دانلود و خرید کتاب دفترهای بارانی احسان مردانی
با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتی‌ات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب دفترهای بارانی اثر احسان مردانی

کتاب دفترهای بارانی

انتشارات:انتشارات قلم
دسته‌بندی:
امتیاز:
۵.۰از ۷ رأیخواندن نظرات

معرفی کتاب دفترهای بارانی

«دفترهای بارانی»، مجموعه دلنوشته‌های احسان مردانی (-۱۳۶۷) است. در نوشته‌ای با عنوان «اندوهی برای دو گناه» می‌خوانید: شاهد ریزش برگ هایی شده ام، که در پاییز می روید و در بهار می ریزد! باغبان بودم. تک درختی داشتم. میوه نمی داد ولی خار هم نداشت. برگ های خوشبویی نداشت ولی سایه ای خنک را از من نمی گرفت. دوستش داشتم. نمی گفت اما دوستم داشت، می فهمیدم. با هم بودیم. آن جا کویر بود. همه از او می گفتند. در این کویر فقط او بود! هزاران سال بود که با هم بودیم. یادم نمی آید از کِی، ولی تا بود، بودم. کویر!؟ آفتابش سوزان بود و سرمایش هم سوزان. ولی ما هم را داشتیم. کویر!؟ آسمانش پرستاره بود. با هم می دیدیم. سال ها گذشت و گذشت تا زمستان آمد. سرزده هم آمد. یک شبِ هم آمد. بی خبر آمد و سرمایش بیداد کرد. بوران شد. سوز و سرما شد. هرچه سوزاندنی بود سوزاندم تا گرمش کنم. (گرمش شود، تا گرمم شود)!

نظرات کاربران

رها
۱۳۹۷/۰۴/۲۱

آری اینچنین بود برادر !

Mohammad
۱۳۹۶/۰۹/۲۲

بسیار دلنشین و مفهومی...

عرفان
۱۳۹۶/۱۲/۲۴

تبریک میگم به آقای احسان مردانی به خاطر قلم زیباشون / از مطالعه کتاب لذت بردم و به دوستان پیشنهاد میکنم مطالعه این اثر رو از دست ندهند

بریده‌هایی از کتاب
مشاهده همه (۲۴)
به خود که آمدم دیدم سوخته است. آری، دیوانه وار سوزانده بودمش! در آتشی که می خواستم با آن گرمش کنم، سوخته بود!
Mohammad
کف سلول از جنس بتون و دیوارها هم روکش گچ دارند.
سیّد جواد
قشنگ ترین حس وقتی به یک کسی که دوست داره بنویسه، دست می ده که احساس کنه، نوشته ای که با رنگ قهوه ای نوشته، خواننده با رنگ قهوه ای بخونه!
سیّد جواد
راستی قهوه چه رنگِ قشنگی داره! تا حالا رنگ قهوه را زیر نورِ چراغِ مطالعه دیدی؟ دقیقاً رنگش قهوه ایه!
سیّد جواد
این فرزند آموزشی که نیاز دارد، طریقه یِ درست خوردنِ میوه است و چگونگیِ نوشیدنِ جرعه جرعه یِ آب و تعارفاتِ تشریفاتی و احترام هایِ متقابل و خوردنِ مؤدبانه یِ غذا با قاشق و چنگال، بعد از شستنِ دست ها! و مسواک زدنِ روزی سه بار و جیش کردن و شب به خیر گفتنِ قبل از خواب!
سیّد جواد
خسته از این ضعف و کلافه از فکر این که دیر یا زود این پیاده رو تمام می شود و آواره خواهم شد و تشنه یِ یک لحظه “اینجا نبودن”!
Mohammad
دروغ فهمیدن هم مثلِ دروغ گفتن بد است. و شاید هزار مرتبه بدتر و گناه تر و...
Mohammad
هر شب، تمامِ شب، تمامِ هر شب! از خونینِ غروب، تا زلالِ سحر... خود را با یک علامتِ سؤال بر این دیوار مصلوب می کشم! بر دیواری به بلندایِ یک “از اینجا تا آسمان”!
رها
اگر نوشت می گذرد... دروغ نوشته و اگر گفت می گذرانم... دروغ گفته! و اگر بخواهد از بقیه - از آن ها - از “به غیر از تو”ها بنویسد و بخواهد با این جملات و کلمات و ضمایم و حرف ربط ها، برایت به این تنها ربطشان دهد و بخواهد شرح وقایعی از وجودِ “به غیر از من”ها برایت بنویسد... پس باید چیزی ننویسد! چون آنچه در این فصل برایم مانده، کمی از باقیمانده ی بی خودشده ی من است، که سرانجام تلخی در سیر آنچه بود و آنچه می پندارد که هست، به آنچه باید باشد، در پایان یکی از صفحات این دفتر انتظارش را می کشد و بقیه اش، یعنی تمام بقیه اش، جای خالی توست! که در این وهله آن قدر پر رنگ شده که کم کم دارد تمام مرا هم می گیرد و با این وضع، تعجبی ندارد که در یکی از همین نیمه شب های بی خواب، خبرش برایت برسد که... فلانی “تمام” شد!
رها
... و نه حتی سایه یِ ابری عقیم! می بینمش که در گوشه یِ سلولِ ساکتِ سکوتش نشسته! و سرش را پایین انداخته و با بغضِ سنگینی در گلو، این بار دارد می خندد! ... سری تکان می دهد و با خنده می گوید: “زندگی را نمی دانم، ولی آنچه من گذراندم، آسمانی نداشت! آنچه بر من گذشت... و آنچه اکنون با من است... و آنچه من دیدم... تنها...” “کویر است و کویر است و کویر است و کویر است و کویر است و کویر است و کویر است و... کویر!”
رها

حجم

۱۵۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۳ صفحه

حجم

۱۵۵٫۱ کیلوبایت

سال انتشار

۱۳۹۶

تعداد صفحه‌ها

۲۲۳ صفحه

قیمت:
۷,۲۰۰
تومان