نظرات کاربران درباره کتاب هشدار

این کتاب یه کتاب نفس گیره از نفس میندازتت و آخرشم اصلا نمیتونی حدس بزنی چی میشه لحظه ای که غافلگیرت میکنه باید اعصاب قوی داشته باشی برای تحملش هربار فکر میکنی داستان رو حدس زدی اما میفهمی همش غلط بوده دقیقا همون چیزیه که روی جلدش نوشته (فکر میکنی میدانی برای پسرت چه اتفاقی افتاده، اما اشتباه میکنی)

کتاب چند راوی داره که به جز زویی شخصیت اصلی که نوع بیانش اول شخصه ما بقی دانای کل هستن زویی مادر ایتان که سه سال پیش طی حادثه ای به همراه دوستش جاش توی رودخونه خفه شده ، ایمیل هایی درباره ی ایتان دریافت میکنه که به نوعی میخواد نشون بده مرگ پسرش خادثه نبوده و پای قتل درمیونه ، داستان ، داستان خوبی بود کشش داشت و ترجمه هم مناسب بود ، ولی شخصیت پردازی میتونست بهتر باشه و بنظرم چند راوی بودن داستان باعث شده بود شخصیت پردازی چندان به کمال نرسه

شاید اسپویل 🚫 تموم شخصیت ها مطلقه بودن چرا🙄 از همون اول مثلا میخواست شخصیتهای داستان رو متحم کنه و هر بار یکیشون رو زیر سوال میبرد دیگه دست اینجور کتابا برای من رو شده، بنظرم آخرش نویسنده نمیدونست چجوری داستان رو جمعش کنه، برام جذابیت چندانی نداشت جوری که بخوام با هیجان بخونم که ببینم آخرش کیه و حتی آخرشم زیاد متعجب نشدم، و در آخر شاید برای کسایی که زیاد جنایی معمایی نخوندن خوب هیجانی باشه ولی برای من اینطوری نبود متاسفانه. 79.

ریتم داستان اوایلش خوبه اما از اواخرش غیرمنطقی میشه روند داستان. آدم جدیدی وارد قصه میشه و پایانش هم اصلا جالب درنیومده. توصیه ش نمیکنم.

خوب بود ولی یک سری از قسمت ها اضافه بود که اگر حذف میشد خیلی بهتر بود.

داستان درباره تلاشهای خستگی ناپذیر یک مادر برای کشف حقیقت درباره مرگ فرزندشه. اگر کتاب رو 3 قسمت کنیم.2قسمت اولش کند پیش میره و تکرار میشه و اتفاق خاصی نمی افته ولی یک سوم پایانی طوفانیه و کولاک میکنه. رمان شخصیت پردازی خوبی داره.همه شخصیتها در جای درستی قرار دارن. یک چیزی که از این کتاب خوشم اومد اون بعد فلسفیشه که نشون میده ما انسانها چقدر هممون رازهای پنهانی داریم و بالاخره این رازها برملا میشه وچندین بار توی کتاب میگه:ماه پشت ابر نمیمونه و رازها بالاخره برملا میشه.و نشون میده وقتی بدنبال کشف حقیقت میری باید اماده باشی تا اون بعد تاریک و پلید نزدیکترین ادمای زندگیت رو هم ببینی. در کل حتما بخونیدش مطمئنم راضی خواهید بود

داستان کتاب شروع جالبی داره با یک موضوع جدید، ولی در نهایت پایان بی مزه و سر هم بندی شده ایی داره. انگار نویسنده خودش هم نمیدونسته کتاب رو چطور تموم کنه که جالب باشه.

۸۲. مادری که پسرش ۳ سال پیش بر اثر حادثه‌ای غرق شده با ایمیل‌های عجیبی مواجه میشه که میگه مرگ پسرش در واقع قتل بوده. این پیامها زندگیشو زیر و رو میکنه و به دنبال کشف حقیقت با رازهای دیگه‌ای روبرو میشه. کتاب چند راوی داره، حوادث و ماجراها به هم دیگه مربوطن و در دل هم اتفاق میفتن. جایی که فکر میکنید همه چیزو درست حدس زدید با موضوع کاملا متفاوتی روبرو می‌شید! ترجمه قابل قبول و پایان خوبی داره.

خوب بود؛ معمای به نسبت پرکششی تو دل داستان بود، و اینکه چون داستان از زبان و دید چندنفر گفته شده بود جذاب ترش کرده بود. "البته موضوعشم که راجب خانواده و رازهای کشف نشده‌ی گذشته بود برای من جالب بود"

