کتاب کارما

کتاب کارما نوشته دو زانتاماتا است که با ترجمه حمیدرضا رفیعی منتشر شده است. این کتاب سعی دارد مفهوم حقیقی کارما را شرح دهد و اهمیت و کاربرد آن را در زندگی ما تشریح کند. 

درباره کتاب کارما

کارما نظام پاداش و تنبیه نیست. پایهٔ کارما بر درک و شناخت است. اگر الف در حق ب خوبی کرد، دلیل نمی‌شود که ناگهان در یک قرعه‌کشی برنده شود. اتفاقی که می‌افتد این است که به الف هم فرصتی داده می‌شود که مانند ب مورد خوبی قرار گیرد. کارمای ب هم تحت تأثیر قرار می‌گیرد، و برای او هم موقعیتی پیش خواهد آمد که آنچه را که روزی الف در حقش انجام داده در حق دیگری ادا کند. این‌که ب انتخاب کند کار خوبی انجام دهد و «جبران کند» یا نه، کاملا به خودش بستگی دارد، اما به‌هرحال هم کارمای خودش هم کارمای طرف مقابل متأثر خواهد شد.

به این ترتیب، رشته‌ای از وقایع کاملا مرتبط به هم است که میان افرادی که تعدادشان مدام در حال افزایش است جریان دارد.

این موضوع فقط در مورد کار صدق نمی‌کند، در مورد سایر روابط هم همین‌طور است. چرخهٔ والدین و فرزندان، هم از نظر مثبت هم از نظر منفی، به همین شکل است. وقتی کودکی از پدر و مادرش چیزی یاد می‌گیرد، باور صددرصد دارد که امور به همان شکل است. آنها همین‌طور بزرگ می‌شوند و به چیزهایی باور دارند که درواقع درست نیستند، و همان چیزها را نادانسته به فرزندانشان منتقل می‌کنند. اگر این چرخه بد باشد، مانند اعتیاد به الکل یا بدرفتاری، فرد بزرگسال همیشه این انتخاب را دارد که وقتی نوبت خودش با فرزندانش رسید، این چرخه را بشکند.

شکستن یک چرخهٔ منفی فقط برآن نسل از فرزندان اثر نمی‌گذارد، بلکه تمام نسل‌های بعد را تحت تأثیر قرار خواهد داد. این کتاب سعی دارد با شرح کامل کارما و اثرات آن زندگی شما را تغییر دهد.

خواندن کتاب کارما را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم

این کتاب را به تمام کسانی که به دنبال یک زندگی مفید و آرام هستند پیشنهاد می‌کنیم.

بخشی از کتاب کارما

۱. قانون اصلی

قانون اصلی کارما قانونی است که تمام قوانین دیگر در نهایت به آن ختم می‌شوند. اگر فقط همین یک قانون را بدانید و بس، باز هم می‌توانید با ساختن کارمای خوب از طریق آن زندگی بهتری داشته باشید. قوانین دیگر اشاره به موقعیت‌ها یا شرایطی دارند که ممکن است در مقابل این قانون قرار گیرند. اگر قوانین دیگر شناخته نشوند یا بد فهمیده شوند، ممکن است مردم فکر کنند دارند کارمای خوب می‌سازند، درحالی‌که درواقع چنین نیست.

قانون اصلی می‌گوید «هرچه بکاری، همان را درو می‌کنی.»

شما بر تمام اَعمالتان کنترل کامل دارید، درحالی‌که بر بسیاری از نتایج مطلقآ کنترلی ندارید. اگرچه سرانجام تمام اعمال خوبتان به نتایجی خوب منجر خواهند شد.

فرض کنید کشاورز هستید، و زمین مزروعی بسیار بزرگی خریده‌اید. هر روز روی زمین‌تان کار می‌کنید، دانه می‌کارید، آبیاری می‌کنید، کود می‌دهید، و البته، منتظر می‌مانید. محصولتان عالی است. اما درست روز قبل از درو، توفانی سهمگین درمی‌گیرد و کل محصول را نیست و نابود می‌کند.

اولین واکنش شما ممکن است این باشد که احساس کنید کل زحماتتان بر باد رفت. ممکن است فکر کنید زندگی عدالت ندارد، یا این‌که تمام چیزهایی که در مورد کارما گفته می‌شود پوچ است. این به سبب توقع شما از آن وضعیت خاص است که فکر می‌کردید برای آن همه کار سختی که کردید باید محصولی فراوان پاداش بگیرید. چیزی که در اینجا مهم است این است که هرچه سریع‌تر از خشمی که ذهنتان را اشغال کرده رها شوید. بدانید که کارما همیشه کار خودش را می‌کند. ممکن است امروز یا حتی ماه‌ها نتیجه‌اش را نبینید، اما یک روز، خواهید فهمید چرا در پس تمام کارهای درستی که انجام دادید، چیزی به آن وحشتناکی رخ داد. ممکن است به مسیری کاملا متفاوت از آنچه انتظار داشتید بیفتید، اما اگر مثبت‌اندیش باقی بمانید و به قانون باور داشته باشید، نتیجه حتی بهتر از آن چیزی که تصورش را می‌کردید خواهد شد.