با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مدار بدون باد
۳٫۲
(۶)
خواندن نظراتمعرفی کتاب مدار بدون باد
«مدار بدون باد» اولین رمان بهرنگ بقایی روایت تکههایی است از یک نسل تباه شده.
این کتاب دو داستان را پیش میبرد. روایتی امروزی از یکی از نتیجههای یک شاهزاده قدرتمند قاجاری که در تهران زندگی میکند و درگیر ماجرایی غریب شده و یادداشتهای آن شاهزاده بیرحم و غارتگر و مدعی تاج و تختی که ناچار شده بعد از ترور و قتل ناصرالدینشاه، تن به تبعید بدهد.
استبداد، سردرگمی، ظلم و انحصارطلبی از مهمترین مضامین اولین رمان بقایی است.
پس رمان با این ترکیب زمانی قصه چهار عضو اصلی یک نسل را با محوریت دو نفر میسازد و پیش میرود.
بقایی در این اثر با ریتمها و لحنهای متفاوتی که به کار گرفته، رمانی جاهطلبانه نوشته است. رمانی پر از قصهها و لحظههای تکاندهنده که به تبار و البته زنان بازمیگردد. شاید رمزهایی که گشوده میشوند و تاریخی که در عین همشکلی با تاریخ رسمی، آن را ریشخند میکند.
«مدار بدون باد» روند روایی خاصی دارد که برای مخاطب امروز ادبیات ایران پر از پیشنهادهای تازه است:
«وقتی از تلویزیون شنیدیم که قراری برای آزادی اُسرای جنگ گذاشتهاند، مادر دوباره افتاد به بیتابی. نفَس کشید انگار. بعدِ مدتها که دست به آن چادر مشکی نزده بود و پا از خانه بیرون نگذاشته بود، دوباره پا شد. دوباره تلفنبهدست، افتاد پی رد و نشانی از بابا، که شاید اسیر بوده تمام آن مدت. دَمبهدقیقه، پای رادیو و اخبار تلویزیون و از اینوآن خبر گرفتن. دوباره به صیانت زنگ زدن و دوباره هر روز تماس با پیرمرد و قرارومدار که بروند بگردند.
از این سازمان به آن نهاد، از این اداره به آن شعبهٔ هلالاحمر. هر جا که میشد و راه داشت. حتا شد که مادر، یکی دوبار نشانی آزادشدهها را پیدا کرد و با عکس و شناسنامهٔ بابا رفت دَم خانههایشان. پرسید. التماس کرد. ندیده بودند. نمیشناختند. فقط امید میدادند که خیلیها، خیلی از اسرا و کَمپها را عراق نشان صلیب سرخ نداده، مخفی کرده و دیر نیست که گندش دربیاید و آنها هم برسند. از بنیاد که میپرسید، میگفتند انشاءالله. فقط یکی، یکبار پرسید توی کدام لشگر بوده؟ نمیدانستیم. کدام جبهه؟»
شب طاهره
بلقیس سلیمانی
جلبککتایون سنگستانی
پیچزهرا شاهی
هشت و چهل و چهارکاوه فولادی نسب
هاسمیکمرجان صادقی
بر سنگفرش شانزهلیزهمولود قضات
در کلمات هم می شود سفر کرداصغر عبداللهی
بهرهوری اماکن و تاسیسات ورزشیفواد عباسی
نسترن های صورتیرضا جولایی
خاطرات پیرمردعباس منظورپور
پارک شهرهانیه سلطانپور
حالا نوبت سلطنت شماستجول اوستین
لاشه لطیف
آگوستینا بازتریکا
لولی وش واژه هاسیدعلی صالحی
چریکحنانه سلطانی
فواید گیاه خواریصادق هدایت
سال گمشده خوآن سالواتی یراپدرو مایرال
قلب گاوهانیه سلطانپور
در انتهای کوچه در باران شمع را روشن می کنیم، تنهاییاحمدرضا احمدی
حصار موشحسین قسامی
امداد! برای نویسندگان از آغاز تا ۱۳۹۰روی پیتر کلارک
غلامرضا غلامرضا را کشتمهدی میرمحمدی
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۸)حجم
۱۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
حجم
۱۶۶٫۲ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۱۵۱ صفحه
قیمت:
۳۳,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
کتاب دوست داشتنی هست..با لحنی متفاوت که خواننده رو با خود همراه میکنه.
این رمان درخشان و خواندنیه
واقعا عالی خواندنی و تاثیرگذار بود دست مریزاد