دانلود و خرید کتاب جاسوس پائولو کوئیلو ترجمه بهناز سلطانیه
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب جاسوس اثر پائولو کوئیلو

کتاب جاسوس

انتشارات:انتشارات مجید
دسته‌بندی:
امتیاز:
۳.۴از ۲۲ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب جاسوس

کتاب جاسوس نوشته پائولو کوئلیو است که با ترجمه بهناز سلطانیه منتشر شده است.. جاسوس داستان واقعی زنی است به نام ماتا هاری که متهم به جاسوسی شد. کوئیلو روایت زندگی این زن را برای خواننده در قالب یک داستان جذاب و گیرا تعریف می‌کند.

درباره کتاب جاسوس 

ماتا هاری زن جوانی بود که به جاسوسی علیه فرانسه متهم شد، او را اعدام کردند و بدنش را در گوری نامعلوم دفن کردند و سرش را به نماینده‌ی دولت دادند. ماتا زن زیبایی که زندگی‌اش سراسر افسونگری و خشونت است. مادری که فرزندش را از او گرفتند، بارها در معرض خشونت خانگی بود و حقیقت وجودش را کسی نشناخت. او روزهایش را با روسپی‌گری می‌گذراند. نویسنده سعی کرده است در این کتاب به حقیقت زندگی ماتا هاری وفادار بماند

خواندن کتاب جاسوس را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام علاقه‌مندان به ادبیات داستانی و آثار پائولو کوئیلو پیشنهاد می‌کنیم

بخشی از کتاب جاسوس

اهی اوقات مجبور بودم مثل دختر بچه مظلوم و نجیبی باشم که در برابر تجاوز صبوری می‌کند. بعضی وقت‌ها هم می‌خواست با جیغ و فریاد از او بخواهم که خشونت بیش‌تری را بر من اعمال کند، انگار فاحشه‌ای بودم که از این خشونت لذت می‌برد.

کم‌کم داشتم، از یاد می‌بردم چه کسی بودم و چه می‌خواستم. روزهایم را با نگهداری دخترم سپری می‌کردم، درحالی‌که در آن خانهٔ بی‌روح، احساس بی‌قراری می‌کردم. جراحت و کبودی روی پوستم را با آرایش غلیظ می‌پوشاندم و می‌دانستم با این ظاهرسازی نمی‌توانم هیچ‌کس را فریب دهم.

بار دیگر باردار شدم. برای مدت کوتاهی از خوشبختی توصیف‌ناپذیر نگهداری پسرم لذت بردم؛ اما دیری نپایید که یکی از پرستارانش او را مسموم کرد. آن زن، هرگز مجال نیافت که علت را توضیح دهد، چون خدمتکاران دیگر خانه همان روز که بچه مرا نیمه‌جان یافتند، او را کشتند. در نهایت اکثر آن‌ها گفتند که کار او یک عمل تلافی‌جویانه بوده است، چون آن زن پیوسته مورد ضرب وشتم و تعرض قرار گرفته و ساعت‌ها کار بی‌پایان و خارج از توانش به او تحمیل شده بود.

معرفی نویسنده
عکس پائولو کوئیلو
پائولو کوئیلو

پائولو کوئیلو در ۲۴ آگوست سال ۱۹۴۷ در شهر ریودوژانیرو متولد شد. او در خانواده‌ای رشد کرد که عقاید مذهبی مسیحی کاتولیک مادر و پدرش آنچنان سفت و سخت بود که پائولو حتی با نفس کشیدن در هوای خانه هم می‌توانست فشار این عقاید را بر خود احساس کند.

نظرات کاربران

Mehdi Kazemi
۱۴۰۱/۰۱/۱۲

کتاب در خصوص زندگی ماتاهاری، رقاص معروف و از پیشروان رقص اروتیک به سبک شرق دور در قرن بیستم هست که به جاسوسی برای آلمانها در خلال جنگ جهانی اول علیه فرانسه متهم و اعدام میگردد. کتابهای دیگری که بیشتر

- بیشتر
امیرحسین دادرس
۱۳۹۹/۰۱/۳۱

نمیدونم پیر شدن پائولو کوئیلو باعث بد بودنش شده یا نبود ترجمه آرش حجازی

lucifer
۱۳۹۹/۱۲/۲۶

بیشتر از ۲۲٪کتاب که میشد حدودا ۳۶ صفحه نتونستم بخونم، متاثر شدم از خوندن همین مقدار صفحات! یهو احساس کردم چ ترکیب سمی میشه هم این کتاب رو بخونی و همزمان سریال دکستر رو ببینی! خلاصه اینکه درد و رنج کمی

- بیشتر
roza
۱۳۹۹/۱۱/۲۱

پائولوی دوست داشتنی سوژه های جذابی داره برای داستان گرچه نثر و موضوع این کتاب با باقی آثارش متفاوته ولی باز هم خواندنیه یاد کتاب هاش با ترجمه آرش حجازی عزیز بخیر

1984
۱۴۰۲/۰۱/۲۳

از همین ابتدای کتاب جذب میشید.ی روایت بر اساس تاریخ و واقعیت.

انسان
۱۴۰۰/۰۸/۲۲

چرا کوئیلو این کتاب رو نوشته؟فوق العاده ضعیف بود.کتابی از زبان یک روسپی. هر چقدر هم بر واقعی بودن داستان تاکید شده، اما هر داستان واقعی کشش لازم برای کتاب شدن رو نداره خط داستان کسل کننده بود داستان خالی از اوج و

- بیشتر
saeed
۱۴۰۰/۰۲/۲۸

به اثر ضعیف به نظر من باور کردنی نبود خیلی یکنواخت و کسل کننده

کاربر ۳۵۰۸۰۲۴elnaz
۱۴۰۰/۱۰/۲۴

نویسنده پائولوکوئیلو باشه وکتاب جذاب نباشه😊😊

maryam
۱۴۰۱/۱۰/۲۱

من خودم با این کتاب اشنایی نداشتم و توی کلاس زبان ، از معلم زبانم اسم این کتاب رو شنیدم تاحالا هرچی کتاب که معلم زبانم بهم معرفی کرده عالی بوده ، این کتاب هم یکی از مورد علاقه هامه.

