کتاب هزار قدم در دل شب
معرفی کتاب هزار قدم در دل شب
کتاب هزار قدم در دل شب نوشتهٔ تریسی چی با ترجمهٔ مهشید شبانیان در انتشارات میلکان چاپ شده است. «میوکو» قهرمانی نیست که از دل افسانههای کهن آمده باشد. او دختری ساده و معمولی از خانوادهای از طبقهٔ خدمتکار است؛ اما در سرزمین او ارواح، انسانها، اهریمنان و خدایان در کنار هم زندگی میکنند.
درباره کتاب هزار قدم در دل شب
کتاب هزار قدم در دل شب داستان میوکو است. زندگی میوکو مثل خودش ساده و معمولی است تا روزی که ابرها میشکافند و نفرین مرگباری میخواهد آهستهآهسته او را به اهریمن تبدیل کند. شاید اگر میوکو داستانهای مادر خرافاتیاش را باور میکرد، میدانست که پیش از وقوع فاجعههای وحشتناک، جهان مملو از هشدار میشود و به تو فرصت میدهد که سرنوشت را تغییر دهی، اما میوکو نشانهها را نمیبیند و پیام بداقبالی جهان را دریافت نمیکند و نفرین مرگبار به او نزدیک و نزدیکتر میشود.
میوکو میخواهد پیش از اینکه نفرین سراسر وجودش را در بر بگیرد، به استقبال ماجراهای جسورانهای برود که بیشترِ مردم فقط در داستانها شنیدهاند. او با روح پرندهای عجیب همسفر میشود و پا به مسیری پرماجرا میگذارد. در این راهِ دورودراز که پر از قدرت و انتقام و شرارت است، میوکو از پیچوخمهای زیادی میگذرد، به ارواح نزدیک میشود، با هیولاها میجنگد و با شکارچی اهریمن روبهرو میشود تا شاید بتواند نفرین مرگبارش را باطل کند؛ اما در برابر این وعدهٔ وسوسهآمیز قرار میگیرد که اگر اهریمنشدن را بپذیرد، قدرتمندترین موجود فناپذیر جهان خواهد بود!
میوکو میداند که اگر به اهریمن تبدیل شود، تنها عضو خانواده یعنی پدرش هم او را از خود خواهد راند.
آیا میوکو در این ماجراجویی شگفتانگیز، میتواند در برابر این وسوسه مقاومت کند و از چنگال روح شیطانی خود آزاد شود؟
آیا به خاطر رسیدن به قدرت و اعتبارِ اهریمنی، زندگی ساده و معمولیاش را رها خواهد کرد یا به دنبال راهی است که به سرزمینش بازگردد؟
آیا میوکو طعم دلچسب آزادی را خواهد چشید؟
کتاب هزار قدم در دل شب پاسخ این پرسشها و پرسشهای دیگر بسیاری را پاسخ میدهد و نشان می دهد پلیدیها که دور شوند، پاکیِ وجودت خواهد درخشید.
کتاب هزار قدم در دل شب را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب به دوستداران آثار فانتزی پیشنهاد میشود.
کتابهای مشابه
اگر این رمان را دوست داشتید و بهدنبال رمانهای نوجوانی در همین حال و هوا میگردید، پیشنهاد میکنیم این کتابها را هم بخوانید: دختری که به اعماق دریا افتاد نوشتهی اکسی اوه، مروارید اژدها اثر یون ها لی، در جست و جوی جونی کیم نوشتهی الن اوه و آخرین ماه گمشده به قلم گریسی کیم.
بخشی از کتاب هزار قدم در دل شب
«میوکو آهی کشید. در طی سالها، به تکتک فنجانهای سرویس چایخوری آسیب زده بود. چند تایشان از دستش افتاده بودند، چند تایشان موقع تمیزکردن ترک برداشته بودند، چند تایشان را انگار که اسب باشند، روی سنگهای حیاط کروپکروپ تازانده بود؛ ولی این آخری به ده سال پیش برمیگشت. از آنجا که فنجانهای چای سرامیکی بودند، ذاتاً حساس بودند؛ اما دستوپاچلفتیبودن میوکو آنقدر بر حساسیت آنها افزوده بود که انگار کافی بود به آنها نگاهی بیندازد تا متلاشی شوند!
