با کد تخفیف OFF30 اولین کتاب الکترونیکی یا صوتیات را با ۳۰٪ تخفیف از طاقچه دریافت کن.
کتاب قصههایی برای تاریکی
نویسنده:راینر ماریا ریلکه
مترجم:علی عبداللهی
انتشارات:انتشارات نقشونگار
دستهبندی:
امتیاز:
از ۳ رأیخواندن نظرات
۳٫۳
(۳)
خواندن نظراتمعرفی کتاب قصههایی برای تاریکی
«قصههایی برای تاریکی» داستانهای برگزیدهای از راینر ماریا ریلکه(۱۹۲۶-۱۸۷۵)، شاعر و نویسنده برجسته آلمانی است.
داستانهای این دفتر عمدتاً از کتاب «داستانهایی از خدای مهربان» انتخاب شده است. قصههایی برای خدای مهربان، زبانی ساده دارند امّا نگاه نویسنده در آنها نگاهی شاعرانه است. ریلکه در این قصهها از زبان و ساختار تخیلی کودکانه استفاده کرده است. مضامین قصههای کوتاه ریلکه، عارفانه، عاطفی، و گاه احساساتیاند.
در بخشی از «قصهای برای تاریکی» از این کتاب میخوانیم:
دکتر گئورگ لاسمان، پس از غیبتی طولانی به وطنش بازمیگشت. او در آنجا چیز چندانی نداشت و مدت زیادی هم در آنجا نمانده بود. حالا تنها دو خواهرش که هر دو متأهل بودند و بهنظر میرسید ازدواج موفقی هم داشتهاند، در شهر پدریاش زندگی میکردند. دیدار دوبارهی آنها پس از دوازده سال دلیل این سفر بود. واقعاً قصدش همین بود. ولی شب هنگام که دکتر در قطار شلوغ خوابش نمیبرد، دریافت که به جستوجوی دوران کودکیاش به آنجا میآمد و دلش خواست در آن کوچههای قدیمی دوباره چیزی پیدا کند؛ درگاهی، برجی، چشمهی آبی، دستاویزی برای شادی یا غمی که میتوانست دوباره خود را در آن بشناسد. آدم خودش را در گرماگرم زندگی گم میکند. اینجا بود که خاطرات مختلفی به ذهنش خطور کرد؛ آن خانهی کوچک در کوچهی هاینریش با دستگیرههای براق درها و راهروهایی تیره رنگ.
مبلمان و اثاثیهی خانه و پدر و مادرش در کنار آنها، در حالی که همگی قدیمی و مستعمل و احترام برانگیز بودند. روزهای پرشتاب و سریع هفته و یکشنبهها که مثل سالنی خالی بود. کمتر مهمانیای با لبخند و بدون دستپاچگی انجام میشد. پیانوی کوک نشده، قناری پیر، مبل راحتی موروثی که هیچکس حق نداشت رویش بنشیند. جشنِ نامگذاری، یک آشنا، عمویی که از هامبورگ میآمد، تأتر عروسکی، یک ارگ دستی، جمعی بچهگانه و ناگهان کسی که میگفت: کلارا! دکترتقریباً خواب بود.
نظری برای کتاب ثبت نشده است
بریدهای برای کتاب ثبت نشده است
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه
حجم
۰
سال انتشار
۱۳۹۴
تعداد صفحهها
۱۴۱ صفحه