مجموعه داستان‌های پوپو

آموزش علوم پوپو

پرورش هوش پوپو

پوپو بچه شنگول خورده شربت و کپسول

پوپو توی رختخواب، خوابیده رو تختخواب

پوپو می زنه فریاد، هر چیزی رو که می خواد

پوپوی ریزه میزه آشغال زمین نریزه

اتل متل توتوله، خورد پوپو هله هوله

پوپو حموم نمی ره، باز بهونه می گیره

پوپو می گه آخ دستم، چاقو بریده شستم

پوپو همراه بابا، رفته بازار بچه ها

پوپو و آش رشته، بدون که دعوا زشته

پوپو می گه بابا جون، مردم از درد دندون

در دستشویی بسته پوپو اون جا نشسته

پوپو می گه نقاشم، نقاشی خوب می کشم

پوپوی ناز و کوچک می ره به مهد کودک

رنگ پوپو پریده از بس که شست مکیده