دانلود و خرید کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون سباستین هافنر ترجمه ژیلا فرهادی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون اثر سباستین هافنر

کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون

انتشارات:انتشارات خوب
دسته‌بندی:
امتیاز:بدون نظر

معرفی کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون

کتاب پیشوا؛ به‌ رنگ خشم و خون اثری از سباستین هافنر با ترجمه ژیلا فرهادی است. این کتاب نگاهی به زندگی آدولف هیتلر می‌اندازد. یکی از رهبران سیاسی جهان که با تصمیماتش، باعث کشته شدن انسان‌های بی‌گناه بسیاری شد و نام خود را تا ابد در تاریخ لکه‌دار کرد. 

منتقد سایت پابلیشرز ویکلی (Publishers Weekly) کتاب پیشوا؛ به رنگ خشم و خون را اثری شفاف می‌داند که ارزیابی بسیار دقیقی از هیتلر و سرگذشت او داشته است.

درباره کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون

آدولف هیتلر یکی از رهبران سیاسی جهان بود که تصمیم داشت امپراتوری هزاران ساله‌ای را به وجود بیاورد. او در تلاش بود تا دنیا را به جای بهتری برای زیستن تبدیل کند اما برای این کار روش نامناسبی را انتخاب کرد. در حقیقت او با نابود کردن عده زیادی از مردم جهان، یکی از بدترین جنایات تاریخ را رقم زد.

اما او چه توانایی‌هایی داشت که می‌توانست مردم بسیاری را با خود همراه کند؟ جوان هنرمندی که در تلاش بود تا در آکادمی هنر وین تحصیل کند و دیگران را به گیاهخواری و نخوردن گوشت حیوانات تشویق می‌کرد، چگونه توانست چنین کشتار جمعی راه بیندازد؟ 

سباستین هافنر در کتاب پیشوا؛ به رنگ خشم و خون به این پرسش‌ها پاسخ می‌دهد و زندگی آدولف هیتلر و سیر تحولات او را در زندگی بررسی می‌کند. 

کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم 

اگر به کتاب‌های تاریخی و زندگینامه علاقه دارید، اگر دوست دارید با زندگی و تحول شخصیت آدولف هیتلر آشنا شوید، این کتاب گزینه خوبی برای شما است.

بخشی از کتاب پیشوا؛ به ‌رنگ خشم و خون

پدر آدولف هیتلر زندگی موفقی داشت. او که پسر نامشروع دختری خدمتکار بود، کارمند دولت شد و تا مقام مدیریت هم ارتقا یافت و با شرافت و احترام از دنیا رفت.

پسرش بنای زندگی را بر خراب‌کاری گذاشت. مدرسه را به پایان نرساند، در امتحان ورودی آکادمی هنر وین رد شد و بدون آنکه کاری بکند یا به چیزی اشتیاق داشته باشد، هجده تا بیست‌وپنج‌سالگی خود را در وین و سپس در مونیخ گذراند. این جوان قلندرمآب زندگی را به‌کمک مستمری یتیمان و فروش گه‌گاهی و موفقیت‌آمیز تابلوهای نقاشی سر می‌کرد. با وقوع ناگهانی جنگ در ۱۹۱۴ داوطلب عضویت در ارتش باواریا شد. چهار سال در خط‌مقدم خدمت کرد، دوره‌ای که طی آن شجاعتش هر دو درجه صلیب آهنی را نصیبش کرد اما فقدان خصوصیات رهبری مانع از ترفیعش به درجه‌ای بالاتر از سرجوخگی شد. پس از خاتمه جنگ، که به‌عنوان مجروح شیمیایی در بیمارستان ارتش آلمان شاهد آن بود، یک سال دیگر «مقیم سربازخانه» ماند. همچنان هیچ برنامه یا چشم‌اندازی برای انتخاب شغل نداشت. در آن زمان سی‌ساله بود.

در همان سن، در پاییز ۱۹۱۹، به حزب دست راستی افراطی و کوچکی ملحق شد؛ حزبی که به‌زودی عهده‌دار رهبری آن شد و این آغاز حیات سیاسی‌ای بود که درنهایت او را به شخصیتی تاریخی بدل کرد.

توانایی هیتلر در تبدیل تجمعاتی از متفاوت‌ترین افراد ـ هرچه بزرگ‌تر و هرچه الوان‌تر بهتر ـ به جمعیتی انعطاف‌پذیر و یک‌پارچه و گرفتار کردن آن جمع به نوعی از نشئگی و سپس رساندن آن‌ها به حالتی همانند ارگاسم جمعی، زبانزد است. این توانایی بیش از آنکه براساس مهارت‌های او در ایراد سخنرانی باشد براساس توانایی هیپنوتیزم بود ـ توانایی اراده‌ای متمرکز برای به دست گرفتن کنترل ناخودآگاه جمعی در هرجا و هر زمانی. سخنرانی‌های هیتلر آرام و باتأمل پیش می‌رفت، این سخنرانی‌ها ساختار منطقی چندانی نداشتند و به‌ندرت پیش می‌آمد که محتوای واضحی داشته باشند. توانایی هیپنوتیزم جمعی اولین و تا مدت‌های مدیدی تنها سرمایه سیاسی هیتلر بود. بسیاری از کسانی که تحت‌تأثیر آن قرار گرفتند بر قدرت آن شهادت داده‌اند.

با وجود این، مهم‌تر از تأثیر آن بر توده‌ها تأثیرش بر خود هیتلر بود. اگر بکوشید مردی را تصور کنید که با دلایل کافی خود را فرد بی‌لیاقتی می‌داند و ناگهان توانایی معجزه کردن را در خود می‌یابد، می‌توانید این نکته را درک کنید. حتی در گذشته و در میان هم‌رزمانش، اگر از چیزی که او را عمیقاً تحت‌تأثیر قرار می‌داد، یعنی سیاست و یهودیان، صحبت می‌شد، هیتلر به‌ندرت کم‌حرفی عادی‌اش را کنار می‌گذاشت و به صحبت تند و خشن و بحث داغ روی می‌آورد. هیتلر در آن دوران شگفتی چندانی خلق نکرده و لقب «بدعنق» را کسب کرده بود. حالا این آدم «بدعنق» ناگهان خود را کسی می‌یافت که می‌تواند توده‌های مردم را همچون «طبل‌زن» یا «پادشاه مونیخ» به جوش‌وخروش در آورد. به این ترتیب، غرور کاملاً تلخِ مردی تحقیرشده به اعتمادبه‌نفسِ سرمستانه مردی موفق تبدیل شد.

او اکنون می‌دانست که می‌تواند کاری انجام دهد که هیچ‌کس دیگری نمی‌تواند. همچنین می‌دانست که حداقل در سیاست داخلی دقیقاً چه می‌خواهد؛ و این نکته از نظرش پنهان نماند که هیچ‌کدام از سیاست‌مداران بسیار برجسته‌ترِ صحنهٔ جناح راست، که اکنون در آن برای خودش جایگاهی کسب کرده بود، حقیقتاً نمی‌دانستند چه می‌خواهند. این دو کشف در کنار یکدیگر دست به دست هم دادند تا به او احساس منحصربه‌فرد بودنی را بدهند که همیشه، حتی در جایگاه آدمی شکست‌خورده و «نابغه‌ای گمنام»، و شاید به‌خصوص در آن دوران، آرزویش را داشت.

نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۹

تعداد صفحه‌ها

۱۸۰ صفحه