داستان جالب و پر کششی داشت، ولی پایان داستان انگار کاملا سرهم بندی شده بود

کتاب هشدار اثر کاترین کرافت جزو کتاب‌های معمایی-جنایی است که از ابتدا تا انتها مخاطب را درگیر داستان پیچیده و پر رمز و راز خود می‌کند.سه سال قبل زویی جسد پسر خود ایتان را همراه جنازه دوستش جاش را در رودخانه‌ای نزدیک خانه‌شان پیدا می‌کند. زویی و خانواده‌اش تصور می‌کنند که این موضوع تنها حادثه‌ای تلخ بوده است. به همین دلیل برای فراموشی خاطرات تلخ خود نقل‌مکان می‌کنند تا زندگی جدیدی را شروع کنند؛ اما داستان از زمانی شروع می‌شود که ایمیلی ناشناس برای زویی فرستاده می‌شود که در آن فردی به او خبر می‌دهد که مرگ فرزندش حادثه نبوده است و از این نقطه جست‌وجوی زویی برای کشف حقیقت آغاز می‌شود.کرافت در این رمان هم قصه‌ی پر رمز و راز خود را پر از تعلیق و رمز نگه داشته است. به طوری که خواننده به طور کلی احساس می‌کند برای چیدن قطعات پازل باید دست به کار شود. این رمان 61 فصل دارد و شخصیت‌پردازی آن بسیار هوشمندانه طراحی‌شده است. اگرچه زویی شخصیت اول این داستان است اما در مسیر قصه با شخصیت‌های دیگری هم روبه‌رو هستیم که هر کدام به شکلی اسرار خود را برای خواننده حفظ می‌کنند. اگرچه کرافت پایان داستان خود را همچنان مبهم نگه می‌دارد اما این رمان برای علاقه‌مندان به ژانر معمایی و رازآلود کتابی است مهیج و دوست‌داشتنی.🙂✨

داستان مادری که پسر نوجوان ش رو از دست داده و بعد از سه سال، با دریافت یک ایمیل به دنبال واقعیت داستان اتفاق افتاده می رود. یکی از معدود داستان های پلیسی بود که تا آخر داستان، مقصر قضیه مشخص نشد و داستان هم قابل حدس زدن نبود.به نظر من اگر علاقمند به داستان های معمایی و جنایی هستید، این کتاب انتخاب خوبیه.

کتاب خوبی بود. داستانش پر کشش بود اما ترجیح می‌دادم پایان شوکه کننده‌تری داشته باشه

کتاب بسیار پر کشش و جذابی بود اگر به داستان های معمایی علاقه دارید پیشنهاد میکنم

کتاب خوبی بود ازونایی که اخر هفته ام رو گذاشتم و یه نفس خوندمش. ترجمه اش هم خوب و روون بود. شروع جذابی داشت که ادم رو برای خوندن ادامه داستان ترغیب میکرد . داستان چندتا به اصطلاح راوی داشت که البته غیر زویی و ناشناس در مورد بقیه از زبان دانای کل بود یکی از راویها ناشناس بود که در روند داستان میشد یه حدسهایی درباره ش زد. اما پایان داستان خیلی برام هیجان انگیز و جالب نبود. هرکدوم از شخصیتهامثل جیک ادرین روبرتا یه معمایی داشتن که اخر داستان میفهمیدی خیلی هم ارتباطی به موضوع اصلی نداشت و فقط یه هیجان کاذب ایجاد میکرد . اما به طور کلی و رویهم رفته جذاب بود و خوشحالم که خوندمش.

پایان کتاب باز بود یا برای من مبهم بود؟ دوس دارم تو کتاب جنایی همه مسائل با جزئیات معلوم بشه. اوایل فکر کردم شبیه کتاب بیمار خاموش یا حتی کودک خاموشه و با ناامیدی میخوندم اغلب شخصیت های داستان آدمای مزخرفی بودن دروغ و خیانت تو این کتاب خیلی پررنگ و ملموس بود من موقع خوندنش اذیت شدم انگار یه باری رو دوشم بود درباره کسی که پیاما رو می فرسته حدس زدم ولی بازم وقتی حقیقت رو فهمیدم سورپرایز شدم. این بخش رو دوس داشتم. بیشتر مشکلم با پایانشه و سوال مهمی که اون شخص پرسید اما جوابی داده نشد یه مشکل دیگه اینکه روبرتا یه موضوعی رو برملا کرد اما آخر کتاب کاملا خلافش حرف زد. این دو مسئله رو اعصابمه کاش یکی بیاد برام روشن کنه اما در کل کتاب بدی نبود

نسبتا خوب و پر کشش بود اصرار نویسنده در افزودن فصلها و تغییر راوی‌ها باعث شده بود شخصیت پردازی ضعیف باشه چرا ۶۱ فصل ؟ بعضی فصل ها آنقدر کوتاه که در کتاب چاپی یک صفحه را هم پر نمی‌کرد بعضی جاها یک شخصیت به دیگری می‌گفت حرف خیلی مهمی دارم و.... بعد هیچی توش نبود ایده جذاب بود اما آنقدر که باید و شاید خوب نوشته نشده

داستان کشش خوبی داره واز اول شما درگیر معماها میشید،یه جاهایی اتفاقات خیلی واضح ومشخص نیست مخصوصا قسمتهای آخرکتاب که فکر میکنم شاید خوب ترجمه نشده یا اینکه نویسنده نخواسته تمام رازها برملا بشه، مثلا راز هارلی و.........برای اسپویل نشدن داستان حرفی نمیزنم🌹

داستان شروع عالی ای داره اما با اینکه کل کتاب جذاب و نفسگیر بود اما پایان بی معنی و قاطی ای داشت.. حس میکنی نویسنده سر کارت گذاشته و خودشم نمیدونسته آخر داستان رو چه جوری تموم کنه.

ماجرای جالبی داشت و سرگرم کننده بود. دقیقا خط آخر کتاب مشکوک بود و ایده خاصی رو به ذهن القا می کرد. نمی دونم واقعا نویسنده این قصد رو داشته یا من اشتباه متوجه شدم