دانلود و خرید کتاب نیم‌کیلو باش ولی عاشق باش سعید گل‌محمدی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب نیم‌کیلو باش ولی عاشق باش اثر سعید گل‌محمدی

کتاب نیم‌کیلو باش ولی عاشق باش

دسته‌بندی:
امتیاز:
۲.۸از ۶ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب نیم‌کیلو باش ولی عاشق باش

کتاب «نیم کیلو باش ولی عاشق باش!» داستان‌ها و جملات الهام‌بخشی برای برافروختن شعله‌های عشق، محبت و مهرورزی در درون و بهبود روابط میان‌فردی و زناشویی دارد. سعید گل‌محمدی در این کتاب، مجموعه‌ای از حکایت‌ها، جملات و اشعار الهام‌بخش را در طول سال‌ها گردآوری کرده است تا دسترس کسانی بگذارد که به دنبال راهی برای بهبود روابط عاشقانه خود می‌گردند. با مطالعه این اثر و پیام‌های نهفته در آن می‌توانید در راه ساختن یک زندگی صمیمانه و موفق گام بردارید.

نظرات کاربران

عبدالوهاب
۱۳۹۹/۰۱/۲۷

خواندن این کتاب برایم جذاب بود.خواندن این کتاب رو پیشنهاد میکنم

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۳۷)
دکتر علی شریعتی: " این تمام چیزی است که می‌توانستیم، نه تمام چیزی که می‌خواستیم!"
وهب حسینی
یک کلمهٔ محبت‌آمیز می‌تواند تمام فصل زمستان را گرم کند!
وهب حسینی
زندگی گرمی دل‌های به‌هم پیوسته است تا در آن دوست نباشد، همه دل‌ها خسته است " فریدون مشیری"
وهب حسینی
اگر آرامش نداریم، از آن رو است که از یاد برده‌ایم به یکدیگر تعلق داریم.
وهب حسینی
عشق، ایستادن زیر باران و با هم خیس شدن نیست عشق، آن است که یکی برای دیگری چتری شود و او هرگز نفهمد که چرا هرگز خیس نشده است.
وهب حسینی
" جبران خلیل جبران" می‌گوید: چه ستمگر است آن‌که از جیبش به تو می‌بخشد تا از قلب تو چیزی بگیرد!
وهب حسینی
مردی که از خطاهای کوچک زن نمی‌گذرد، هرگز از فضایل بزرگ او بهره‌مند نمی‌شود. " جبران خلیل جبران"
وهب حسینی
" توماس هیلر"، مدیر اجرایی شرکت بیمهٔ عمر ماساچوست به همراه همسرش در بزرگراهی بین ایالتی در حال رانندگی بود که متوجه شد بنزین ماشینش کم است. به اولین پمپ بنزین مراجعه کرد و از مسؤول آن خواست که نگاهی به موتور نیز بیندازد، سپس خودش پیاده شد تا قدمی بزند و رفع خستگی کند. او هنگامی که به سوی اتومبیل خود بازمی‌گشت، دید که متصدی پمپ بنزین و همسرش گرم گفت‌وگو هستند. پس از خروج از جایگاه، هیلر از زنش پرسید که: " آیا آن مرد را می‌شناسد؟" او بی‌درنگ پاسخ داد که می‌شناسد. آنان در دوران تحصیل به یک دبیرستان می‌رفتند و یک سال باهم نامزد بوده‌اند. هیلر با لحنی آکنده از غرور گفت: " هی خانم، شانس آوردی که من پیدا شدم. اگر با اون ازدواج می‌کردی به جای زن مدیر کل، همسر یک کارگر پمپ بنزین شده بودی." زنش پاسخ داد: " عزیزم، اگر من با او ازدواج می‌کردم، او مدیر کل بود و تو کارگر پمپ بنزین!"
وهب حسینی
دوستی از ملا نصرالدین پرسید: " ملا چرا تاکنون ازدواج نکرده‌ای؟" ملا گفت: " آن زمان که جوان بودم تصمیم گرفتم زنی را پیدا کنم که از هر جهت کامل باشد، در نتیجه به دمشق رفتم و در آنجا با زن زیبایی آشنا شدم اما او به کلی از دنیا بی‌خبر بود! بعد به اصفهان رفتم و در آنجا با زن تحصیل‌کرده‌ای آشنا شدم اما زیبا نبود. سپس به قاهره رفتم و نزدیک بود با دختر زیبا، باایمان و تحصیل‌کرده‌ای ازدواج کنم!" دوستش بی‌درنگ پرسید: " خُب، پس چرا با او ازدواج نکردی؟" ملا گفت: " آه رفیق، متأسفانه او هم به دنبال مرد کاملی می‌گشت!"
وهب حسینی
اگر کسی را دوست داری نه برایش ستاره باش، نه آفتاب! چون هر دو مهمان زود گذرند! برایش آسمان باش که همیشه بالای سرش باشی!
وهب حسینی

حجم

۳۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۷۵ صفحه

حجم

۳۱۱٫۵ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۱

تعداد صفحه‌ها

۲۷۵ صفحه

قیمت:
۶۵,۹۰۰
تومان