دانلود رایگان کتاب پنجره‌ای به سمت دیوار سیدمرتضی امیری
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب پنجره‌ای به سمت دیوار اثر سیدمرتضی امیری

کتاب پنجره‌ای به سمت دیوار

معرفی کتاب پنجره‌ای به سمت دیوار

کتاب «پنجره ای به سمت دیوار» اولین داستان نوشته شده توسط «سید مرتضی امیری» است، که در داوری آثار رسیده به مسابقه «خودنویس» توانسته است به مرحله نهایی راه یابد و برای داوری عمومی در اختیار کاربران قرار می‌گیرد. پنجره ای به سمت دیوار: تمام گذشته¬ام را از یاد برده¬ام و چند سالی است که بدون هیچ هویتی در تیمارستان زندگی می¬کنم. از پرستارها گرفته تا دکترها، هرکدامشان به نحوی با من بد رفتار می¬کنند و هرگز سخنی از گذشته من نمی¬زنند. چندین روز است که با دکتری بدخلق در اتاقی خاک گرفته ملاقات دارم و در این مدت هیچ چیز از گذشته به یاد نیاوردم تا این که امروز برای اولین بار با دکتری جدید مواجه شدم که او از تمام گذشته¬ من آگاه بود و من را آرمان صدا می¬کرد. با کمک¬های او و تلاش¬های بسیار من، بخشی از گذشته¬ام به خاطرم آمد و فهمیدم که دلیل بد رفتاری پرستاها هرگز من نبودم بلکه برادرم، سبحان بود. فردی که دچار بازی قدرت شده و دیگر نمیگذاشت هیچ دارویی وارد هیچ تمارستان یا بیمارستانی شود تا مبادا از آن درآمد سرشارِشان تنها بخش کوچی صرف افراد بیبضاعت شود. در پی متهم کردنم برادرم از تمیارستان خارج شدم و به خانه قبلی¬ام بازگشتم که با پسرعمویم متین روبه¬رو شدم. می¬گفت: چند سالی می¬شود که در پی متهم کردن برادرم است و در این میان با مشکلات زیادی مواجه شده اما اکنون مدارک زیادی برای متهم کردن او دارد. پس از چندین روز زندگی با متین در آن خانه قدیمی، متوجه مدارکی شدم که در آن اثبات می¬کرد متین نیز همکار و مشاور برادرم بود و هرگز قصد کمک به من را نداشته. بعد از گذشت چند روز تمام مدارک را جمع کردم که ناگهان متوجه شدم متین از این ماجرا خبر داره شده و قصد دارد من را به قتل برساند. زمانی که قصد خارج شدن از خانه را داشتم متین در داخل حیاط با چاقویی بزرگ به سمت من حمله¬ ور شد که ناگهان با زمین برخورد کرد و چاقو در شکمش فرورفت. به سرعت از خانه خارج شدم و به سمت کلانتری. رفتم. زمانی که وارد ساختمان بزرگ کلانتری شدم تمام مدارک را تحویل سرهنگی دادم و گفتم: که متین پسر عمویم در داخل خانه¬ی ما کشته شده است. پس از بازرسی خانه¬ی مان آنها من را در سلولی زندانی کردند و بعد از گذشت یک هفته آزادم کردند و گفتند که بی¬گناهی من همراه با گناه کار بودن برادرم اثبات شده و او اکنون در حبس است و من آزادم.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریده‌ای برای کتاب ثبت نشده است

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۰ صفحه

حجم

۰

سال انتشار

۱۳۹۸

تعداد صفحه‌ها

۵۰ صفحه