ایوان تورگینیف
ایوان سرگئییویچ تورگینیف، شاعر و نویسنده نامدار روس، در ۲۸ اکتبر ۱۸۱۸ در "اریول" واقع در روسیه مرکزی در یک خانواده اشرافی و ثروتمند بهدنیا آمد.
پدرش سرهنگی بازنشسته بود و مادرش زن ثروتمندی بود که با خشونت و خودکامگی با فرزند، همسر و رعایا برخورد میکرد؛ هر چند که فرزند و همسر خود را بسیار دوست داشت. این خودکامگی و خشونت مادر با سرفها و پسرش روح حساس ایوان را بسیار میآزرد و سرانجام منبع الهام نوشتن داستان "خاطرات یک شکارچی" شد.
او در سال ۱۸۳۳ وارد دانشگاه مسکو شد و سپس به همراه مادر به سنپترزبورگ رفت و در آنجا تحصیلاتش را ادامه داد و پس از گرفتن مدرک از دانشگاه سنپترزبورگ به آلمان رفت و در دانشگاه برلین به تکمیل فلسفه پرداخت و در آلمان به شدت تحت تأثیر فلسفه هگل قرار گرفت.
ایوان در سال ۱۸۴۱ به روسیه بازگشت و این اندیشه را در سر داشت که غرب پیشرفته است و روسیه نیز برای رهایی از بدبختی باید راه غربی شدن را درپیشبگیرد. او همچنین در نظر داشت کرسی استادی دانشگاه سنپترزبورگ را بدست آورد، ولی در این کار موفق نشد؛ ناچار به خدمت دستگاه دولتی درآمد. پس از مدت کوتاهی تورگینیف از کار دولتی دست کشید و جز در زمینه ادبیات به کار دیگری نپرداخت.
نخستین اثر تورگینیف خاطرات یک شکارچی بود و پس از آن "آشیانه یک اشرافزاده" و سپس "پدران و پسران" را نوشت که یکی از مهمترین آثار ادبی قرن نوزدهم است. همچنین از دیگر آثار مهم او میتوان به "خاک بکر" و "در شرف وقوع" اشاره کرد.
تورگینیف در سال ۱۸۶۲ به بادنبادن آلمان رفت و تا سال ۱۸۷۰ در آنجا زندگی کرد و در سال ۱۸۷۱ به پاریس نقلمکان کرد و در سوم سپتامبر ۱۸۸۳ در سن شصتوپنج سالگی در فرانسه درگذشت.
نزدیکترین دوست ادیب او گوستاو فلوبر بود هرچند که رفت و آمدی با تولستوی و داستایفسکی داشت اما تورگینیف به این دو علاقهای نداشت. از سوی دیگر تولستوی از تورگینیف نفرت شدیدی داشت تا جایی که او را به دوئل خواند و پس از آن به مدت ۱۷ سال با یکدیگر صحبت نکردند.
تورگینیف هرگز ازدواج نکرد اما با برخی از سرفهای خانواده ارتباط داشت که نتیجه یکی از این روابط به دنیا آمدن دختری نامشروع بود.