. این کتاب ماجرایِ سفرِ سارا لیندکوئست از سوئد به یک شهر کوچک و تقریبا متروکه در ایالت آیووای ایالات متحده است. داستان شگفت‌انگیز تحولی که کتاب‌ها در زندگی مردم این شهر به وجود می‌آورند و ایمان به معجزه همیشه کارساز نهفته در میان ورق‌های هر کتاب، این کتاب داستان واژگانی است که در میان مجله‌ های رنگ و وارنگ منتظرند تا کشف شوند و زندگی خواننده‌شان را رنگین کنند. هر کتاب فرصت یک زندگیست، فرصت روبه رو شدن با چالش‌ها و ماجراهایی که اگر ما تصمیم به باز کردن جلدش نمی‌گرفتیم تا ابد مکتوم باقی می‌ماند. چه زمان شجاعت لازم برای گشودن درها به سوی دنیای جدید را خواهیم داشت؟ . این کتابیست درباره لذت و شعف کتاب خواندن، درباره یاد گرفتن از کتاب و پناه بردن به آنها، و حتی شاید پنهان شدن پشت آنها، کتابیست درباره این سوال که کتاب ها بهترند یا زندگی واقعی؟؟؟ . :) به نظر خودم کتاب ها... اما تا چقدر میشه تو کتاب ها زندگی کرد و دوام آورد؟!؟!

کتاب از منظرهای گوناگونی شبیه به سبک نویسندگی بکمن بود...زبان طنزش و انگیزه ای که به خواننده میده برای قوی بودن.برحسب اتفاق یه شخصیت در کتاب حضور داشت که بی شباهت به بریت ماری نبود،کارولین...داستان صرفا عاشقانه نبود و برعکس عشق یکی از موضوعات فرعی کتاب بود...بیشتر واقعیتهایی رو میگفت که شاید بارها دیدیم اما بهش توجه نکردیم،تابوهایی که وجود دارن یا قضاوتهایی که انجام میدیم. توصیف جزئیات شخصیت حتی فرعی ترین کرکترها، یکی از نقاط عطف داستان بود.انگار همه نقش اصلی بودن و هرکس داستانی برای روایت داشت.داستان از ابتدا قابل حدس بود اما این چیزی نبود که منو ناامید کنه...اتفاقا یک جورایی باعث شد با طیب خاطر ادامه بدم. ترجمه ی کتاب خوب و روان بود اما شروع هر اپیزود یا پرش هایی که داشت منو کمی گیج میکرد،شاید در نسخه ی فیزیکی کتاب اوضاع فرق کنه. و اما داستان...یه دختر که از سوئد میره به یه شهر مرده و خاک خورده. سعی میکنه اون شهر رو از خاکستری به رنگی رنگی تبدیل کنه...اون هم با کتاب! برای هر شخص کتابی هست... چهره ای که این کتاب از جامعه غربی نشون داد کاملا گویای اهمیت خواندن در کشورهای اروپایی و امرایکاییه.اینکه بودن کتاب فروشی حتی در یک شهر متروکه هم میتونه اون رو احیا کنه!...کاش میتونستم تو چنین کتابفروشی راحتی،لم بدم تو مبل و کتاب بخونم... از آشنایی با تک تک آدمهای داستان خوشبختم.بهم چیزهای زیادی یاد دادند....امیدوارم بتونم ازشون استفاده کنم در نهایت این کتابو به همه ی دوستانی که فکرمیکنند انگیزه ای برای "تغییر ایجاد کردن" در زندگیشون ندارن پیشنهاد میکنم.

کتابی‌ست دربارۀ لذت و شعف کتاب خواندن، دربارۀ آموختن از کتاب‌ها و گریختن به آنها، و حتی شاید پنهان شدن پشت آنها. دربارۀ این سؤال که کتاب‌ها بهترند یا زندگی واقعی. سارا ده سال کتابفروش بوده. دختری سوئدی که با کتاب‌ها بزرگ شده و شاید بهترین توصیف از سارا همین طرح جلد کتابه: دختری که پشت کتاب‌ها قایم شده. همه چی از نامه‌نگاری سارا با دوست آمریکاییش «اِیمی» (که تا به حال ندیده‌ش) شروع میشه. سارا کارش رو از دست میده و اِیمی به محضی که می‌فهمه به سارا پیشنهاد میده به بروکن‌ویل بیاد. اما شنیده‌ها از این خبر میدن که بروکن‌ویل جایِ معمولی‌ای نیست. ماجرا فقط این شهر کوچیک مرموز هم نیست، اِیمی، کسی که سارا به خاطرش هزاران کیلومتر رو طی کرده، مُرده! خب همین که شخصیت اصلی داستان یک کتابفروشه، یعنی قراره خواننده از کتاب‌های زیادی بشنوه تو طول خوندن: «"کتاب‌فروشی کوچک بروکن‌ویل"، کتابی‌ست درباره‌ی کتاب‌ها. همه جور کتابی؛ از زنان کوچک و هری پاتر گرفته تا جودی پیکولت و جین آستین، از استیگ لارسن و جویس کارول اوتس گرفته تا مارسل پروست. کتابی‌ست درباره‌ی لذت و شعف کتاب خواندن، درباره‌ی آموختن از کتاب‌ها و گریختن به آن‌‌ها، و حتی شاید پنهان شدن پشت آن‌ها. (بهترین بریدهای کتاب) 🍀همیشه برای هر کسی کتابی‌ هست و برای هر کتابی کسی 🍀 🌱بوش رو حس می‌کنی؟ بوی کتاب تازه رو. ماجراجویی‌هایی که هنوز خونده نشدن. دوست‌هایی که هنوز باهاشون آشنا نشدی، ساعت‌ها تعقیب و گریز جادویی که در انتظارته اگه از این کتاب خوشتون اومده کتاب های زیر رو بهتون پیشنهاد میکنم ⚡ زندگی داستانی ای جی فیکری😍 تولستوی و مبل بنفش🛋 واژه هایی دراعماق آبی دریا🌊 خیابان چچرینگ کراس شمارۀ۸۴💌 که همشون توسط همین ناشر کوله پشتی تو طاقچه موجوده🙂🌸

