کتاب نگرشی در مسئله‌ی سبک زندگی

کتاب نگرشی در مسئله‌ی سبک زندگی کتابی نوشته استاد محمدمهدی میرباقری است که درباره سبک زندگی اسلامی بحث می‌کند.

 درباره کتاب نگرشی در مسئله‌ی سبک زندگی

 متن حاصل ترکیب و بازنویسی دو سخنرانی استاد سیدمحمدمهدی میرباقری در موضوع سبک زندگی است که در آبان ۱۳۹۱ و اردیبهشت ۱۳۹۳ ارائه شده است؛ البته نکته‌های کوتاهی در تکمیل فرمایش‌های استاد و نیز عبارت‌هایی برای توضیح برخی مطالب (که در کادرهای جدا آورده شده‌اند) به متن افزوده شده است.

مفهوم و قلمرو سبک زندگی، الگوها و زیرساخت‌های سبک زندگی، آسیب‌های سبک زندگی مدرن و بایسته‌های پی‌ریزی سبک زندگی اسلامی عناوین سرفصل‌های این کتاب‌اند.

خواندن کتاب نگرشی در مسئله‌ی سبک زندگی را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

 علاقه‌مندان و پژوهشگران علوم دینی و جامعه‌شناسی اسلامی

 بخشی از کتاب نگرشی در مسئله‌ی سبک زندگی

اگر در چارچوب الگوهای گسترده سبک زندگی کنونی قرار گیریم که انسان را در حد غرایز موجود مادی پیچیده‌شده می‌بیند و روابط و عوالم نامتناهی انسان را نمی‌بیند، قاعدتاً اخلاق ما هم بر همان مدار شکل خواهد گرفت. این‌گونه نیست که از الگوی خوراک، پوشاک و مسکن آنها استفاده کنیم و در کنار آنها اخلاق و سلوک اسلامی را هم رعایت کنیم. اگر آن الگوها وارد زندگی ما شوند، با توجه به اینکه به‌مثابه یک پیوستار، از طریق دانش‌های پشتیبان و تکنولوژی مدرن حمایت می‌شود، در اخلاق و اعتقادات و افکار ما هم حاضر می‌شوند و نظام فکری، نظام اخلاقی و نظام اعتقادی متناسب با خود را هم شکل می‌دهند. نمی‌توان گفت که: ما به شیوه غربی تغذیه می‌کنیم اما فرهنگ تغذیه غرب را نمی‌پذیریم؛ یا به شیوه غربی زندگی می‌کنیم، ولی فرهنگ خانوادگی غرب را قبول نداریم! چون در جریان زندگی به سبک مدرن، آرام آرام فرهنگ خاصی هم به انسان تحمیل می‌شود.

در سده‌های اخیر هیچ موج اجتماعی جدی جز انقلاب اسلامی در جهان به وجود نیامد که بتواند با تمدن مدرن مقابله کند. انقلاب رنسانس، انقلابی فرهنگی بود که می‌خواست فرهنگ مادی را بر جهان سیطره دهد؛ انقلاب اسلامی هم انقلاب فرهنگی دیگری است که می‌خواهد فرهنگ الهی را مبنای تمدن‌سازی قرار دهد. امام در نامه به گورباچف هشدار دادند که: کمونیست را باید در موزه‌های تاریخ جستجو کنید... دلیل شکست کمونیسم مبارزه بیهوده با خداست. (۶) طرفداران مدل غربی هم مثل مدل مدل شرقی، فرهنگ بی‌خدایی را بر زندگی بشر حاکم کردند؛ خودشان هم با صدای بلند می‌گویند که ما تقدس‌زدایی و عرفی‌سازی و سکولاریزاسیون را در زندگی بشر دنبال کردیم و مفاهیم قدسی و غیبی را از حوزه زندگی اجتماعی کنار گذاشتیم.