کتاب دختران مطرود

کتاب دختران مطرود از سایمون سنت جیمز داستانی پرتعلیق درباره‌ی زندگی عجیب دخترانی است که هیچ کس آن‌ها را نمی‌خواهد. بچه‌های نامشروع، دختران مشکل‌ساز و حتی آن‌هایی که بیش از اندازه باهوشند... نشر سنگ کتاب دختران مطرود را با ترجمه بهاره شریفی، منتشر کرده است.

درباره‌ی کتاب دختران مطرود

فیونا شریدان روزنامه‌نگاری است که نمی‌تواند از فکر کردن به حوادث مربوط به مرگ خواهرش دست بکشد. بیست سال پیش، جسد خواهر او را نزدیک ساختمان مخروبه‌ای به نام آیدلوایلد هال پیدا کرده‌اند. این اتفاق زندگی آن‌ها را به شدت تحت تاثیر قرار داد. با این‌که دوست‌پسرش به عنوان قاتل دستگیر و متهم شده است، فیونا معتقد است چیزی درباره‌ی مرگ خواهرش درست نیست. او وقتی می‌فهمد آیدلوایلد هال در حال بازسازی است، تصمیم می‌گیرد داستانی درباره‌ی آن بنویسد... و این آغاز کشف رازهایی درباره‌ی این ساختمان است. رازهایی که ریشه در گذشته دارند و به شکل غافلگیرکننده‌ای به مرگ خواهر فیونا پیوند خورده‌اند.

داستان‌های جیمز عموماً ترکیبی از عشق، دلهره و وحشت را به نمایش می‌گذارند، ولی او را می‌توان روایتگر رنج‌ها و تصویرگر زخم‌های زنان و دختران نیز توصیف کرد. چرا که به عنوان یک نویسنده‌ی زن، در همه‌ی آثارش، ازجمله همین کتاب، توجه ویژه‌ای به مسائل و مشکلات قهرمانان زن دارد.

کتاب دختران مطرود را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

دختران مطرود برای دوست داران رمان‌های جنایی پر رمز و راز و کسانی که خواندن داستان‌های طولانی از نویسندگان خارجی را دوست دارند، جذاب و خواندنی است.

درباره‌ی سایمون سنت جیمز

سایمون سنت جیمز نویسنده‌ی کانادایی اولین داستان‌هایش را وقتی دبیرستانی بود نوشت، اما تا بیست سال بعد از آن، پشت صحنه‌ی برنامه‌های تلویزیونی کار می‌کرد تا این‌که تصمیم گرفت کارش را رها کند و به عنوان نویسنده‌ای تمام‌وقت بنویسد. سایمون سنت جیمز، تا به حال موفق به دریافت دو جایزه‌ی ریتا (RITA) را از نویسندگان عاشقانه‌نویس‌ آمریکا و جایزه‌ی آرتور الیس را از نویسندگان جنایی‌نویس‌ کانادا شده است. کتاب دختران مطرود او یکی از ده رمان برگزیده سایت گودریدز است.

جملاتی از کتاب دختران مطرود

 حالا کیتی این‌جا در اتاق شمارهٔ سی ۳ چندتایی هم‌اتاقی داشت که باید اعتراف می‌کرد زیاد هم بد نیستند. آیدلوایلد، مدرسهٔ شبانه‌روزی، آخرین پناهگاهی بود که پدر و مادرها عوامل شرمندگی، شکست و دختران متمردشان را در آن پنهان می‌کردند. دور از چشم دیگران و در پس جنگل‌های ورمونت. مدرسه تنها ۱۲۰ دانش‌آموز داشت: دختران نامشروع، دختران همسران سابق، دختران خدمتکاران، دختران مهاجر و دخترانی که رفتار ناشایستی داشتند و نمی‌توانستند چیزی بیاموزند.

اغلب آن‌ها مدام با هم درگیر می‌شدند و به هیچ کس اعتماد نداشتند، اما برعکس، کیتی فکر می‌کرد این دخترها تنها کسانی هستند که او را درک می‌کنند. تنها کسانی بودند که وقتی به آن‌ها می‌گفت چند بار از خانه فرار کرده فقط بی‌خیال شانه بالا می‌انداختند.