نظرات کاربران درباره کتاب اتفاقات کماهمیت زندگی یک کاکتوس
۵٫۰
(۱۰)
Lyranity
بعد خوندن این کتاب نیاز دارم تنها باشم تا مغزم رو سازماندهی کنم و بدونم اطلاعات دریافتیم رو چطور تحلیل و مدیریت کنم، اما هممون به خوبی میدونیم ریویوهایی که بعد خوندن کتاب نوشته میشن بهترن و اگر به آینده موکول شن، هیچوقتِ هیچوقت نوشته نمیشن.
کسی که این کتاب رو معرفی کرد گفت: «داستان درمورد دختریه که مادرزادی بدون دست به دنیا میاد و درمورد چالشاش و اینکه تو این شرایط چطوری رفتار کنیم حرف زده و خیلی آموزندهست.» اما بهنظرم این اشتباهترین برداشت و تعریف از این کتابه. این کتاب بیشتر از هرچیزی درمورد پذیرش، مهربونی، همدردی، انتخابهای عاقلانه و منطقیتر، قوی بودن، کشیدن گلیم خودمون از آب و خودمحور نبودنه. فکر میکنین دست ندارین و زندگی خیلی سخته؟ پس هنوز درمورد بچههایی که زنگ ناهار تنها تو کتابخونه میشینن یا تو پیادهرو غذا میخورن چیزی نشنیدین. فکر میکنین اگر بچهتون دست نداره باید ترحم کنین و تمام کاراش رو انجام بدین چون تا همین جاش هم کلی اذیت شده؟ پس تا حالا لذت دیدن موفقیت فرزندتون وقتی تونست با پاهاش مسواک بزنه و موهاش رو دماسبی ببنده رو از خودتون دریغ کردین؛ چون انقدر تو دنیای قربانی خودتون سیر کردین که یادتون رفته بادست یا بیدست، هر کودکی به استقلال و اعتمادبهنفس نیاز داره و هرکودکی، گذشتهی بزرگسالی یه شهروند جامعهست که قراره زندگیش رو بگذرونه. اَوِن در این مورد میگه «فکر میکنم اگر همیشه تمام کارهایم را پدر و مادرم انجام داده بودند، بدون آنها آدم بیچارهای میشدم؛ ولی این کار را نکردند و من هم بیچاره نیستم.» گاهی یادمون میره خودمون هستیم که میتونیم اجازه بدیم یک نفر کنارمون باشه و خودش رو ثابت کنه. گاهی انقدر با وجود خودمون مشکل داریم که یادمون میره آدمهای اطرافمون چقدر دوستمون دارن و تلاششون رو میکنن. شجاع باشین بچهها، چون اگه تو موقعیتهای سخت عقبنشینی کنین دیگه اسم خودتون رو چی میتونین بذارین؟
درسته، اَوِن و پدرش هم رو ملکهی سبا توافق دارن. چون همونجا میشینه و منتظر میمونه تمام کارهاس رو انجام بدن و مشکلاتش رو حل کنن. اما شما ملکهی سبا نیستین، شما یه چراغ نورانی دیگهاین. پدر اَوِن میگه نورانی بودن ستارهها تو آسمون نمیتونن از زیبایی درخشش نور سیارهها کم کنن. اونا نورهای متفاوتیان، اما درست مثل ستارهها میدرخشن.