Seyed Mohammad Rahgoshay
۱۳۹۹/۰۶/۱۸

مثل مابقی نگارش های استاد پائلوکوئیلو عالی و میبایست خوانده شود

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۱۶)
هیچ‌وقت عاشق نشو. عشق سم است. هنگامی که در ورطه عشق می‌افتی، کنترل زندگی از دستت خارج می‌شود، چون دیگر قلب و ذهنت به شخص دیگری تعلق دارد. عشق تهدیدی است برای زندگی تو. برای حفظ و نگهداری عشقت حاضری هر کاری را انجام دهی. حواست را در مواجهه با خطر از دست می‌دهی. عشق غیرقابل توصیف و خطرناک است. همه هستی‌ات را از روی زمین پاک می‌کند و در عوض خواسته‌های معشوقت را به جای می‌گذارد.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
«صمیمیت» با یک مرد، باید تنها زمانی اتفاق بیفتد که عشق وجود داشته باشد، عشقی برای یک عمر زندگی.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
صداقت، دروغ‌ها را در خود حل می‌کند.
𝕱𝖗𝖔𝖉𝖔
عشق یک‌باره می‌کشد، بدون این‌که مدرکی از جنایت خود بر جای گذارد.
Parinaz
گاهی روح انسان چنان زخمی و مجروح می‌شود که فرد را به زانو درمی‌آورد و به گریه وامی‌دارد.
Parinaz
من همیشه زنی خوش‌بین بوده‌ام؛ اما زمانه به‌گونه‌ای رقم خورد که مرا تلخ، تنها و غمگین ساخته است.
Parinaz
عداوت و دشمنی مردم با یکدیگر تنها به‌خاطر نژاد و مذهب آن‌ها، پدیده عجیب و غریبی است. من این‌گونه تبعیض‌ها را درباره یهودی‌ها دیده بودم، حتا قبل از آن، زمانی که در جاوه زندگی می‌کردم، شنیده بودم که ارتش، مردم را قتل عام می‌کرد، تنها به دلیل این‌که آن‌ها خدایی نادیده را می‌پرستند و قسم می‌خورند که کتاب مقدس آن‌ها توسط فرشته‌ای به پیامبرشان، که نامش را نمی‌توانم به‌خاطر بیاورم، وحی شده است. یک نفر یک نسخه از آن کتاب را که قرآن نام دارد، به‌عنوان هدیه به من داد تا زیبایی رسم‌الخط زبان عربی را درک کنم؛ اما زمانی که شوهرم به خانه آمد هدیه مرا از من گرفت و آن را سوزاند.
1984
ــ چون آرزویم این بود که توسط مردم تأیید و مورد احترام قرار گیرم. با این‌که من مدیون هیچ‌چیز و هیچ‌کس نیستم، پس چرا محتاج آن‌ها هستم؟ وقتم را بیهوده برای نگرانی‌ها، حسرت‌ها و فکرکردن به تیره‌روزی‌ها هدر می‌دهم، تیرگی‌هایی که تنها مرا برده خود ساخته‌اند و مرا به صخره‌ای زنجیر کرده‌اند، جایی‌که فقط به درد این می‌خورم که طعمه پرندگان شوم. صخره‌ای که دیگر نمی‌توانم هرگز آن‌جا را ترک کنم. نمی‌توانستم گریه کنم. سنگ‌هایم در آب ناپدید و یکی پس از دیگری در عمق آب غرق شدند.
1984
افسر فرمانده، هفت‌تیر خود را از جلد چرمی‌اش که با تسمه‌ای به سینه‌اش بسته شده بود، بیرون کشید و همراه افسر دیگر، به سمت بدن بی‌حرکت او رفت. او سر لوله هفت‌تیرش را روی شقیقه جاسوس گذاشت و درحالی‌که مواظب بود با پوست او تماس پیدا نکند، ماشه را کشید و گلوله، مغز او را شکافت. در این لحظه او به‌سوی حاضران برگشت و با صدای گرفته‌ای گفت: «ماتاهاری مرده است.»
1984
خورشید در افق بالا آمده بود. شعله‌های روشن آتش و بخارهای دود از لوله تفنگ‌ها، برخاست و هم‌چون طوفانی، صدای غرش سهمگین تیرها شنیده شد. بلافاصله پس از تیراندازی، سربازها با حرکتی منظم، تفنگ‌های خود را زمین گذاشتند. کم‌تر از یک ثانیه ماتاهاری راست قامت ماند. او به شکلی که شما در فیلم‌ها دیده‌اید، پس از اصابت گلوله نمُرد. او به جلو و عقب سقوط نکرد و با برخورد تیر به طرفین پرت نشد. او درحالی‌که روی قامت خود ایستاده بود، در خودش فرو ریخت. سرش حرکتی نکرد و چشمانش هنوز باز بود. یکی از سربازان با دیدن این صحنه بیهوش شد. سپس زانوان ماتاهاری خم شد و بدنش به سمت راست افتاد. پاهایش در زیر پالتوی خز بلندش قرار گرفت. در همان حال، بی‌حرکت با صورتی رو به آسمان باقی ماند.
1984

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

حجم

۲٫۴ مگابایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۱۶۸ صفحه

قیمت:
۲۸,۰۰۰
تومان