با توجه به اینکه تنها فنجانهای باقیمانده، یا خرد شده یا با چسب مرمت شده بودند، روهیرو تشخیص داد که بالأخره وقتش رسیده آنها را عوض کند. معمولاً خودش این فاصلهٔ یکونیم کیلومتری را طی میکرد و به سفالگری میرفت. اما از آنجا که این روزها یک پایش شکسته بود، تصمیم بر این شد که در مهمانسرا بماند و به تنها مهمانی که در طول تمام هفته داشتند یعنی پرورشدهندهٔ کرم ابریشمِ مردمگریزی که یک دست داشت، خدمت کند. در عوض میوکو برای تهیهٔ فنجانهای چای برود.
میوکو چتری برداشت و مشتاقانه از مهمانسرا بیرون زد. چون دختر بود، رسم بر این بود که همیشه یکی از خویشاوندان مرد، او را در بیرون همراهی کند؛ اما با توجه به نبودِ مادرش و وخامت اوضاع مهمانسرا، پدرش دراینباره سختگیری نمیکرد؛ بنابراین میوکو پیش از این توانسته بود با اجازهٔ او از چایخانه چای یا از یکی از مزرعهدارانِ باقیمانده تخممرغ بگیرد. با این حال، چنین کارهایی محدود به دهکده میشد و تصور رفتن به جایی دور مثل کورهٔ پخت سفال، جایی فراتر از مرزهای نیهائوی، آنچنان سرش را به دوران میانداخت و سرخوشش میکرد که نمیتوانست این حس را درستوحسابی سرکوب کند.
روهیرو، مردی خوشتیپ و چهارشانه، میوکو را از چهارچوب در تماشا کرد. مادرش قبلاً میگفت اوتوری روهیرو زیباتر از آن است که مردی از دهکدهای فروپاشیده باشد. او اغلب این حرف را وقتی میزد که انگشتانش را لابهلای موهای ضخیم مشکی روهیرو فرومیکرد، یا چینوچروکهای حاصل از خندهٔ کنار چشمانش را میشمرد. البته اینگونه نبود که میوکو خیلی واضح این خاطرات را به یاد داشته باشد.
روهیرو با نگرانی زمزمه کرد: «سفالگر خوشش نمیآد.» بهنظر میوکو، عادتِ زیرلبیحرفزدن پدرش تا حدودی روی ظاهر خوبش اثر منفی میگذاشت؛ چون فکر میکرد این عادت او را پیرتر از چهلوسه سال نشان میدهد. روهیرو در کودکی نیمی از شنواییاش را هنگام شنا در رودخانهٔ اوزوتسو از دست داده بود. وقتی گریئیجیِ حریصی آن را مانند زردهٔ تخممرغ از جمجمهٔ او مکید و باعث شد حس تشخیصش را از دست بدهد که چقدر بلند یا آرام صحبت میکند.»
حجم
۳۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
حجم
۳۴۸٫۳ کیلوبایت
سال انتشار
۱۴۰۱
تعداد صفحهها
۳۶۸ صفحه
نظرات کاربران
آخرین باری که تونستم توی یه کتاب غرق بشم و قدم به قدم با قهرمان داستان پیش برم ،نفس بکشم و ماجراجویی کنم با هری پاتر بود .پس از سالها با این کتاب دوباره تجربه ش کردم. فوق العاده دلنشین
اگر امکانش هست به طاقچه بی نهایت اضافه ش کنید.
واقعا عالی بود. وقتی که برای خوندنش گذاشتم کاملا ارزششو داشت.
کتاب عالیای هست با ترجمهای عالی. سفر قهرمانی دختری که سعی میکنه نهتنها با شناخت تواناییهاش بر محدودیتهای زمانه غلبه کنه بلکه راه رو برای آیندگانش هم هموار کنه.
عالی بود
به نظرم کتاب خیلی خوبی بود،داستان پردازیش عالی بود.یکم اولش تا با اصطلاحاتش آشنا بشین سخته ولی بعدش کاملا روون و جذاب میشه
با عرض سلام خب خدمتتون عرض کنم که اگر به انیمه شهر اشباح و افسانه های ژاپنی علاقه دارید به احتمال زیاد به این کتاب علاقه مند میشید. این کتاب پر است از افسانه ها روح ها و اهریمن ها
عالی ،بی نظیر،هنوز درکش نکردم کامل😁
کتاب هزار قدم در دل شب و دختری که در اعماق دریا افتاد هردو فوقالعاده عالی بودن
برای کسانی که علاقه به فرهنگ و افسانه های ژاپنی دارن، کتاب مناسبی:) پارت اول داستان کتاب برای من جذابتر بود