کاش یه برنامه ای بود که خودت می تونستی کتاب بنویسی و کتابت رو به پی دی اف تبدیل کنی و آدما بتونن نظر بدن و بتونی کتابت رو حتی پولی کنی

اونجایی که الن داشت شکنجه میشد و همه با غرور به سر و روی اون میزدن یکم فکر کنیم... اخه ۱۰۰ سال پیش و الان ما چه فرقی کرده؟ الانم بخواطر پول همچین کارایی میکنن برای کسایی که روحیه ضعیفی دارن توصیه نمیشه ولی حتما بخونید که حتما به دردتون میخوره که مثل متهم ها متاسف نشید و ببینید چه کسایی شدن اشرف مخلوقات و بدونیم و بتونیم خودمونو کنترل کنیم

واقعا جهل و نادانی عوام رو به بهترین وجه به تصویر کشیده، خیلی اعصابم خورد شد... و در انتها به تاثیرگذارترین وجه نشون داده که این جهل و نادانی تمومی نداره... دلم می خواست خودم دهکده شون رو آتیش بزنم، حیوونا...

داستان دردناکی بود و یه جا هایی حس نفرت ، خشم و همدردی به آدم دست میده

یه داستان زیبا سراسر درد و رنج یه پسر خیرخواه و حیوانات انسان نما . که البته از رو واقعیت نوشته شده

حقیقتا وقایع این داستان بسی تکان دهنده بودند. غم و اندوهی غیر قابل وصف. بخوانید و تجربه کنید.

داستانی تکان دهنده بود. پایان این کتاب هم مثل کتاب دیگر این نویسنده، یعنی مغازه خودکشی، شوکه کننده بود. با این تفاوت که در مقایسه با اون، علت اتفاقی که در انتهای کتاب آورده بود، برای خواننده مفهوم بود. در ضمن، این کتاب رو نشر چشمه هم چاپ کرده، که ترجمه آقای کرم ویسی هست. ولی به نظر من این نسخه بهتر از اونه.

نشر چشمه هم این کتاب رو با ترجمه احسان کرم ویسی نشر کرده. این ترجمه هم بد نبود.

داستان کتاب واقعیت داره و به همین خاطر جذابیت داره و البته یه تراژدیه اما توصیه می کنم حتما خونده بشه چون داستانش آدمو جذب می کنه هم ترجمه ی خوب و روانی داره

ژان تولی واقعه‌ای رعب آور رو در این کتاب به تصویر کشیده, اینکه چنین اتفاقی بارها و بارها در طول تاریخ رخ داده باید تا الان انسانها رو مجاب به تفکر کرده باشه منتهی..