دانلود و خرید کتاب صوتی شنود

کتاب صوتی شنود رمانی از گروه فرهنگی انتشارات شهید هادی است که با گویندگی امیر فرحان‌نیا در انتشارات ماه آوا منتشر شده است. این کتاب صوتی درباره‌ی تجربه‌ی بازگشت از مرگ است.

درباره و خلاصه کتاب صوتی شنود

برای مدتی در میان برنامه‌های تلویزیونی صداوسیمای ایران در ماه رمضان، نام برنامه‌ی زندگی پس از زندگی بر سر زبان‌ها افتاد. برنامه‌ای که به تشریح و مصاحبه با افرادی می‌پرداخت که تجربه‌ای نزدیک به مرگ داشته و به‌نوعی به سیروسفری در عالم دیگر پرداخته‌اند. زندگی پس از مرگ همیشه برای انسان جالب، مرموز و شاید ترسناک باشد. کتاب صوتی شنود ک رمانی است که به شرح وقایع زندگی پس از بازگشت از مرگ می‌پردازد.

رمان شنود توسط یکی از بلندپایه‌های امنیتی روایت می‌شود و در سبک زندگی‌نامه‌ نوشته شده و مصاحبه‌های آن توسط گروه نویسندگان شهید ابراهیمی هادی جمع‌آوری‌شده است. راوی یکی از مقام‌های بلندپایه امنیتی است که زمانی که مشغول تحقیق درباره نفوذ داعش بود از حال می‌رود و بعد از مراجعه به بیمارستان تشخیص داده می‌شود که او دچار مننژیت شده است. او زمانی که در بیمارستان بستری است چندین بار به کما می‌رود و به عالم هوشیاری برمی‌گردد. مباحث روایت‌شده از دنیای عالم معنا در کتاب صوتی شنود، درنتیجه‌ی چند رفت و آمد راوی به هوشیاری و کماست. راوی از وقایعی سخن می‌گوید که با آموخته‌های دینی اسلام تطبیق دارد.

انتشارات شهید ابراهیم هادی پیش‌تر از این، دو کتاب دیگر در مورد معاد با نام‌های سه دقیقه در قیامت و بازگشت منتشر کرده بود که با استقبال خوانندگان روبرو شد. کتاب شنود به‌نوعی سومین تجربه این انتشارات با موضوع معاد و تجارب نزدیک مرگ است. این رمان برای اولین بار در سال ۱۳۹۹ چاپ شد؛ و تابه‌حال ۶ بار هم تجدید چاپ شده است. شنود، کتاب مختصری است که در 96 صفحه روایت می‌شود. نسخه صوتی کتاب نیز در حدود ۳ ساعت است و می‌توان آن را در طول کمتر از نیم‌روز گوش داد.

کتاب‌هایی با موضوع دنیای پس از مرگ همواره موضوعاتی جذاب هستند؛ که مدتی است بیشتر مورد توجه قرار گرفته‌اند. البته صحت‌سنجی ماجراهای دنیای پس از مرگ سخت است. چون معیار واحد و یکسانی برای سنجش صحت اطلاعات یک تجربه‌‌ی نزدیک به مرگ تعریف نشده؛ اما به‌هرحال شنیدن این‌گونه تجارب برای برخی می‌تواند مفید باشد. هرچند که مخاطب باید با نکته‌سنجی، خاطرات تجربه‌گران مرگ را بخواند و بشنود و آن‌ها را با منطق‌های علمی و استدلال‌های دینی مقایسه کند تا از کج‌فهمی‌ها و قضاوت‌های عجولانه مصون باشد.

شنیدن این کتاب صوتی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟

علاقه‌مندان به تجارب دنیای پس از مرگ می‌توانند با شنیدن کتاب صوتی شنود تجربه‌ی راوی کتاب را نیز به خزانه اطلاعاتشان اضافه کنند. همچنین علاقه‌مندان به آثار مذهبی با موضوع معاد با شنیدن این کتاب می‌توانند اطلاعات جالبی را دریافت نمایند. آن‌هایی که با نشر شهید ابراهیم هادی آشنا هستند و کتاب‌های قبلی این نشر با موضوع معاد را خوانده‌اند می‌توانند این اثر صوتی را هم به گنجینه کتاب‌هایشان بیفزایند.

