه را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند.
کاربر ۴۹۷۳۸۳۶

حجم

۱۰۱۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

حجم

۱۰۱۰٫۲ کیلوبایت

سال انتشار

۱۴۰۱

تعداد صفحه‌ها

۱۲۰ صفحه

قیمت:
۱۵,۰۰۰
۷,۵۰۰
۵۰%
تومان