~the_writer~
یکی از بهترین نظر ها درمورد این کتاب• ͜ •
Mat 5
عالی 🔥
راهزن چشم آبی،دختر کتابخوار~
خلاصه کتاب: داستان در مورد دختری به اسم اَوِنه که 13سالشه. اَوِن دختریه که دست نداره ولی همه ی کارهاش رو خودش انجام میده.حتی گیتار میزنه و فوتبالشم حرف نداره! به نظر ما این غیرممکنه، مگه نه؟ ولی اینطور نیست. اون میتونه لباس بپوشه، با کامپیوتر کار کنه،گیتار بنوازه، غذا بخوره و خلاصه هرکاری که آدم های عادی با دستشون انجام میدن، با این تفاوت که اَون با پاهایش این کارو انجام میده. مدرسه ش به ناچار عوض میشه و از ایالتی، به ایالت آریزونا که صحراییه مهاجرت میکنن و این خیلی برای اَون سخته. اما... اونجا با کانر آشنا میشه، پسری که سندروم توره داره و بچه های دیگه همیـــشـــــه مسخره ش میکنن. اَون و کانر به حاطر تفاوتشون با بقیه، همیشه توی کتابخونه میمونن و این شروع دوستیشون میشه. اَون چیزای زیادی واسه یاد دادن به یه بچه ی خجالتی داره و اینطوری میشه که سومین عضو گروهشون هم پیدا میشه..... در این بین، اَون راز خانواده ی واقعیشو میفهمه، رازی که هیچکس، حتی مامان و بابایی که میدونه به سرپرستیش گرفتن، اون رو دقیق نمیدونه. رازی که کاکتوس بلند نزدیک خونه شون، موقع دفن مادر واقعی اَون، فهمیده...! ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~
کتاب خیلیییی خوبی بود و جزو لیستی هست که به هر کسی، چه کوچیک و چه بزرگ، پیشنهاد میکنم. خانم بولینگ یه اثر فوقالعاده و آموزنده و ملایم خلق کرده که حتی کمی معمایی هم شده! من از خوندن این کتاب لذت زیادی بردم. ناگفته نماند که بعد گذشت شاید 1سال از خوندن این کتاب، دوباره رفتم و خوندمش! در کل عالیه. پیشنهادش میکنم. امیدوارم از این کتاب لذت کافی رو ببرید دوستای خوبم💗
Zeynab60752
این کتاب فوق العاده عالیه من از خوندن این کتاب خیلی لذت بردم و از شخصیت اصلی داستان یعنی اون هم خیلی خشم آمد یه چهره طنز رو به خودش داشت و همچنین پدر و مادر بسیار خوبی داشت از این پدر مادر ها هرجایی پیدا نمیشه اونها به دخترشون یاد دادن که چطور روی پای خودش وایسه و اون الان دختر بسیار قوی ای شده توصیه میکنم این کتاب رو بخونید خیلی زیباست.!!!!
کاربر
کتاب بشدت عالیه لذت بردم و اینکه نشون داد میتونی روی پای خدت وایسی عالی بود
کاربر 616848
عالی خیلی خوب است امید وارم بقیه هم خوششان آمده باشه
گمشده در دنیای کتاب ها :(
اون دختری است که به طور مادرزادی دست ندارد، این موضوع اصلا برای او مهم نیست تا وقتی که بچه ای با دیدنش از ترس فرار می کند و فکر این را که چرا دست ندارد توی ذهنش می اندازد؛ اما به هر حال او به زندگی اش ادامه می دهد و از پس همه ی کارهایش برمی آید، هرچند سخت تر از دیگران. حالا اون مجبور است همراه خانواده اش به جایی کاملا جدید برود و با آدم های جدیدی رو به رو شود که ممکن است با دیدن او هزاران سوال برایشان به وجود بیاید. شرایط زندگی اون در حال تغییر کردن است…اون دختری است که به طور مادرزادی دست ندارد، این موضوع اصلا برای او مهم نیست تا وقتی که بچه ای با دیدنش از ترس فرار می کند و فکر این را که چرا دست ندارد توی ذهنش می اندازد؛ اما به هر حال او به زندگی اش ادامه می دهد و از پس همه ی کارهایش برمی آید، هرچند سخت تر از دیگران. حالا اون مجبور است همراه خانواده اش به جایی کاملا جدید برود و با آدم های جدیدی رو به رو شود که ممکن است با دیدن او هزاران سوال برایشان به وجود بیاید. شرایط زندگی اون در حال تغییر کردن است…
حجم
۱۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
حجم
۱۸۶٫۹ کیلوبایت
سال انتشار
۱۳۹۷
تعداد صفحهها
۲۴۰ صفحه
قیمت:
۳۴,۴۰۰
تومان
صفحه قبل
۱
صفحه بعد