کتاب کهربایی
۴٫۰
(۱)
خواندن نظراتمعرفی کتاب کهربایی
در بخشی از رمان «کهربایی» نوشته هادی پارت میخوانید:
- دختر با آبروی من بازی نکن، هنوز نیمی از مهمانها نشستهاَند.
در این باران کجا برای رفتن داری، اینقدر با عجله شال و کلاه میکُنی.
- پدرجان جشن تا ساعت هشت بود، شاید آنها بخواهند تا صبح بنشینند.
دوست ندارم از خواب بیدارش کنم.
- او اگر کوچکترین علاقهای به تو داشت، برای دقایقی هم که شده، در این جشن شرکت میکرد.
- من به دوست داشتن و نداشتن او هیچ کاری ندارم، مشکل از من است که دلم دارد برای دیدنش پَر میکشد.
- حالا خودت کم بودی نامزدت را هم داری باخودت میبری؟
- او باید حتماً همسر آیندهاَم را ببیند.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۲۴ صفحه