نمیدونم دقیقا کدوم ویژگیِ این کتاب باعث میشه بگم ازش لذت بردم! به قول خود سارا ؛ پایان خوش. اصلا مگه میشه کتاب خوبی رو دست بگیری و مطمئن نباشی حتی اگه اتفاقات غم انگیز تو کتاب بیفتن باز یه پایان خوب در انتظارته؟ همه کتابایی که مربوط به کتاب یا کتاب فروشی یا کتابخونن -خوب یا بد- عاشقوشونم😌

داستان اقامت سارا، زن جوان کتابفروش گوشه گیر سوئدی، در شهر کوچکی در آمریکا و بعد افتتاح یک کتابفروشی کوچک و سپس یافتن عشق. متن پر از ارجاع به کتابها و نویسندگان است و برای کتابخوان های حرفه ای شبیه یک مهمانی دوستانه و طولانی است، اما از این جنبه که بگذریم، رمان عاشقانه عامه پسندی با ارزش کمتر از متوسط است. اگر نخواندید چیزی را از دست ندادید.

دلیل انتخابم سلیقه ی خوب مترجم بود، کتاب تولستوی و مبل بنفش رو عاشقانه دوسش دارم حدس میزدم این کتاب هم بیشتر از قصه ی کتاب‌ها بگه .کتاب ها حضور داشتن توی متن ولی از قصه هاشون یا حس هرکتاب گذرا صحبت میشه . خلاصه که کتابی درباره کتاب یا کتابفروشی نیست برای من.

افسانه🪴 کتابفروشی کوچک بروکن ویل سرشار از داستانِ داستان آدمایی که به مو رسیدن ولی همچنان وصلِ زندگین و فقط منتظرن منتظر یه تلنگر، یه ناجی. داستان شخصیت زیاد داره و هرشخصیت، زندگیش میتونه بشه یه کتاب جدا. بروکن ویل هم مثل بیرتاون و خانی آباد میره تو دسته از اون مکانهایی که اگه میشد به جهانشون سر زد، حتما میرفتم و توشون زندگی می کردم. اگه طرفدار بکمن اید و کتابهای زندگی ای.جی.فیکری و تولستوی و مبل بنفش پس بروکن ویل روهم دوست می تونید داشته باشید.

احساس می‌کنم بعد تمام شدن این کتاب چشمام اشکی شد!!واقعا قلبم به درد اومد! من واقعا توی این کتاب غرق شدم و توش زندگی‌کردم، توی‌ بروکن ویل، کنار ساکنین اونجا، توی اون کتابخونه، به عنوان سارا، عاشق تام، واقعا برام گریزگاهی بود از دنیای واقعی..من خیلی دوستش داشتم،خیلی :))

با وجود همه تعریف و تمجیدهایی که دوستان از کتاب داشتن، به نظر من ایده اصلی کتاب چندان جذاب نبود. درسته داستان شیرینی بود ولی جذاب نبود. لحن کتاب یه جورایی تقلیدی ناموفق از کتابای بکمن بود که فقط خوندنشو آسون می‌کرد نه لزوما لذت بخش. اگه دنبال یه رمان با خط داستانی جذابید؛ این کتاب انتخاب اشتباهیه.

۱۱۲. بعضی موضوعات هستن که هرچقدر تکراری و کلیشه باشن به دل می‌شینن و خسته نمیشی از خوندنشون. این کتاب یکی از هموناست. سارا اهل سوئده و تو یه کتابفروشی کار میکنه از طریق نامه‌نگاری با ایمی که تو یکی از شهرهای کوچک آمریکا زندگی میکنه آشنا میشه و تصمیم میگیره چند روزی رو مهمونش باشه. وقتی به "بروکن‌ ویل" میرسه با خبر ناخوشایندی روبرو میشه و در نهایت تصمیم میگیره مدتی رو بمونه. پروسه پذیرش یک فرد خارجی بعنوان یک دوست توسط اهالی شهر به شدت جذابه. و از طرف دیگر شما زاویه دید سارا رو دارید که داره به صورت حضوری افرادی که تو نامه‌ها در موردشان خونده بود و یک ذهنیتی ازشون داره رو ملاقات میکنه. پایان قشنگی داره و در کل داستان ملایم و لطیفیه.