کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن
معرفی کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن
کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن نوشته فریندخت زاهدی است. این کتاب مجموعهای است از خوانشهای جدید از آثار هنریک ایبسن و همچنین بررسی تطبیقی پارهای از آثار این نویسنده و بعضی نمایشنامههای ایرانی که در قرن بیستم از اعتبار ادبی قابل ملاحظهای برخوردار بودهاند.
درباره کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن
بهطور کلی درام تطبیقی در جستوجوی انواع تأویلهای ممکن و همچنین معناهای چندگانه، آثاری را که گرایشهای نقادانه، معناهای خاص و وجوه مشترک فکری در آنان است، مورد بررسی قرار میدهد. آنچه در این مقایسهها صورت میگیرد، نه ارائهی تفسیر قطعی از نمادهای موجود در این آثار است و نه جستوجوی حقیقت نهایی آنها، بلکه فرایندی است برای دستیابی به نظام همخوانی از نشانهها که به اعتباری در آثار نویسندگان مختلف دورههای گوناگون وجود دارد. در واقع توانمندی اندیشههای موجود در این آثار ادبی که فارغ از محدودیتهای جغرافیایی و تاریخی، دغدغههای خودآگاه و ناخودآگاه انسانی را به تصویر میکشد، امکان چنین مقایسهی تطبیقیای را فراهم میکند. علاوه بر نمایشنامههای ایرانی تطبیق شده با آثار ایبسن در این کتاب، نمایشنامهی نادر شاه از نریمان نریمانف با نمایشنامهی خانم اینگر از ایبسن و نمایشنامهی جعفرخان از فرنگ برگشته اثر حسن مقدم، با شب سنت جونز اثر ایبسن در کتاب دیگر این نگارنده، درام معاصر ایرانی و هنریک ایبسن: دریافت و تأثیر، بررسی تطبیقی شده است.
خواندن کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن را به چه کسانی پیشنهاد میکنیم
این کتاب را به تمام علاقهمندان به ادبیات نمایشی پیشنهاد میکنیم
بخشی از کتاب رویکردهای نوین در خوانش و نقد آثار ایبسن
نروژ مثل انگلستان و برخلاف اغلب کشورهای اروپا، طی قرن نوزدهم هیچ جنگ، شورش یا انقلابی را در منطقهٔ خود تجربه نکرد. نروژ دقیقا از ۱۷۱۸ در هیچ جنگی شرکت نداشت و در آن جنگ هم دشمن (سوئد) تقریباً بدون هیچ درگیری، عقب نشینی کرد. در ۱۷۵۰ مرز بین نروژ و سوئد که طولانیترین مرز بین دو کشور اروپایی است، بالاخره معین شد و هرگز پس از آن محل جدال نبود. حتی وقتی که روسیه، فنلاند را در شمال آن به تصرف درآورد. در نروژ و در امتداد مرزها، صلح و آرامش در طول قرن نوزدهم حاکم بود. ولی نروژ به عنوان بخشی از دانمارک درگیر نبردهای ناپلئونی شد و به شدت زیان دید. دانمارک- نروژ متحد ناپلئون بود و در نتیجه نروژ با مهم ترین مصرف کنندهاش یعنی انگلستان وارد جنگ شده بود. انگلستان با محاصره و قطع راه دریای شمال، نروژ را از دانمارک جدا کرد. نروژ به خاطر شرایط جوی و پس از چهارصد سال اتحاد با دانمارک، کاملا به محصول غلهٔ دانمارک وابسته شده بود. این محاصره در آغاز قرن نوزدهم به سالها قحطی در نروژ منجر گشت و در نتیجه صادرات ماهی، الوار، آهن و سایر کانیها به شدت سقوط کرد.
شکست ناپلئون، شکست متحدش دانمارک هم بود، و پیروزی برای سوئد. در نتیجه دانمارک در سال ۱۸۱۴ نروژ را از دست داد و سوئد به خاطر جبران از دست دادن فنلاند، مدعی مالکیت نروژ شد. در شرایط عادی، این باید به عنوان بندی فرعی در توافقنامهٔ بین نیروهای پیروز گنجانده میشد. اما طی چند هفته بعد در بهار ۱۸۱۴ مجمعی ملی تشکیل شد و متفقالقول، قانونی را تصویب کرد که مطابق آن نروژ یک پادشاهی یکپارچه، خود مختار و مستقل شناخته میشد. قانون اساسی نروژ مصوب هفدهم ماه مه سال ۱۸۱۴، در آن زمان اساسیترین قانون در اروپا بود که حقوق آزاد بسیاری را محترم میشمرد.
حجم
۱۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه
حجم
۱۴۰٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۰
تعداد صفحهها
۱۶۸ صفحه