چرا باید کتاب صوتی شنود را بشنویم؟

تجربه‌های پس از مرگ همیشه پیچیدگی‌ها و معمایی بودن‌های خودش را داشته، این موضوع محدود به یک شهر یا کشور نیست و دغدغه‌ای جهان‌شمول محسوب می‌شود. به‌طوری‌که در برخی کشورها کمیته‌ای برای تحقیقات پس از مرگ راه‌اندازی شده است و بسیاری کتاب‌ها و تحقیقات زیادی حول این موضوع نوشته شده است. شنیدن کتاب صوتی شنود شاید بتواند برای روشن‌تر شدن گوشه‌ای از این جورچین پررمزوراز کمک‌کننده باشد. کتاب جمعاً در حدود ۳ ساعت روایت می‌شود و می‌تواند گزینه‌ی مناسبی برای گذراندن اوقات فراغت بعدازظهر یک روز تعطیل باشد.

این کتاب صوتی با همکاری انتشارات ماه‌آوا منتشر شده است. ماه آوا که تخصص بلند و بالایی در زمینه کتاب‌های صوتی دارد و یکی از انتشارات شناخته‌شده در زمینه‌ی کتاب صوتی است، این کتاب را با خوانش امیر فرحان‌نیا ضبط و منتشر کرده است.

درباره انتشارات شهید ابراهیم هادی

انتشارات شهید ابراهیم هادی فعالیت خود را در سال ۱۳۸۶ با منتشر کردن کتاب سلام بر ابراهیم شروع کرد و پس‌ از اینکه این کتاب با استقبال علاقه‌مندان روبرو شد به‌مرور کتاب‌هایی نظیر سلام بر ابراهیم ۲، راز کانال کمیل، پسرک فلافل فروش، علمدار منتشر کرد. این انتشارات یک انتشارات خصوصی است که تاکنون ۸۵ عنوان کتاب ظرف بیش از ۱۰ سال به بازار عرضه کرده است. این نشر بیشتر حول محور زندگی شهدا و سبک زندگی آن‌ها فعالیت می‌کند. از پرفروش‌ترین کتاب‌های این انتشارات کتاب سلام بر ابراهیم ۱ و کتاب سه دقیقه در قیامت است که تاکنون توانسته بیش از یک میلیون نسخه از آن‌ها را چاپ و بازار عرضه کند.

در بخشی از کتاب صوتی شنود می‌شنویم

سینه‌ام سنگین بود. توجه من از آن نقطه نورانی به پایین پایم در همان اتاق کوچک جلب شد. یکباره دیدم پیرمردی بسیار نورانی و مهربان که نمی‌توانم زیبایی چهره و محبتش را وصف کنم، با فاصله کمی روی سینه‌ام نشسته! با مهربانی به من لبخند زد و گفت: می‌خواهی با من بیایی؟ آمده‌ام جان تو را بگیرم، آماده هستی؟

من که وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش کردم. مثل نگاه ملتمسانه یک دانش‌آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هیچ جوابی ننوشته نگاهش کردم.

به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نیست همراهش بروم. من که در زندگی خیلی کارهای مهم و خوب کرده‌ام و آدم خیلی خوبی بودم. برای همین دستانم را به سمت حضرت عزرائیل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خیلی خیالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت!

بدنی شبیه من روی تخت بیمارستان بود و خودم در مقابل پیرمرد!

چه عشق و محبتی بین ما بود. اصلاً با آنچه اهل دنیا از عشق تعریف می‌کنند تفاوت داشت. نمی‌خواستم چشم از آن پیرمرد نورانی بردارم.

لبخند زیبایش، محاسن سفید و بلندش و پیراهن سفیدش که مانند نور می‌درخشید را فراموش نمی‌کنم.

او مانند پدری مهربان، که دلسوزانه به پسرش نگاه می‌کند، به من خیره بود. برای همین ماندم چه جوابی بدهم. راضی بودم که با او بروم. این پیر مهربان، به یقین خیر مرا می‌خواست.

درست در همان زمان و شاید در کمتر از یک لحظه، تمام زندگی‌ام، از لحظه تولد تا زمان ورود به این اتاق بیمارستان در مقابلم ظاهر شد. آن هم با تمام جزئیات!