با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است
۴٫۰
(۱۷۷)
خواندن نظراتمعرفی کتاب مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است
«مادربزرگ سلام میرساند و میگوید متاسف است» نوشته فردریک بکمن(-۱۹۸۱)، نویسنده موفق سوئدی است. این کتاب، دومین اثر بکمن است و از کتابهای پرفروش در سوئد و آلمان است. این کتاب درباره دختری به نام السا است که همراه مادربزرگ هفتاد و هفت سالهاش دست به ماجراجویی بزرگی میزند...
در بخشی از کتاب میخوانیم:
وقتی مأموران پلیس میلهی آهنی را در چارچوب درِ آپارتمان فرو میکنند، صدای نالهی چوب در راهپله میپیچد.
السا در راهروِ آپارتمانِ هیولا ایستاده و از طریق چشمیِدر شاهد صحنه است. در عین حال نمیتوان واقعاً گفت که السا ایستاده است، چون اگر با دید تکنیکی به قضیه نگاه شود، پاهای السا زمین را لمس نمیکنند، چون ورس کف راهرو دراز کشیده، به نحوی که السا بین نشیمنگاه این حیوان غولپیکر و قسمت داخلی در، گیر کرده است. ورس آشفته و پریشان بهنظر میآید. نگاهش بههیچوجه تهدیدکننده نیست، فقط پریشان است، درست مثل موقعی که یک زنبور داخل یک بطری لیموناد پرواز میکند.
السا با احتیاط به در پشت میکند و به زبان سرّی میگوید:
«اجازه نداری پارس کنی، وگرنه سروکلهی بریت – ماری و پلیسها پیدا میشه. خودت که میدونی...»
السا متوجه میشود که از مأموران پلیس بیشتر وحشت دارد، تا از این دو موجود که با آنها در راهرو ایستاده است. البته طبیعی است که این کار چندان عقلانی بهنظر نمیآید، ولی السا تصمیم میگیرد در موقعیت فعلی، بیشتر به دوستان مادربزرگ اعتماد کند، تا به دوستان بریت – ماری.
ورس کلهی بزرگش را به سمت او میچرخاند و محتاطانه به او نگاه میکند.
السا آهسته میگوید: «اونها تو رو میکُشن!»
بهنظر نمیآید ورس چندان متقاعد باشد که اگر السا در را باز کند و او را تحویل مأموران پلیس بدهد، او آن کسی باشد که، با مشکل بزرگی مواجه خواهد شد! نگاهش که اینطور نشان میدهد. با وجود این نشیمنگاهش را کمی جابهجا میکند، تا السا بتواند پاهایش را روی زمین بگذارد، و صدایش درنمیآید، گرچه بهنظر میآید که این کار را بیشتر به خاطر السا انجام میدهد، تا بهخاطر خودش.
کتابخانه نیمه شب
مت هیگ
مغازه خودکشیژان تولی
آبنبات هل دارمهرداد صدقی
رویای نیمهشبمظفر سالاری
آبنبات پستهایمهرداد صدقی
دختری که رهایش کردیجوجو مویز
پنج قدم فاصلهریچل لیپینکات
مغازه خودکشیژان تولی
ملت عشق (اجرای جدید)الیف شافاک
بیمار خاموشالکس مایکلیدیس
سرگذشت آب و آتش؛ مهرگانبهار برادران
یک عاشقانه آرامنادر ابراهیمی
کیمیاگرپائولو کوئیلو
مردی به نام اوهفردریک بکمن
جزء از کلاستیو تولتز
سمفونی مردگانعباس معروفی
آبنبات هلدارمهرداد صدقی
هری پاتر و سنگ جادوجی.کی. رولینگ
سایهی بادکارلوس روئیت ثافون
چایت را من شیرین میکنمزهرا بلنددوست
او و گربه اش
ماکوتو شینکای
سامی کیز و راز راهبه هاوندلین وان درانن
روزها در کتاب فروشی موریساکیساتوشی یاگی ساوا
سامی کیز و نفرین مری سبیلووندلین وان درانن
یکسال تا رواقی گریماسیمو پیلیوچی
سامی کیز و الف فراریوندلین وان درانن
باغ تابوت سازاستوارت مک براید
سامی کیز و هنر دغل بازیوندلین وان درانن
چطور انسان شایسته تربیت کنیمهانتر کلارک فیلدز
سامی کیز و جست و جوی چشم ماریوندلین وان درانن
بریدههایی از کتاب
مشاهده همه (۵۱۹)حجم
۳۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
حجم
۳۸۹٫۰ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۵
تعداد صفحهها
۴۸۸ صفحه
قیمت:
۸۰,۰۰۰
تومان
نظرات کاربران
داستان یه دختربچه ی هفت ساله ی خیلی باهوش که مادربزرگش تنها دوستیه که داره. مادربزرگی که از نظر بقیه ادم ها کاملا نامتعارف به نظر می رسه اما هرگز اجازه نمیده نوه اش لطمه ای بخوره. السا دختر بچه
السا:((فکر میکنم به کمک احتیاج داره.)) زن:((کمک کردن به کسی که نمیخواد به خودش کمک کنه،سخته.)) السا:((کسی که بتونه به خودش کمک کنه، به کمک دیگران نیاز نداره.)) 💛
دوست دارم بدون گویش صحبت کنم تا حق مطلب رو به درستی ادا کنم! از نظر من که فوقالعاده کتاب خوبی بود... ماجراها و خاطرههایی که مادربزرگ برای السا به جا گذاشته بود، ماجراجوییها و رازهای جالبی که وادارت میکرد
"بزرگترین نیروی مرگ در این نیست که جانِ کسی را می ستاند,بلکه در این است که میتواند بازماندگان را به نقطه ای برساند که دیگر نخواهند به زندگی ادامه دهند."
به نظر من این کتاب از کتاب اول بکمن که بیشترم معروف شده (مردی به نام اُوه) داستانپردازی قوی تری داره، برخلاف اون کتاب ماجراها خیلی سریع قابل پیش بینی نیست و کشش بیشتری داره. فقط حدود 100 صفحه اول
ترجمه کتاب را با نسخه انگلیسی مقایسه کردم. بسیار ضعیف بود و از مطالعه اون منصرف شدم. فقط به یک نمونه توجه کنید: پلیس میگوید: we don't let the children surf the net unsupervised ترجمه شده: ما به بچه ها اجازه نمیدیم تنها
امتیاز: ۴.۵ ژانر: ادبی/طنز سرزمین تقریبا-هنوز-بیدار؛ شما رو نمیدونم ولی من هنوزم که هنوزه به این سرزمین سر میزنم و برخلاف تصور مادربزرگ این سرزمین خیلی بیشتر از شش هفت قلمرو داره. اگه فردریک بکمن یه روز یه کتاب فقط درمورد سرزمین
بسیار زیبا بود ولی متاسفانه به اندازه کافی کشش نداشت به طوریکه (به جز در اواخر داستان) کمی هم خسته کننده بودو اضافه گویی هم زیاد داشت. و اینکه چون شخصیت اصلی نوجوان بود فکر می کنم داستان بیشتر برای نوجوانان
چه مادربزرگ خفنی، چه مادربزرگ دانایی. اولش حس پیرزن خرفتی میکردی که ازار دهندس اخرش دلت خیلی براش تنگ میشه
بر خلاف نظر بعضی از دوستان به نظر من این کتاب یکی از بهترین کتابایی هست که خوندم واقعا برام جذاب و دوست داشتنی بود 💜💜